۱۳۹۶ دی ۱۷, یکشنبه

مگر اسباب بزرگی همه از بین ببری!


بیانیه ۱۶ فعال اصلاح طلب که طی آن منشاء اغتشاشات اخیر در ایران را محول به نارسائی های سیاسی کرده اند نشان از کوررنگی مسبوق به سابقه سنت اصلاح طلبی موجود در ایران دارد.

۱۴ سال پیش در خرداد ۸۲ و متعاقب اغتشاشاتی جسته و گریخته توسط اقشاری از جوانان در تبیین چیستی آن اغتشاشات ذیل مقاله «از عسگر گاریچی تا سعید عسگر» نوشتم:

جنبش اصلاح طلب دوم خرداد ملزم به رعايت گفتمان اصلاحات بود. اصلاح طلبی قبل از آنکه موضوعيت داشته باشد، طريقيت دارد. نمی توان از اعتبار اصلاح طلبی بهره بُرد بدون آنکه به لوازم راهبردی آن پايبند بود! تلقی مُعوّج از مطالبات نسل جوان که بدنه ماکزيممی بانيان دوم خرداد را تشکيل می داد و محدود کردن اين مطالبات به توسعه سياسی کژراهه استراتژيک رهبران جنبش اصلاحات است ... رويکردهای اجتماعی آبستن معانی اند، نه گرسنه آن! معنای تحولات اجتماعی را بايد از رَحِم انعقاد نطفه اين تحولات زائاند. نمی توان اين معنا را مبتنی بر منويّات خود به آن خوراند! دغدغه جوان به اقتضای سن و دوران جوانی اش قبل از آنکه مشتمل بر آزادی بيان و انديشه و احزاب و آزاديهای سياسی باشد، برخاسته از نيازهای ژنتيکی در حوزه مطالبات فردی و اجتماعی است. جوان در حوزه «سياست» بيان و انديشه خاصی ندارد که دلنگران مکانيسم های تعيّن يافتن آزادانه آن بيان و انديشه باشد.(*)

اکنون نیز گریزی از این واقعیت نمی توان داشت که آن بخش از جوانان که در اغتشاشات اخیر ناخواسته توسط آشوبگران یارگیری شدند سلول های خفته ای (Sleeper Cell) بودند که بصورت طبیعی در «دولت های بزرگ و فاقد چابکی» ترویج می شوند و مترصد نخستین بزنگاه جهت شهرآشوبی بمنظور تخلیه تخریبگرانه آدرنالین های انباشته شان (وندالیسم) لحظه شماری می کنند.

در واکاوی ریشه اغتشاشات اخیر بدون تردید بخشی از آن را باید محول به آفات دولت های بزرگ کرد.

وقتی ۸۰ درصد بوروکراسی و تکنوکراسی کشور در بدنه دولت تجمیع شده و از سوی دیگر ساختار آموزشی کشور مبدل به خط تولید انبوه لیسانسه و فوق لیسانس و دکتراهای فاقد عمق تخصصی می باشد که بصورت فله ای در حال ریختن نیروهای تحصیلکرده به بازار کار کشور است بدون آنکه این تحصیلکردگان عملا برخوردار از سواد کاربردی برای نیازهای مبتلابه کشور باشند. در چنین حالتی و بصورت طبیعی این اقشار جوان مُبدل به جوجه پرندگانی می شوند که در حسرت طعام و در فقدان تخصص کاربردی چشم امیدشان تنها متوجه نظر لطف حکومت است تا دریچه ای را باز کند و این جوانان را در گوشه ای از نظام بورکراتیک عظیم و فشل و ناکارآمد کشور به کار بگمارد و حقوق بگیرش کند!

وقتی حسب گزارش معاون امنیتی وزیر کشور در اغتشاشات اخیر بیش از ۹۰ درصد آشوبگران جوانان زیر ۲۵ سال بوده اند این امر بخوبی روشن کننده بخش بزرگی از صورت قضیه است:

ـ جوان در بحران معیشت فاقد کار است.

ـ جوان در فقدان کار فاقد امکان ازدواج است.

ـ جوان به اقتضای سن اش زیر فشار نیاز جنسی است.

ـ جوان ناتوان از امکان ازدواج و محروم مانده از جنس مخالف در چنین تنگنائی مستعد رفتارهای پرخاشگرانه بمنظور تخلیه هیستریک انباشت های ژنتیکی و ارضا نشده اش می باشد.

راه حل برون رفت از چنین دایره بسته ای کوچک کردن دولت در کنار کاربردی کردن آموزش در کشور است تا در فردای فارغ التحصیلی جوانان اولا ایشان برخوردار از یک تخصص عملی بوده و ثانیا بدون چشم داشت به حکومت با اتکای بر تخصص کارآمد خود مسئولیت اشتغال خود را راسا در بخش خصوصی بر عهده بگیرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ـ مقاله از عسگر گاریچی تا سعید عسگر
http://dariushsajjadi.blogspot.com/2013/05/blog-post_1452.html

۱ نظر:

ناشناس گفت...

متفکر مستقل و با انصاف و خوش قریحه و با صفا و بی غرض و با وجدان و بی شیله پیله جناب مستطاب دانشمند سخنور عزیز حضرت استاد داریوش جان سجادی بزرگوار !!! با سلام و ادب . باز دوباره پس از چند سال توانستم به یمن نرم افزاری به چشمه جوشان و زلال سخن دست یابم . چشمه تان همیشه جوشان و همیشه پاک و زلال باد . الهی آمین . بنده هم مثل شما در غربت هستم . همینقدر خلاصه کنم که در جایی که بنده زندگی میکنم دولتش با همه زمینیان روابط سیاسی دارد حتی اسرائیل و اخیرا 25 سالگی ارتباط را جشن گرفتند . با هیچ کشوری دشمنی ندارند و ابدا تحریم نیستند . حتی با آدم فضایی ها هم اگر پا دهد ارتباط برقرار میکنند . پس از سوئیس ظاهرا دومین کشوری هستند که سیاست رسمی بیطرفی اش توسط سازمان ملل و کشورهای جهان تایید شده . جمعیتش کمتر از انگلشتان یکدست است (البته به میلیون) و منابع عظیم نفت و گاز دارد . این کشور که از قضا همسایه قرص و محکم ایران هم هست در سال گذشته هر یورو مساوی با 5واحد پول این کشور بود و الان که این مطالب را مینویسم نرخ برابری هر یورو به14 واحد پول این کشور رسیده است . یعنی 180 درصد افزایش نرخ ارز و کاهش پول ملی ظرف یکسال !!!. مردمش نه تنها اعتراض ندارند بلکه حتی در انتخابات ریاست جمهوری سال قبل رقبای انتخاباتی رئیس جمهور فعلی در کمپین انتخاباتی خود از مردم استقبال کننده میخواستند که نه به ایشان بلکه به رئیس جمهور مستقر رای دهند !!!! با اینکه این کشور فوق العاده تر و تمیز و سفید و قشنگ است و ظاهرا از نظر زیبایی شهری و تمیزی و متود شهرسازی و فضای سبز فقط یک رقیب دارد و آنهم شهرهای سینمایی هالیوود ( حتی در روی کاغد و انیمیشن هم نمیتوان شهری به زیبایی پایتخت این کشور ترسیم کرد) با اینحال مردمش در حسرت زندگی ایرانی ها به سر می برند . مردم شغل ندارند کار ندارند خانه ندارند حتی نان ندارند اما مطلقا به روی خودشان نمی آورند نمیتوانند که بیاورند . آمریکا اسرائیل و غرب و اتحادیه اروپا ابدا جایی کاری به این کشور ندارند و همه چیز از نظر جامعه جهانی گل و بلبل است . آری خنده دار است که هر ایرانی که به زحمت بتواند به اینجا بیاید از تعجب شاخ در می آورد اما ساکنان این کشور آزادی و همه چیز ایران را دوست دارند . خلاصه کشور ایران که با همه کشورهای ذینفوذ عالم مشکل دارد و تحت شدیدترین تحریمهای تمام طول تاریخ خلقت قرار دارد و فقط از جانب فرازمینی ها تحریم نشده (شایدم شده) سال قبل این موقع نرخ یورو در ایران 4175 تومان بوده که با این حساب در حال حاضر کمتر از 40% رشد داشته . ضمنا یکی از این بلاهایی هم که سر ایران در آمده در این کشور همسایه به ظاهر خوشبخت درنیامده است . زلزله جنگ سوریه اعتراضات تحریم های بانکی و سوئیفت و جنگ یمن و ... . نظام ایران همچون ابر رایانه بسیار هوشمندی میماند که متاسفانه توسط اپراتورهای آموزش ندیده و جعلی هدایت میشود . فقط باید ملت ایران به میزانی از هوش و تجربه برسد که بهترین ایرانی را برای ریاست جمهوری انتخاب کند نه ترسو ترین وابسته ترین پرحرف ترین کم عمل ترین و پررو ترین و بی حیاترین را . گله گوسفندان که توسط شیری رهبری میشود میتواند گله شیران را که توسط گوسفندی رهبری میشود شکست دهد . رهبر ایران فوق العاده ایده ال است اما بخشی از ملت ایران همسطح ایشان نیستند و فوق العاده عقبن در ضمن یک کلاس درس باید یک مبصر داشته باشد نه چند تا اینم مشکل بعدی است . نکته بعد اکثر کسانی که به کلاهبرداری میزان و کاسپین و پدیده اعتراض داشتند رباخوارانی بودند که برای کسب چند درصد سود بیشتر پولهای خود را از بانک ملی و .. برداشته به صندوقهای بی مجوز و مشکوک الهویه واریز کردند . از قدیم هم که می گفتند طمع کار آخرش ضرر میکند . حالا تاوان این طمعکاری را باید دولت مظلوم ایران بدهد . کسانی که در زلزله بدون توجه به قوانین ملی کشور خانه ساختند و شهرداری و مقررات را دور زدند و یک ریال عوارض و مالیات و .. ندادند و هرچه پول دادند در قالب رشوه و غیر مجاز و به کیسه ای غیر کیسه دولت ریختند چطور با پر رویی هر چه تمامتر حالا از دولت و نظام طلبکارشدند . موفق باشید .