۱۳۹۵ شهریور ۸, دوشنبه

آقای مطهری ـ نازنینی تو ولی در حد خویش!


پدیده آقازادگی در جغرافیای سیاسی ایران پدیده نوظهوری است که قدمت آن به بعد از انقلاب اسلامی می رسد و عمدتا شامل فرزندان مشاهیر سیاسی و عالمان و نخبگان اجتماعی می شود که به اعتبار نسبت پدری ـ فرزندی و به اعتبار وزن و شان و منزلت علمی یا سیاسی پدرشان ، ایشان نیز برخوردار از وزن و شان اعتبار سیاسی ـ اجتماعی شده و می شوند.
پدیده ای که متاسفانه چه از حیث اخلاقی و چه از حیث اجتماعی خوش فرجام نبوده و غالب «آقازادگان مزبور» از آزمون «آقازادگی خود» سربلند بیرون نیآمده و اگر از میانه بزرگ زادگان، فرزانگانی خوش درخشیده اند چنان دُردانه هائی را باید در عداد استثنائات گمارد.
علی آقا مطهری نیز از جمله آنانی است که به اعتبار توفیق برخورداری از نسبت فرزندی با علامه شهید مرتضی مطهری با اتکای بر رانت آقازادگی بصورت تبعی در میانه فحول سیاسی ایران قلمه زده شد و بعد از ورودش به پارلمان و با اتکای بر مواضع شاذ و «روحیه تشجیع پذیر» در کنار «فقد پختگی سیاسی متوقع از یک اکتیویست سیاسی» بصورتی قابل توقع در آزمون آقازادگی، خود را از کارنامه ای مُشَبْـّه برخوردار کرده است.
به استعداد همین روحیات بود که در انتخابات مجلس دهم و بعد از رد صلاحیت اولیه ایشان توسط شورای نگهبان خدمت آقازاده مزبور معروض داشتم:
مصلحت آقای مطهری در استمرار رد صلاحیت ایشان و کمک به خروج ایشان از عرصه سیاست و بازگرداندن وی به مرکز نشر آثار شهید مطهری است. به تجربه و استناد سالهای نمایندگی ایشان در پارلمان مشخص شد مشارالیه بدلیل تهور فاقد تدبر و آستانه و استعداد تحریک پذیری و درک نازل ایشان از فحول سیاسی، عنصر صاحب صلاحیتی جهت حضور در عرصه سیاست نیست و تا آن اندازه ظرفیت دارند تا بشرط اصرار بر مانائی در عرصه عملی سیاست، در آینده ای محتوم به یک «نوری زاد ثانی» مُبدل شوند! امری که نه به صلاح ایشان است و نه شایسته اعتبار پدر شهیدشان می باشد و خیراندیشان و خیرخواهان ایشان موظفند با مدیریت بمنظور صیانت از حرمت ایشان و پاسداشت اعتبار پدر ایشان بر دپولتیزه کردن وی از طریق بدرقه و هدایت به بیرون از دنیای پیچیده و ظریف سیاست، اهتمام ورزند.
تجربه دو دوره حضور در پارلمان و ماجراجوئی های متهورانه مطهری به اندازه کافی برخوردار از حجت می باشد تا ایشان را مجاب به خداحافظی از دنیای سیاست کند مشروط بر آنکه چشم عبرت بگشایند و ببیند به اعتبار عملکردشان اینک در کانون اقبال کدام جریانات سیاسی قرار گرفته و کدام اقشار شناخته شده اینک برای معرکه گردانی های ایشان کف می زنند و هورا می کشند!؟ (*)

تلخ کامانه همان طور که انتظار می رفت گمانه مزبور با آغاز دور نوین نمایندگی مطهری و نشستن بر کرسی نائب رئیسی مجلس محقق شد و شواهد موید ابتلای ایشان به کژراهه ای است که به استعداد روحیات و خُلقیات مشار الیه نمی تواند خوش فرجام باشد.
قدر مسلم اگر علی مطهری برخوردار از ارزنی پختگی سیاسی بود آنگاه و اینک می توانست «خویش داورانه» معرکه گردانی نوینش در خونخواهی تروریست های معدوم با حکم حکومتی امام در تابستان ۶۷ را معنایابی کند و آنگاه به نشستن خود بر کرسی قهرمانی نزد عقبه پلشت ترین جانیان و تروریست های تاریخ معاصر ایران به دیده عبرت بنگرد!
آقای مطهری ـ کاش می توانستید ببینید آن روحیه تشجیع پذیرتان اکنون جنابعالی را به قهرمان کدام «قهر باوران» و «قداره کشان» و «قناره بندان» و «خوتسپایان» (**) تاریخ مُبدل کرده است!
ببینید قهرمان کیانید و پهلوان کیان شده اید!؟
آقای مطهری ـ ان شاء الله خداوند برعُلُو درجات پدر شهیدتان نزد خود بیافزایند و هم زمان جنابعالی را نیز ارزنی مشق تواضع دهند!
بالغ بر ۴ دهه است که از فردای ترور ناجوانمردانه پدر بزرگوارتان به درستی ایشان را به اعتبار همه فضیلت ها و کرامات و سوابق و آثار و انتشارات شان صدر نشانده و خانواده محترم شان را قدر شناسانده اند!
علی ایحال و با لحاظ همه شانیت و فضیلت و کرامت و دانش و ارزش غیر قابل کتمان پدر بزرگوارتان نمی بایست چشم خود را بر روی این حقیقت عریان ببندید که اگر دو شخصیت برتر و موثرتر را در خلال انقلاب اسلامی بتوان شناسائی و نشانه گذاری کرد بدون تردید این دو کسی نیستند جز «امام خمینی» و «دکتر علی شریعتی» که هر دو در رهبری و راهبردی کردن انقلاب اسلامی موثرترین نقش را عهده داری کردند.
انقلابی که بدون تردید قبل از هر چیز مدیون کاریزمای «امام» و مرهون مغناطیس و سحر کلام «دکتر» بود و مرحوم پدر بزرگوارتان در کنار دیگر بزرگواران با فاصله ای بعید از این دو ایستاده بودند.
جناب آقای مطهری ـ حال با لحاظ این واقعیت غیر قابل کتمان خودتان بقضاوت بنشیند و ببینید «فرزند شریعتی» کجا ایستاده اند و جنابعالی کجا تشریف دارید!؟
کاش لااقل کمی مشق تواضع و آقازادگی از «احسان» می آموختید که بدون نیاز به فردین بازی و رانت جوئی از جوار «پدر» بر روی پای خود ایستاده و مستقل از «دکتر» و مستظهر به همه فضیلت ها و بصیرت های شخصی اش، آقازادگی می کنند!
جناب آقای مطهری ـ این باعث کمال تاسف است که امروز و بوضوح مشاهده می شود همان انذاری که امام ناصحانه به آیت الله منتظری دادند مشمول جنابعالی نیز شده و جنابعالی نیز ولو تلخ کامانه موظفید تا توصیه امام به منتظری را وصف حال خویش دانسته و بپذیرید:
«آدم ساده لوحی هستید و از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک می ‏شوید، در هیچ کار سیاسى دخالت نکنید»
و در غیر آن صورت خواسته یا ناخواسته مُبدل به تـَعیّـُنی از طعنه معنادار «مارک تواین» خواهید شد که طنازانه ابراز می داشت:
سیاستـمداران و پوشـک بچـه‌ هـا را بایـد زود بـه زود عـوض کرد!
هـر دو را بـه یـک دلیـل!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* ـ مقاله مصلحت مطهری
** ـ خوتسپا واژه ای است در زبان ییدیش زبانِ یهودیانِ اشکنازی به معنی بی شرمی و بی حیایی بیش از حد و کنایه از خصوصیت کسی است که پدر و مادر خود را کشت ولی در هنگام محاکمه از دادگاه به خاطر یتیم شدن خود طلب رحم و شفقت کرد! ـ نگاه کنید به مقاله «خوتِسپا!»


۴ نظر:

ناشناس گفت...

در مقابل ساده لوحی علی مطهری شما هم دچار جمود فکری هستید و بیشتر به پیروی تمایل دارید تا نقد استدلالات ! بهتر است بجای حاشا کردن و تحلیل های روانی . درخواستها و دلایل را اگر میتوانید به چالش بکشید . احمد خمینی ، آقازاده بنیانگذارجمهوری اسلامی که در اوایل انقلاب بخاطر نگرانیهایش در بدو ورود به ایران به احمد نگران و احمد ترسو هم معروف شده بود . درعین بی سوادی نقشی موذیانه در وقایع انقلاب داشت . از فریب و اعدام قطب زاده گرفته تا نقش او در اعدامهای سال 67 . همانطور که پاره تن امام گفته بود . مردان بزرگ اشتباهات بزرگی را هم مرتکب میشوند و خود آیت الله خمینی هم از این قاعده مستثنا نبود . لابد معنا یابی شما ازفجایع تابستان سال 67 این است . تمامی قضاتی که اعدام شدگان ازهرسنی وازهر گروه و سازمانی را به زندان محکوم کرده وهمانطور که مرحوم آیت الله منتظری هم گفته بود در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودند . ساده لوح بودند !!

ناشناس گفت...

آقای سجادی خسته نشدید اینقدر از این و آن ایراد گرفتید؟ اکثر نوشته هایتان در طعن و ذم یک شخصی هست انگار خودتان چه تخم دو زرده ای کرده اید.

داریوش سجّادی گفت...

خیر! خسته نشده ام.

ناشناس گفت...

گًل گفتید آقای سجّادی. لطفا حتما مستقیما برای خود آقای مطهری هم بفرستید. این شعر حافظ را هم اضافه کنید.

ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای
قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه

جهان