عباس عبدی از معدود روزنامه نگاران صاحب سبک و صاحب نظریه در ایران است که اثبات کرده در حوزه تحلیل سیاسی غالباً حرف برای گفتن دارد. شاید برخورداری از همین «صاحب نظری» بود که ایشان را مجبور کرد تا زیر فشار مقربین سیاسی خود 16 ماه سکوت اختیار کند!
خوشبختانه بعد از آن 16 ماه سکوت مشاهده شد ایشان بار دیگر نوشتن را آغاز کرد و آغاز مجدد نوشتاری خود را در روزنامه اعتماد و مرتبط با مذاکرات هسته ای ایران و غرب کرده اند. علی رغم این و برخلاف تصور، شروع ایشان شروع خوبی بنظر نمی رسد و تحلیل ایشان از مذاکرات موجود در وین چیزی نیست که از قلم عبدی توقع می رفت!
گوهر کلام عبدی در مقاله مزبور عبارت از آنست که:
«مهمترين دستاورد دولت در عرصه سياست خارجي (مذاکرات هسته ای) رقم خورده است. شايد گفته شود كه هنوز به توافق نرسيدهاند، پس چگونه ميتوان آن را موفقيت ناميد؟ پاسخ اين است كه مديريت ١٦ ماهه اين مذاكرات و پيش بردن آن تا اين نقطه، فارغ از هرگونه دستاوردي كه در پايان آن باشد، يك موفقيت مهم براي دولت و از آن مهمتر براي ساختار سياسي كشور است ... برخی افراد توجه خود را به نتیجه مذاکرات دوختهاند، در حالی که باید اصل مذاکرات را نیز مورد توجه قرار داد. تنها کشورهایی که از نوعی قوام و قدرت در ساختار سیاسی خود برخوردار هستند، میتوانند چنین فرآیندی را بدون چالش جدی پیش ببرند»
چیزی که از ابرام آقای عبدی بر موفقیت دولت در مذاکرات هسته ای مستفاد نیست آنست که چنانچه نفس انجام مذاکره با طرف غربی بدون توجه به نتیجه آن حائز اهمیت و موفقیت است در آن صورت این چه تفاوتی با دور قبلی مذاکرات جناب جلیلی با 1+5 دارد که منتقدان با مذمت از آن تحت عنوان «مذاکره برای مذاکره» نام می بردند و بتناوب آن را تخطئه و بلکه تحقیر می کردند و اکنون همین رویکرد (مذاکره برای مذاکره) بدون التفات به نتیجه، میمون و خجسته و مغتنم معنا می شود!؟
طبیعتاً اگر چنین تحلیلی محصول تراوش قلم نو قلمان شیدائی دولت فعلی و غیاظان از دولت قبلی بود جای اغماض داشت اما بعد از یک غیبت 16 ماهه از امثال آقای عبدی توقع تحیلی عمقی و محتوائی می رود!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ ارسالی جناب آقای عبدی ازطریق ایمیل:
سلام جناب سجادی
ممنون از لطف و توجه شما. بنده فعلا همین مورد را به نام منتشر کرده ام. ایراد جنابعالی هم درست است مشروط بر این که مذاکرات! آقای جلیلی را مذاکره بنامید که بنده چنین برداشتی نداشته ام. آن رفتار یک شوی واقعی بود که اصلا ارتباطی با مفهوم مذاکره نداشت و بیشتر نمایش بود و در داخل کشور هم کسی جرات نقد و اظهار نظر مخالف در باره آن نمایش ها را نداشت و همه باید تایید می کردند ولی الحمدلله الان دلواپسان مخالف بیش از موافقان جولان می دهند اگر آنان آن روز اجازه اظهار نظر به دیگران را می دادند مطمئن باید بود در داخل کشور چنان کیسه ای به تن مذاکراتشان کشیده می شد که تا سالها نیاز به حمام رفتن نداشته باشند. مملکت را با کارهای خود به روز سیاه نشاندند و جیب های خود را از طریق فساد پر کردند و به اسم مذاکره نمایش دادند. تفاوت این دو مذاکره مصداق میان ماه من تا ماه گردون است. در مورد شروع ضعیف بنده هم مثل فوتبالیست هایی که به دلیل مصدومیت مدتهای مدید از میدان دور بوده اند بازگشتشان طبعا ضعیف است و باید زودتر تعویض شوند لذا خوانندگان به بزرگواری خود آن را نادیده می انگارند و بر بنده می بخشایند.در مورد نوقلمان شیدایی دولت فعلی اطلاعی ندارم منظور چه کسانی هستند ولی حتما مثل همه دولت ها چنین مواردی هست ولی از دولت پیشین رنج و عذاب فراوان است. وقتی که ببینی مملکت بازیچه امیال یک مشت انسانهای بی مسئولیت شود و در بهترین شرایط بدترین آثار را از خود برجای بگذارند و جز کینه و نفرت چیز دیگری نکارند طبیعی است که جز دشمنی و نفرت درو نخواهند کرد.
همین متن را می توانید بجای پاسخ بنده به لطف خودتان در جایی که یادداشت خود را نوشته اید منتشر نمایید. مجددا از این که به نوشته بنده بذل توجه نموده اید تشکر می کنم.
با احترام عبدی
طبیعتاً اگر چنین تحلیلی محصول تراوش قلم نو قلمان شیدائی دولت فعلی و غیاظان از دولت قبلی بود جای اغماض داشت اما بعد از یک غیبت 16 ماهه از امثال آقای عبدی توقع تحیلی عمقی و محتوائی می رود!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ ارسالی جناب آقای عبدی ازطریق ایمیل:
سلام جناب سجادی
ممنون از لطف و توجه شما. بنده فعلا همین مورد را به نام منتشر کرده ام. ایراد جنابعالی هم درست است مشروط بر این که مذاکرات! آقای جلیلی را مذاکره بنامید که بنده چنین برداشتی نداشته ام. آن رفتار یک شوی واقعی بود که اصلا ارتباطی با مفهوم مذاکره نداشت و بیشتر نمایش بود و در داخل کشور هم کسی جرات نقد و اظهار نظر مخالف در باره آن نمایش ها را نداشت و همه باید تایید می کردند ولی الحمدلله الان دلواپسان مخالف بیش از موافقان جولان می دهند اگر آنان آن روز اجازه اظهار نظر به دیگران را می دادند مطمئن باید بود در داخل کشور چنان کیسه ای به تن مذاکراتشان کشیده می شد که تا سالها نیاز به حمام رفتن نداشته باشند. مملکت را با کارهای خود به روز سیاه نشاندند و جیب های خود را از طریق فساد پر کردند و به اسم مذاکره نمایش دادند. تفاوت این دو مذاکره مصداق میان ماه من تا ماه گردون است. در مورد شروع ضعیف بنده هم مثل فوتبالیست هایی که به دلیل مصدومیت مدتهای مدید از میدان دور بوده اند بازگشتشان طبعا ضعیف است و باید زودتر تعویض شوند لذا خوانندگان به بزرگواری خود آن را نادیده می انگارند و بر بنده می بخشایند.در مورد نوقلمان شیدایی دولت فعلی اطلاعی ندارم منظور چه کسانی هستند ولی حتما مثل همه دولت ها چنین مواردی هست ولی از دولت پیشین رنج و عذاب فراوان است. وقتی که ببینی مملکت بازیچه امیال یک مشت انسانهای بی مسئولیت شود و در بهترین شرایط بدترین آثار را از خود برجای بگذارند و جز کینه و نفرت چیز دیگری نکارند طبیعی است که جز دشمنی و نفرت درو نخواهند کرد.
همین متن را می توانید بجای پاسخ بنده به لطف خودتان در جایی که یادداشت خود را نوشته اید منتشر نمایید. مجددا از این که به نوشته بنده بذل توجه نموده اید تشکر می کنم.
با احترام عبدی
۲ نظر:
"عباس عبدی از معدود روزنامه نگاران صاحب سبک و صاحب نظریه در ایران است"
منظورتون از صاحب سبک و صاحب نظر فقط انکار تقلب در انتخابات هست؟ چون خیلی روزنامه نگار دیگه هم مثل آقای عبدی هستند که صاحب سبک هستند.
جناب سجادی با عر ض پو ز ش در این مورد با شما موافق نیستم که جناب عبدی از جنس دیگریست , هیچ تفاوتی بین تاجرزاده , عیسی سحر خیز , قوچانی ,باقی , محمد رضا خاتمی ....عباس عبدی و دوستانشان در خارج از قبیل ابراهیم نبوی , علی افشاری , سروش پوپری ....نیست , همه واداده , تجدید نظر طلب و فتنه گرند . تیری در تاریکی انداختند [فتنه ٨٨ ] ولی کمان کرد و به خودشان خورد . تمام اینها با نظام مشکل دارند ولی نه قدرت دارند و نه اصول , فرصت طلبان واداده و مقربین درگاه استعمار .
ارسال یک نظر