۱۳۹۵ شهریور ۵, جمعه

بی پایانی حماقت از بیکینی تا بورکینی!


آفتی است این لیبرال دمکراسی که یک تنه تا آن درجه استعداد دارد تا دست بر هر چیزی که بگذارد خلق الساعه آن را مُبدل به لجن کند!
از جمله «دریا» را که با همه بزرگی و وسعت و قدمت و طهارت اش موج مخرب لیبرالیسم تاب نیآورد و با «نمی» از آن نحله بد شگون «یمی» را به نجاست آلود!
ماجرای «بورکینی» و مخالفت و ممانعت حکومت فرانسه از استفاده «بانوان مخالف با سوژه حظ بصر شهوترانه نظربازان و هیز چشمان نرینه گان شدن» از آن «ابداع مستورانه» آخرین نمونه از مسخرگی و مزبلگی لیبرالیستی است که قامت شعورش به قواره حضورش، زار می زند!
هزاران سال است که انسان و دریا به سلامت و در اخلاقی ترین و بهداشتی ترین شکل ممکن با یکدیگر غنوده و هم جواری کرده اند. اما طی ۷۰ سال اخیر که لیبرالیسم فرهنگی با تمامیت منحوس و اباحه گرانه اش پای بر ساحل گذاشت «زن» را در قامت «تن» فریفت و شادباش اش داد که لخت شدن اش در ساحل و مشارکت اش در تمهید اسباب سورچرانی هیزچشمی مردان و نشستن اش در چشم خریدار و نظر بولهوسانه و شهوترانه نرینگان یعنی مدنیت و مدرنیت و امروزی بودن و متمدن بودن و بدین سان و هم زمان هم زن را به گند کشید و هم دریا را به لجن کشید!
این حماقت پایان ناپذیر!

هیچ نظری موجود نیست: