با گذشت 24 ساعت از نامه آیت الله خامنه ای خطاب به رئیس جمهور که طی آن ضمن توشیح مصوبه شورای امنیت ملی در مورد چگونگی انجام برجام در عین تصریح ایشان به نقاط ابهام و ضعف ساختاری برجام و انگشت گذاشتن به 9 مورد مهم و لازم الاصلاح در مسیر عملیاتی کردن توافقنامه وین، مشاهده شد ابتدا آقای عراقچی مذاکره کننده ارشد ایران در مذاکره با 1+5 نسبت به نامه رهبری واکنش نشان دادند و سپس آقای روحانی به رسم ادب ضمن ارسال پاسخ کتبی به آیت الله خامنه ای مواردی را در نامه خود جهت توجه رهبری یادآور شدند.
نکته تحیــّــُرآور آنجا بود که هم آقای عراقچی و هم آقای روحانی در اظهارات خود به گونه ای حرف زدند گویا همه چیز امن و امان است و جای هیچ نگرانی نیست و تمامی تذکرات رهبری در نامه بلاموضوع است و دنیا بر وفق مراد است!
گوئی رهبری بمنظور رفع کسالت و از باب تنوع و خالی نبودن عریضه خواسته بودند نامه ای بنویسند و تذکرات بلا جهت و نالازمی را در تاریخ بنام خود ثبت کنند!
یک نفر هم نیست یا نبود تا در خلال مصاحبه آقای عراقچی با صدا و سیما که از اساس و زبر دستانه و سیاستمدارانه منکر هر گونه مشکلی در برجام شد از ایشان بپرسند:
با این ترتیبی که جنابعالی می فرمائید اساسا چرا رهبری پس دست به تحریر آن نامه زدند!؟
همین سوال را هم می توان از رئیس جمهور پرسید!
لابد به زعم ایشان رهبری التفات لازم در مورد مذاکرات و توافقنامه مزبور را نداشته و ایشان بمنظور «راحت باش دادن» به رهبری، بلاموضوعی شبهات و تذکرات ایشان نسبت به برجام را لازم الذکر دانسته اند!
مشارالیهم اگر اشراف رهبری را قبول داشته و پذیرای وثاقت ایشان در ماجرای مذاکرات با 1+5 هستند دیگر چرا در واکنش به نامه ایشان جانب «تدلیس» را می گیرند!؟
مثل ایشان قرینه آن رندی است که با دو نفر از دوستان اسیر هوس و وسوسه شیطان شده و «بدکاره ای» را بمنظور فسق سوار ماشین کردند که ناغافل پلیس متوقف شان کرد و از راننده پرسید: کجا می روی؟
راننده نیز گفت: مسافرکشم، این ها هم مسافرانم اند!
مامور از مردی که جلو نشسته بود نیز پرسید: شما کجا می روید؟
ایشان نیز گفت: منزل می روم و این آقا مسافرکشی می کنند و وقتی گفتم «مستقیم» لطف کرده و من را هم برای رساندن به منزل سوار کردند.
مامور از بدکاره هم پرسید: شما با این آقایون کجا تشریف می برید؟
آن فاسقه نیز پاسخ داد: کارمندم، دیرم شده. سوار ماشین این آقا شدم که مسافرکشی می کنند تا بروم منزل!
القصه مامور وقتی از رند داستان نیز پرسید: شما کجا می روید؟
ایشان نیز گفت:
این طور که این ها می گویند، اون آقا که راننده است، اون آقا هم مسافره، این خانم هم کارمنده، پس لابد فلانی ... منم؟
راننده نیز گفت: مسافرکشم، این ها هم مسافرانم اند!
مامور از مردی که جلو نشسته بود نیز پرسید: شما کجا می روید؟
ایشان نیز گفت: منزل می روم و این آقا مسافرکشی می کنند و وقتی گفتم «مستقیم» لطف کرده و من را هم برای رساندن به منزل سوار کردند.
مامور از بدکاره هم پرسید: شما با این آقایون کجا تشریف می برید؟
آن فاسقه نیز پاسخ داد: کارمندم، دیرم شده. سوار ماشین این آقا شدم که مسافرکشی می کنند تا بروم منزل!
القصه مامور وقتی از رند داستان نیز پرسید: شما کجا می روید؟
ایشان نیز گفت:
این طور که این ها می گویند، اون آقا که راننده است، اون آقا هم مسافره، این خانم هم کارمنده، پس لابد فلانی ... منم؟
حالا حکایت ماست!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن نامه روحانی به رهبری ـ http://bit.ly/1Gll2ln
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن نامه روحانی به رهبری ـ http://bit.ly/1Gll2ln
متن مصاحبه عراقچی با صدا و سیما ـ http://bit.ly/1hZ9BE6
...
...
۱۰ نظر:
مرتضی:
جناب سجادی،
با سلام
همه بخوبی واقفیم که در حساسترین و مهمترین موضوع سی ساله اخیر کشور پس از جنگ (یعنی در موضوع هسته ای)، آقای خامنه ای تصمیم گیری را به رئیس جمهور واگذار نخواهد کرد.
آیت الله خمینی واقعا در جزئیات امور مملکت داری دخالت نمیکرد و به سران قوا و سایر تصمیم گیران (بعنوان کارشناسان امور) اعتماد میکرد. ولی تجربه بیست و چند ساله اخیر نشان داده است که آقای خامنه ای چنین اعتمادی را ندارد و در بسیاری موارد جزئی دخالت میکند. و البته خودش مکررا اعلام کرده است که در موارد کلان که موجب انحراف مسیر انقلاب شود حتما دخالت میکند.
نمونه ها فراوانند. بعنوان مشتی از خروار چند مورد را که علنی و آشکار شده است عرض میکنم: تغییر نام خودروی مینیاتور به نامی ایرانی، جلوگیری از کاهش تعرفه صددرصدی گمرک برای واردات خودرو، تغییر سیاست از کاهش زاد و ولد به افزایش زاد و ولد در کشور، جلوگیری از معاونت اولی ریاست جمهوری برای مشایی، عدم اجازه برای برکناری مصلحی از وزارت اطلاعات، احکام حکومتی مکرر برای جلوگیری طرحهای مطرح شده در مجلس ششم، ندا دادن به مجلس در مورد لغو استیضاح وزیران در مجلس نهم، عدم اجازه به دولت روحانی برای مذاکره در موضوعات غیر هسته ای با امریکا....
لذا اینکه اینطور جلوه داده شود که آقای خامنه ای در موضع مظلومیت قرار گرفته و روحانی مشغول اجرای برجام برخلاف خواست خامنه ای است، بسیار مضحک بوده و وارونه نشان دادن واقعیت است. آقای عراقچی بقدری مورد وثوق است که در تیم مذاکراتی محبوب اصولگرایان تندرو (یعنی تیم آقای جلیلی) نیز حضور داشته است.
لذا هررفتاری که ایران در مسیر اجرای برجام انجام دهد، قطعا با اجازه و نظارت مستقیم رهبری است (حتی اگر شروط اعلامی ایشان در مواردی رعایت نشود). البته بدیهی است که آقای خامنه ای به بسیاری از مفاد برجام رضایت و خشنودی قلبی ندارد، ولی برای حفظ نظام مجبور به پذیرش آنها شده است.
این سوال مطرح است که شرط و شروط مطرح شده در نامه آقای خامنه ای برای چیست. بنظرم اهداف مختلفی پشت این شرط شروط است. مهمترین هدف، رساندن این پیام به هسته اولیه و حامیان اصیل انقلاب و معتقدین به جمهوری اسلامی است که ماهیت نظام جمهوری اسلامی تغییر نخواهد کرد. این هسته اولیه افرادی هستند که نه تنها دنبال منافع مادی نیستند بلکه حاضرند جان و مال خود را فدای انقلاب کنند. اگرچه آمار دقیقی در این زمینه موجود نیست، ولی بنظر میرسد در سی ساله اخیر بتدریج از این تعداد کم شده و در حال حاضر احتمالا ده تا بیست درصد مردم کشور جزو این هسته اولیه باشند. بنظر میرسد شصت هفتاد درصد مردم هم مخالفت بنیادی با جمهوری اسلامی نداشته باشند ولی حتما منافع مادی شخصی خود و بهبود وضعیت اقتصادی خود را در اولویت قرار میدهند نه سرنوشت انقلاب را.
لذا حفظ هسته اولیه برای آقای خامنه ای از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، زیرا انقلاب بر دوش این افراد استوار است.
هدف مهم دیگر از اعلام این شرط و شروط، تحت فشار گذاشتن امریکا است تا درطول هشت سال آینده تحریم جدیدی بر ضد ایران وضع نکند.
هدف سوم هم کوچک کردن و تحقیر برجام در داخل کشور است تا روحانی آنرا بعنوان پیروزی بزرگ تبلیغ نکند و پایگاه رای روحانی (که از آن شصت هفتاد درصدی است که در بالا اشاره کردم) درانتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده تقویت نشود.
تحلیل بالا و تحلیل آقای سجادی هر دو تا حدودی درست بودند ولی در جواب ناشناس بالا باید گفت : منظور از کلیات نظام چیست؟ کلیات اگه وابسته به جزئیات باشن ، چیکار باید کرد؟ و یه خواسته از آقای سجادی ، من با دیدن نظرات شما ، متوجه دید عمیق شما به مسائل شده ام... ممنون بابت آگاهی بخشی و خیلی دوس دارم به وبلاگتون سر بزنم...حیف که تو ایران فیلتره
محض اطلاع جناب مرتضی:
آقای عراقچی در مذاکرات پیشین به عنوان معاون وزیر امورخارجه حضور داشتند ولی جزو تیم مذاکره کننده نبودند.
دوم اینکه شما در تمام یادداشتهای تان بیان میکنید که آقای خامنه ای برای حفظ نظام، برجام را ولو برخلاف میل باطنی اش پذیرفته است.
مفهوم مخالف این ادعا آن است که در صورت عدم پذیرش برجام، نظام جمهوری اسلامی از بین میرفت.
حال سوال این است که برای دولتمردان آمریکا و تیم مذاکره کننده اش نباید حداقلی از درایت سیاسی را قایل بود که اگر گفته شما درست میباشد پس آنها چرا توافق کردند؟ در حالیکه عدم توافق، نظام جمهوری اسلامی را ساقط میکرد؟
مرتضی:
با سلام مجدد،
در پاسخ به دوست ناشناسی که پرسید چرا هیئت حاکمه امریکا توافق را پیش برد در حالیکه عدم توافق ممکن بود به موجودیت نظام جمهوری اسلامی آسیب بزند. این رفتار امریکا برای کسانیکه از وضعیت سیاسی امریکا اطلاع کافی ندارند ممکن است عجیب بنظر برسد. ولی واقعیت این است که امریکا یک هیئت حاکمه یک دست با اهداف و کارکرد واحد نیست. امریکا مجموعه ایست از منافع متضاد در مراکز مختلف قدرت.
در امریکا پول حرف اول را میزند و سیاست امریکا توسط کانونهای مختلف عظیم مالی (که بعضا با هم تضاد نظر و تضاد رویه دارند) تعیین میشود. بقول جیمی کارتر دیگر امریکا را نباید بعنوان دموکراسی در نظر گرفت، بلکه الیگارشی سرمایه دارانی است که مشغول رشوه دادن برای تعیین سیاست کشور هستند. بعنوان مثال در سالهای 2002 تا 2004 که ایران نرمش زیادی در موضوع هسته ای نشان داد، افرادی مانند جان بولتون و دیک چنی قدرت زیادی داشتند و اجازه ندادند موضوع حل شود، درحالیکه سه کشور اروپایی نیز مایل به حل مشکل بودند. این موضوع موجب تشدید سوء ظن آقای خامنه ای به امریکا شد و اصلاح طلبان را در موقعیت ضعف قرار داد.
اگر اکنون فردی مانند جان بولتون رئیس جمهور امریکا بود محال بود به چنین توافقی با ایران دست یابد. زیرا وی بدنبال تغییر رژیم است و این توافق بقای نظام اسلامی در ایران را تا حدود زیادی تضمین میکند.
استراتژی اوباما ایجاد ثبات در خاور میانه است تا درنهایت منافع اسرائیل نیز تامین شود و البته توازن قوا در خاور میانه حفظ شود (یعنی یک کشور مثل عربستان یا ایران بطور غیر متناسب قدرت زیادی نیابد). در این راستا هدف خود را جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای تعریف کرد نه تغییر رژیم. وی در سال 2009 اولین نامه را به آقای خامنه ای نوشت ولی متاسفانه پاسخ عملی مناسب به درخواست وی از سوی ایران داده نشد (پاسخ مناسب پاسخی بود که ایران در سال 2013 داده شد که منجر به توافق شد) و این تاخیر بضرر ایران شد.
در ادامه کامنت قبلی برای رعایت انصاف لازم است یک نکته اضافه کنم.
در این مقاله آقای سجادی در مورد آندسته از شروطی صحبت کردند که با اجرای معمول توافق تضاد دارند و اینطور القا کردند که روحانی و عراقچی برخلاف شروط آقای خامنه ای بدنبال ماست مالی موضوع و اجرای برجام هستند. من در کامنت قبلی پاسخ ایشان را دادم.
ولی در شروط مذکور نکات مثبت مهمی هم هست که با اصل اجرای توافق تضادی ندارد و قابل اجراست. یکی از آنها این است که تصویب هر تحریم جدیدی بر ضد ایران بعنوان نقض توافق محسوب میشود. نمیدانم ایران به این شرط چقدر پایبند خواهد بود، ولی حداقل امریکا را تحت فشار میگذارد تا تحریم جدیدی وضع نشود (البته پایبندی یا عدم پایبندی به این شرط در آینده، باز با نظر مستقیم رهبری خواهد بود).
شرط مفید دیگر این بود که بازسازی و تغییر کاربرد آب سنگین اراک منوط به این است که آژانس موضوع فعالیتهای مشکوک نظامی در گذشته را تمام شده اعلام کند. و اینکه ابتدا توافق با کشورهای مربوطه برای بازسازی آب سنگین اراک منعقد شود تا بعد از محکم کاری های مزبور، ایران تاسیسات آب سنگین را تخریب کند و دست ایران در صورت بدقولی طرف مقابل خالی نماند.
گفته ی شما در رابطه با یکدست نبودن هیات حاکمه در ایالات متحده، موضوعی پیچیده و پنهان نیست که از آن بیخبر باشیم.
نکته ای که از نگاه شما نادیده گرفته میشود عدم یکدست بودن اهداف هیات حاکمه ایران است. فارغ از سخنرانی ها ( که البته در همین سخنان نیز تفاوت اهداف مشهود است) در مقام عمل، آنچه که بروز و ظهور دارد یکدست نبودن است.
حال در این هیات حاکمه با مختصات بالا، به راستی نمی توان که تمام تصمیمات را به پای آقای روحانی و یا آقای خامنه ای و یا هرشخص دیگر نوشت و همه چیز را به نظر و رای او منوط دانست.
تا حدودی با نظرات مرتضی موافقم. در این که رهبری و رئیس جمهور نماینده دو نوع نگاه− غرب ستیزی و رابطه مسالمت آمیز− هستند شکی نیست. و بدیهی است که در انتخابات سال ۹۲ به نوعی مردم به نگاه دوم رأی دادند.
اگر قاطبه مردم به دنبال غرب ستیزی و ادامه تحریم ها بودند به دکتر جلیلی رأی می دادند. صرفنظر از درست بودن یا نبودن هر کدام از این دو نگاه و مزایا و معایب هر یک، نظام مردمسالار برای رأی مردم احترام قائل است و به نظر می رسد رویکرد هسته ای دولت روحانی، وی و کابینه اش را در نزد مردم محبوب تر کند.
دو قطبی جلیلی و روحانی و یا غرب ستیزی و رابطه مسالمت آمیز، در حقیقت فاقد حداقل فکتهای لازم در رابطه با انتخابات 92 است.
آقای روحانی با دادن وعده ی حل مشکلات معیشتی و اقتصادی، از شهروندان رای گرفت.
در واقع، هر کس که چنان شعارهایی را می داد، حتما رای می آورد.
اما دیگر نامزدها آنقدر مآل اندیشی سیاسی داشتند که بدانند با دادن شعار و وعده و وعید و دامن زدن به خواسته های مردم، حتی اگر رای هم بیاورند، پس از تصدی منصب ریاست جمهوری با این حجم از وعده های داده شده حتما به مشکل برخواهند خورد.
درخواست دولت آقای روحانی از مردم برای انصراف از دریافت یارانه ی نقدی و پاسخ قاطع و منفی مردم به این درخواست (برخلاف تبلیغات دولت و صدا و سیما و حتی هنرمندان و غیره) نشان دهنده ی رویکرد اقتصادی مردم در رای دادن به ایشان بوده است.
البته بخشی بزرگ از اصلاح طلبان برای پنهان کردن عدم توفیقشان در انتخابات اخیر، تمایل زیادی دارند که رای مردم به روحانی را، رای به خواسته ها آرمانهای اصلاحات تعبیر کنند.
در جواب این دسته از اصلاح طلبان باید گفت که اگر اینگونه بود پس چرا بزرگان اصلاحات، دکتر عارف را (حتی به قیمت دلگیری ایشان) مجبور به کناره گیری به نفع روحانی کردند.
برای شخصی چون من که در زمانی نه چندان دور، طرفدار جنبش اصلاحات بودم این نکته واضح است که لزوما اولویت های اصلاحات با اولویتهای مردم سراسر ایران (و نه تهران) همپوشانی ندارد.
اولویت مردم، خوشبختانه یا شوربختانه اقتصاد و معیشت است و نه توسعه سیاسی.
برای یافتن فکت های مربوط به دوقطبی غرب ستیزی و رابطه مسالمت آمیز با غرب، و ارتباط آن با انتخابات ۹۲ رجوع کنید به مناظرات و سخنان آقای روحانی مبنی بر اولویت معیشت مردم −چه کسی هست که نداند عمده مشکلات معیشتی مربوط به تحریم ها بوده و هست.
در مورد حمایت از اصلاحات هم باید اضافه کنم که به نظر حقیر، مهم کارآمد بودن یک فرد و سلامت وی در عرصه سیاسی است و نه وابستگی به حزب و جناح.
جناب ناشناسی عزیز
در علوم سیاسی و جامعه شناسی، فکت مفهوم دارد و باید ما به ازاء خارجی داشته باشد.
هرآنچه که جناب روحانی در مناظره های ریاست جمهوری و سخنرانی هایشان می گوید که فکت نیست.
اگر به این منوال باشد، ایشان همچنین گفته اند که از رکود عبور کرده ایم، رشد تورم به صفر رسیده،
ادعاهایی که مورد قبول و پذیرش اقتصاددانان و اهل فن قرار نگرفته است.
و ایا اینکه ایشان گفته است که باید تحریمها برداشته شود تا مشکل آب خوردن مردم و مشکل محیط زیست حل بشود.
من هم خدمتتان گفتم که آقای روحانی با دادن وعده ی حل مشکلات معیشتی و اقتصادی، از شهروندان رای گرفت. که شما نیز این مساله را تایید کردید.
گفته اید چه کسی هست که نداند عمده مشکلات معیشتی مربوط به تحریم ها بوده و هست؟
در صورت صحت این ادعای شما، این جناب روحانی بوده است که از این مساله خبر نداشته است.
آقای روحانی: همه ضعفها و ناکارآمدیها را نمیتوان پای تحریم نوشت.
7 اردیبهشت 1392
آقای روحانی: رشد اقتصادی ایران در شرایط امروز یا صفر و یا زیر صفر است در حالی که ما هیچگاه چنین شرایطی را نداشتیم و از این رو به نظر میرسد مشکل از مدیریت داخلی است؛ البته بخشی از مشکلات به تحریمهای بین المللی بر میگردد، اما این موضوع هم به مدیریت داخلی کشور بر میگردد.
23 اردیبهشت 1392
در رابطه با حمابت از اصلاحات، من نیز با با گفته ی شما بسیار موافقم؛ اما این حضرات اصلاح طلب هستند که رای اقتصادی مردم به روحانی را رای مردم به کلیه آرمان ها و خواسته های اصلاح طلبان تلقی می کنند و باالتبع آن تقاضای دریافت سهمشان از دولت روحانی را دارند.
ارسال یک نظر