ظاهراً صبیه ارشد هاشمی رفسنجانی مبتلا به موود (Mood) خود خاص بینی شده اند.
دختری که دوست دارد ولو به قیمت دهان کجی به نُرم های جامعه خودش را متفاوت و سنت شکن و آوانگارد نشان دهد بدون آنکه از لوازم خاص بودن برخوردار باشد!
کسی که بدش نمی آید ادای «امیلی برونته» را درآورد اما بدلیل فقر بضاعت اندیشگی ماجرا به همان ادا درآوردن محدود می ماند.
اداهائی که به دل نمی نشیند و عمق پیدا نمی کند و در حد همان ادا باقی می ماند.
اشرف دو قلوی شاه هم بنوعی مبتلا به این سندروم بود اما با استعداد تر و تحمل پذیرتر از فائزه رفتار می کرد.
اداهای فائزه از آن جهت تصنعی و نآخوشآیند است که در بطن خود حامل کنتراست و واجد ناروآئی است.
قدر مسلم آنکه نمی توان به بهانه مجالست با بهائیان از سنگر دفاع از حقوق بشر برای خود پوزیشن نوع دوستی و اخلاق گرائی جعل کرد و از سوی دیگر ابوی را همزاد و هم سان و هم تراز امیرکبیر به خورد خلق الله داد!
یا علی خواجه یا خواجه علی!
قدر مسلم آنکه امیری که تا زنده بود در کانون خصم و عداوت بهائیان بود و تاکنون در نقطه تنفر ایشان قرار دارد و امیری که فخر خود را درآوردن چشم فتنه بابیه و اعدام گسترده بهائیان می دانست! برای صبیه کبیره رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام چنان امیری و انتساب چنان امیری به ابوی منطقا نمی تواند پوزیشن نوع دوستی و بهائی نوازی مشارالیها را مسموع و مفهوم و مقبول کند!
...
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر