سنگ بنای توسعه و مدرنیزاسیون در ایران از ابتدا کج گذاشته شد.
این ربطی به سیاست های جمهوری اسلامی هم ندارد و آفتی است که از آغاز رفرمیسم امیر کبیر تا سیاست های آمرانه پهلوی اول و کج فهمی پهلوی دوم از مفهوم توسعه و مدنیت تا طرح های بی مبالاتانه سردار سازندگی و استمرارش در دوران خاتمی و احمدی نژاد و ایضا روحانی بصورت ثابت و با وارونگی و برخورداری از سیکلی معیوب در ایران ترویج شده و می شود.
در ایران مُراد از مدرنیزاسیون در جمیع طرح های توسعه و در مضیق ترین برآورد ممکن با یک بدفهمی آشکار چیزی در حد یک Gentrification فهم و درک و معنا شده و بر اساس همین بد فهمی نیز حوائج مترتب بر چنان «شبه مدرنیسمی» تعقیب و مطالبه و درخواست شده.
تسامحاً نزدیک ترین معادل فارسی Gentrification از نظر مفهومی عبارت است از نوسازی فضای زندگی مطابق با پسند اشراف و اعیان! چیزی نزدیک به مفهوم تجمل گرائی.
فهمی ناصواب از توسعه که به برکت سرمایه باد آورده نفت در ایران منجر به بدآیند شکل گرایانه «توسعه ابتیاعی» شد!
چیزی در قامت یک «پسر حاجی» که طی آن فرد با برکت سرمایه لایزال «ابوی» و خرید ادوات و خدمات جهان مدرن، خود را از طریق توهم این همانی با «مدنیت» در خلسه «ما هم کسی شدیم» فهم و معنا می کند!
برخلاف باور عامه در ایران و بعضاً جهان سوم، مدنیت و مدرنیته استفاده از ابزارهای سوپر مدرن نیست. بقول «محمد جواد لاریجانی» چنین مدرنیزاسیونی مثل آنست که «یک موبایل پیشرفته را بدهی دست یک بدوی که طبیعی است این اثری در اخلاق توسعه گرانه وی نمی گذارد»
شخصاً با قرائت توسعه بمعنای «محاط بر محیط شدن» بر این باورم که اصلی ترین شاخصه یک شهروند در نظامی توسعه یافته عبارت است از «قانون پذیری».
سال 88 که بعد از ده سال دوری از وطن برای یک سفر یک ماهه به ایران بازگشته بودم، دوستان بمنظور ادای حق میزبانی بر خود فرض می دانستند تا پیشرفت ها و توسعه یافتگی های ایران طی آن ده سال را به رویت بنده برسانند و به همین منظور بتناوب انگشت اشاره خود را بمنظور تفطن بنده متوجه بزرگراه ها و تونل ها و پل ها و برج های ساخته شده در تهران می کردند!
در حالی که عرض بنده به ایشان آن بود که اینها همه «سخت افزارهای» یک نظام مدرن و توسعه یافته اند که در ایران و به برکت پول نفت تهیه شده اما قسمت مهم و اصلی «نرم افزار» توسعه یافتگی است که عبارت است از اخلاق مدرن و توسعه یافته!
یعنی قبل از بزرگراه داشتن ، شعور بزرگراه داشتن و رانندگی بین خطوط است که حائز اهمیت و شاخص یک مدنیت توسعه یافته است.
یعنی قبل از بالیدن به برج و آسمانخراش، برخورداری از شعور برج نشینی است که تعیین کننده ضریب مدنیت و توسعه یافتگی انسان و جامعه توسعه یافته است.
شعوری که در عالی ترین سطح نمودش همان «یک کلمه» مستشارالدوله است که از مشروطه تا امروز حلقه مفقوده در مناسبات شهروندی و حکومتی در ایران بوده و هست:
«««قانون»»»
«««قانــــــــــــــــون»»»
و باز هم «««قانــــــــــــــــــون»»»
شهروند خوب در یک نظام بسامان و توسعه یافته یعنی «شهروند قانونمند»
اخیراً آقای سریع القلم سیاهه ای از ظواهر «جامعه زنده» را در 30 مورد لیست کردند که از برخورداری شهروند از دندان سالم تا تعداد مناسب هواپیما در فرودگاه های کشور را شامل می شد اما دریغ از یک کلمه مستشارالدوله (قانون پذیری شهروند) در میان این سیاهه بلند بالا! (اینجا)
این اسباب تاسف و سرافکندگی است که یکی از افتخارات شهروندان در ایران که در محاورات روزمره خود، فخر آن را به یکدیگر می فروشند: آمار شیرین کاری ها و شگردهای موفقیت های ایشان در نقض قانون و رکب زدن های ایشان به قانون با گریز موفقیت آمیزشان از چنگ قانونگذاران است!
این که اخیراً آقای جنتی (وزیر ارشاد) در برنامه «صبح با خبر» می فرمایند:
«امروزه استفاده از این شبکه های ماهواره ای هم به نوعی اجتناب ناپذیر شده گر چه بر خلاف قانون است و به طور قانونی کسی نمی تواند از ماهواره استفاده کند ولی همه ما شاهد این هستیم که بخش قابل توجهی از مردم کشور از آن استفاده می کنند»
چنین امری بمعنای ابتذال جامعه ای است که در آن شهروند اعم از باسواد و بی سواد، مدرن و سنتی، بالا شهری و روستائی به اعتراف وزیر ارشادش بدون کمترین احساس شرمندگی علی رغم «غیر قانونی اعلام شدن ماهواره» در کمال بی پروائی قانون ستیزی می کند و در سخیف ترین شکل ممکن قانون ستیزی خود را با دروغ «تمایل به پیوستن به شاهراه جهانی تبادل اطلاعات» گریم می کند در حالی که در پشت شعار خود فریبنده شان تنها چیزی را که دنبال نمی کنند اطلاعات است و اصلی ترین دغدغه شان «آخرین البسه گــُـل عنبر در فلان برنامه مسخره من و تو» یا «دل نگرانی بابت اختلافات خرم سلطان با مادر شوهر محترمه شان» در «زهرمار تی وی» است!
طبیعتاً وقتی قانون ستیزی در یک کشور ارزش باشد سیاهه های 30 گانه امثال سریع القلمآنی که خود نیز همچون واعظان نامتعظ «برخلاف قانون» وصل به ماهواره اند(!) تا اطلاع ثانوی چنین سیاهه هائی هیچ محلی از اعراب نخواهد داشت و علی الدوام بر چنان جامعه مبتذلی می توان و باید زار زار گریست!
۲ نظر:
نیمه ابتدایی مقاله را خوب آمدید و نیمه دوم را مثل همیشه خراب کردید.
شما اگه خودتون داخل ایران باشید قانون ماهواره و فیلتر شکن را رعایت می کنید؟
بنده تا زمانی که در ایران بودم علی رغم برخورداری از مجوز استفاده از ماهواره هیچ وقت از آن استفاده نکردم البته دلیلش قبل از تعهدم به قانون باورم بر ابتذال رسانه تصویری است. اساسا رسانه های تصویری تعلق به عوام دارد یعنی آن اقشاری که مطالعه برای ایشان سخت است و کندذهنانه توان و استعداد دماغی لازم جهت بررسی خوانشی مسائل را ندارند و رسانه های تصویری با تقلیل دادن و سمعی و بصری کردن مطلب و پیچاندن و بصری کردن مسائل در زرورق و رنگ و لعاب و شعر و شراب و رباب و ... عوام را تغذیه سطحی می کنند . تغذیه ای ناسالم اما جذاب برای ایشان.
ارسال یک نظر