۱۳۹۳ آذر ۲۶, چهارشنبه

این تذهبون!؟



ادعای اخیر محمد خامنه ای در مورد ماجرای مک فارلین و هماهنگی های تیم هاشمی رفسنجانی با طرف آمریکائی بمنظور تضمین خیز قدرت طلبانه «هاشمی» در آن ماجرا، هر چند با پاسخ تند دفتر هاشمی رفسنجانی مواجه شد اما بیرون از احساسات نمی توان منکر آن شد که بیانیه دفتر هاشمی قبل از آنکه متضمن تنقیحی باشد بیشتر شبیه یک جیغ و داد بمنظور استنکاف از پرداختن به اصل موضوع بود.
شخصا ادعاهای محمد خامنه ای را حائز اهمیت و قابل بررسی می دانم و اگر مجالی شد راساً به سهم و بضاعت خود به آن ماجرا خواهم پرداخت. اما نقدا نمی توان یک واقعیت را مورد انکار قرار داد و آن این که ادعای محمد خامنه ای مبنی بر هم سوئی آمریکائی ها با تیم هاشمی در آن ماجرا قابل کتمان نیست!
این واقعیت قبل از آنکه مستظهر به اظهارات اخیر محمد خامنه ای باشد در همان سالها و طی گزارش کمیسیون تاور منعکس شد و «الیور نورث» و «جان پویند دکستر» صراحتاً اعتراف کردند که هدف اصلی ایشان در آن ماجرا قبل از آزاد کردن گروگان های آمریکائی در لبنان یا کمک به مخالفان دولت نیکاروگوئه، تقویت جناح پراگماتیسم در مقابل نیروهای انقلابی در ایران بود تا بدینوسیله بتوانند در تقویت و تثبیت نقش میانه روها (!) در فردای نبود آیت الله خمینی مساعدت کرده باشند.
مگر آنکه دفتر آیت الله طی یک بیانیه دیگر اظهارات الیور نورث و دکستر را نیز «این تذهبون» بخواند!!!

۶ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام .
ورود جناب عالی می تواند مبارک باشد اما در نوشته شما و عنوان این تذهبون شما می خواهید ادعاهای محمد خامنه ای را بررسی کنید یا هاشمی را هدف قرار بدهید .
خب مسلم است که هر دولت عاقل دیگری هم که می بود همین کار را می کرد و چه جای تعجب اما در آن ایام و با توجه به امین بودن هاشمی در نزد مرحوم آقای خمینی آیا پراگماتیسم تر از هاشمی آدمی نبود ؟ بهشتی آن وسط نقشش چه بود ؟ چپ جپ بود یا راست راست ؟
ممنون

داریوش سجّادی گفت...

علیک سلام
در ماجرای مک فارلین بالغ بر 5 سال از شهادت شهید بهشتی می گذشت

ناشناس گفت...

ممنونم . این را نمی دانستم . منظورم اما کلن این بود که او که از ابتدا شیخ روشنی می زد ۀ کسی او را نمی دید و هاشمی را می دیدند .

ناشناس گفت...

شاید این قبیل مسائل برا ما قبلا مهم میبود ولی از سال ۸۸ و آماده باش دفن جریان عدالت طلبی با شنیدن : -اين اختلاف نظر طبيعي است و نبايد دچار توهم شوند و به گونه اي ديگر فكر كنند.
ميان آقاي هاشمي و رئيس جمهور نيز از سال 84 اختلاف نظرهاي متعددي درباره مسائل خارجي، نحوه اجراي عدالت اجتماعي و برخي مسائل فرهنگي وجود دارد كه البته نظر رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است.
دیگه بی مفهوم و مقدمه یک بازی کثیف دیگس . اگر لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ بوده و محل رجوع در اختلافات فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا : دچار توهم نشدن مردم چگونه حکمیست . الا چاقو دسته خود را نبرد . به مشهد رفتن گله ایی بظاهر آیات در سال ۸۸ ٬ عدم موضع گیری در مقابل ظلم و حتی مخالفت سریع با حق رای مردم و.... نشان از همدستی تزویرو زرو زور برادران قاچاقچی نبود . http://www.tabnak.ir/fa/news/65924/روایت-محسن-رضایی-از-پایان-جنگ-و-زوایای-پنهان-قطعنامه-598
اگر قطعنامه با محتوای قطعنامه 598 در سال 1362 به ‌ایران پیشنهاد می شد، آایا مورد موافقت قرار می گرفت یا شرایط خاص سال 1367 باعث شد قطعنامه را بپذیرید؟

محسن رضایی: خیلی ها فکر می کنند‌ایران در سال 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت اما‌ایران یک سال قبلش قطعنامه را پذیرفته بود اما بنا نبود که‌این موضوع افشا شود تا مذاکرات پیش رود و مانعی برای ادامه مذاکرات پیش نیاید.
مثلا سید محمد خامنه ای چه چیزی گفت که قبلا گفته نشده .

ناشناس گفت...

سلام اقای سجادی با عرض پوزش سوالی خدمت شما دارم
در ابتدا بگم من یک جوونم ک طرفدار اصولگراهم اما هم مخالف پایداری ام و للبته ضد و دشمن جبهه سبز هرچن چند ماه لول فتنه سردرگم بودم.
پس سآال منو قائل ب اینکه من دنبال یک کشور بدون ارمان داشتن ندونید.

بنده قبول دارم امریکا یک کشور ظالم و بسیار خونخواره اما مگه کشورهای اروپایی اینطور نیستن
ما مشکل اساسیمون با یهود و سلفیته ..مشکلمون هم با امریکا بحث اینه که امریکا قدرت اوب دنیاس نمیخواد ایران قدرت جدیدی باشه ...بنظر شما این افکار کمونیستی نیس ما امریکارو دشمن اصلی بدونیم...
مثلا پاکستان ضد اسراییل اما با امریکا دوسته من نمیگم دوس باشیم اما دلیل این همه دشمنیو نمیدونم دوباره ذکر ب جنایتکار بودن امریکا شگی ندارم.بمب اتم ژاپن هوادیمای مسافربری ما حمایت اژ دیکتاتورهای امریکای جنوبی

اینم بگم تحلیل من از جمله رهبری مبنی بر دشمن اضلی بودن امریکا نه عداوت بیشتر امریکا ب ما نسبت ب داعش و یهوده بلکه با عداوتی کمتر و لی قدرتی صدها برابر اون دو کثیفه..
میشه علل ضد امریکایی بودنتونو بگید؟منم ضد امریکاما اما همون اندازه ضد قرانسه و انگلیسم

ممنون اچ

داریوش سجّادی گفت...

با سلام متقابل
تصور می کنم در مقاله آمریکا شناسی و آمریکا نشناسی پاسخ به سوال شما را داده ام
به آدرس زیر مراجعه فرمائید
http://sokhand.blogspot.com/2013/12/blog-post_4.html
موفق باشید