جناب آقای روحانی
بدون کمترین تکلف و مجامله بخشی از اظهارات تلویزیونی اخیر جنابعالی با مردم ایران موجبات تلخ کامی توام با تاسف شد!
تلخ کامی مورد ادعا ناظر بر تباین رفتاری جنابعالی با آن بخش از کلامت تان در «جام جم» بود که فرمودید:
یکی از مسائلی که ما در این توافق به دست آوردیم «عزت ملی» است. یعنی امروز همه دنیا عزت مردم ایران را به خوبی می بینند و لمس می کنند. یک پیروزی ما پیروزی غرور ملی ماست. مردم ما توافقی را امضا کردند که این توافق برد- برد است و ما به اهداف اصلیمان دست یافتیم. بنابراین احساس غرور میکنیم .... بنده در مراسم تنفیذ در مجلس گفتم: با زبان تهدید با ملت ما سخن نگویید. بلکه با زمان تکریم صحبت کنید و این سخن را در حضور 50 تن از سران کشورها یا نماینده کشورها بیان کردم. امروز به حمدلله ما به این نتیجه رسیدهایم و دنیا هم به این نتیجه رسید که تکریم و نه تهدید و تحریم میتوانست مسئله را حل کند.
جناب آقای روحانی!
تلخ کامی از اظهارات جنابعالی از آن بابت است که شخصاً از غروب پنجشنبه هشتم مرداد ماه که باراک اوباما در کنفرانس تلفنی خطاب به حامیانش در توافق هسته ای گفت:
«رژیم ایران یک دینسالاری بیرحم، ضدآمریکا و ضداسرائیل است که هلوکاست را انکار میکند، از نایبان تروریست خود حمایت کرده و در منطقه دست به اقدامات ثباتزدا میزند. ممکن است که آنها تلاش کنند که حقه بزنند، اما به واسطه این توافق، ما به شکلی به مراتب موثرتر از وضعیت بدون توافق، قادر خواهیم بود که مُچ آنها را بگیریم»
جناب آقای روحانی!
شخصاً و از زمان ابراز چنین سخنانی از دهان رئیس جمهور آمریکا «ناامیدانه» چشم انتظار آن بودم تا حضرتعالی در مقام نماینده جمهور ایرانیان و با پشتگرمی به ثلاثی طلائی «عزت ـ حکمت ـ مصلحت» ابلاغ شده در دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی و به اعتبار داعیه گویش تکریم طلبانه تان از «دنیا»(!) پاسخی شایسته به لنترانی سخیف و گستاخانه و بدون تکریم رئیس جمهور آمریکا بدهید. اما همان طور که پیشتر گفتم در این چشم انتظاری امید چندانی نداشتم!
ناامیدی که ناشی از آن می بود که در حافظه خود هنوز به یاد داشتم که چگونه در شهریور ماه 92 وقتی اوباما گاله دهانش را به ناخجستگی بسوی ملت ایران باز کرد و رجزخوانانه اظهار داشت: «در مقابل ایران همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی روی میز است» اینجانب به قامت استعداد و بضاعت مزجاة ولو اندک خود و در اندازه یک شهروند معمولی ایرانی بر خود فرض دانستم تا در مقام دفاع از ملت و کشورم خطاب به ایشان بنویسم:
آقای اوباما ـ مودب باشید!
تکرار مکرر «همه گزینه ها روی میز است» از جانب جنابعالی در ذهنیت ایرانیان نوعی لات بازی و ادبیات لمپنی را تداعی می کند. بمثابه «گند چاله دهانی» که به اعتبار قطر گردن و حجم بازو و صغر عقل راه را بر ایرانیان بسته و با نشان دادن «قمه آخته اش» و دست کشیدن بر «قبضه تپانچه اش» از ایشان متابعت می طلبد!
آقای اوباما ـ زکات مهتری نزد ایرانیان تواضع است. برای ایرانیان این توقع فرض است که نماینده کشوری که مدعی قدرتمندترین و پیشرفته ترین و مترقی ترین کشورهاست به فراخور قدرت و پیشرفت و ترقی اش برای جهانیان مشق ادب کند تا دیکته ترس! ایرانیان ادبیات چاله میدانی و قلدرانه را شایسته رئیس جمهور کشوری نمی دانند که مدعی برتری کشورش در مدنیت و تمدن و اخلاق و آداب است! زشت است رئیس جمهور قدرتمندترین کشور جهان بودن و در ادب و آداب، زبانی جز زور و تهدید و ارعاب و خشونت و اشاعه وحشت را بلد نبودن. (*)
جناب آقای روحانی!
ناامیدی اینجانب از واکنش لازم و در خور شان ملت ایران از سوی جنابعالی بازگشت به این واقعیت داشت که علی رغم گستاخی های مسبوق به سابقه دولتمردان آمریکا نسبت به ایران و ایرانیان در کمال تحیر مشاهده کردم حضرتعالی در فردای مکالمه تلفنی با اوباما و در وجد ناشی از این مکالمه و علی رغم لنترانی مجدد «همه گزینه ها روی میز است» ایشان را فردی مودب تشخیص و معرفی فرمودید!
ملالی نیست! منتخب کافه ملت ایران به اعتبار رای اعتماد ایشان چه خاتمی باشد چه احمدی نژاد یا روحانی واجب الاحترام است. اما این احترامی است دو جانبه و به همان میزان که ایرانیان اعم از «موافقان و مخالفان» ملزم به رعایت شان منتخب ملت اند متقابلا همین وظیفه را بشکلی مضاعف بر ذمه منتخب خود قرار داده اند تا در عالی ترین سطح سنگربان عزت و کرامت و حرمت و شرافت ایشان در عرصه های داخلی و خارجی باشند.
منزلت «گوهر» با «گوهری» است جز آنکه به قفا مُطلا را در قاب طلا نشانده باشند!
بگذریم! اما جناب آقای روحانی!
حسب گزارش «رسانه های واثق» مقرر شده است تا جنابعالی در کنار باراک اوباما امسال جزو سخنرانان اولیه روز افتتاح اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک باشید! و حسب گزارش همان رسانه های معتبر محتملاً این تقارن منجر به مصافحه و بلکه مکالمه و مذاکره بین جنابعالی با رئیس جمهور آمریکا خواهد شد.
هر چند هنوز هیچ خبری دال بر تصمیم جنابعالی جهت شرکت در این اجلاس منتشر نشده و هر چند مطمئنم بزودی در کنار آب های از دهان جاری افراد و نشریات دلبسته، افراد و نشریات «دلواپس» در داخل دست به جنجال رسانه ای خواهند زد تا یا جنابعالی را از صرافت این سفر بیاندازند و یا مانع از نزدیکی یا ملاقات محتمل حضرتعالی با اوباما شوند!
علی رغم چنین رویکرد محتملی از آنجا که اینجانب با توجه به روحیات شناخته شده حضرتعالی مطمئنم عازم این سفر خواهید شد و مطمئنم به استقبال مواجهه با اوباما نیز خواهید رفت! لذا بدون دلواپسی اما با یک امیدواری کم فروغ متوقعم در آن مواجهه مفروض و محتمل لااقل این بار خرق عادت کرده و در قامت نماینده قابل وثوق و راست قامت انقلاب اسلامی و در تراز رئیس جمهور ملت سربلند و با کرامت ایران با اوباما برخورد کنید.
جناب آقای روحانی!
مستدعی است این بار در موضع یکی از فرزندان انقلاب اسلامی و حاملان و پیروان اندیشه همان خمینی که افتخار «امام» نامیدنش را به نام خود در تاریخ ایران سند زدید؛ از موضعی بالا دستی و مقتدرانه آن گونه با نماینده جمهور آمریکائیان برخورد کنید تا ایرانیان از عمق چشمان تان غرور ناشی از تسلیم نشدن و باج ندادن و حـُریت خود را که بیش از 60 سال در زیر فشار جنایات و اجحافات و مظالم و اجامرش کمر خم نکرد را به عینه ببینند.
آن چنان زبونانه و حقیرانه نگاهش کن تا از عمق نگاهت بتوانی همه بی آزرمی ها و بی اخلاقی ها و بی وجدانی های خود و اسلاف خود علیه ملت ایران را با زبان چشم به پیشانی اش بکوبی!
چنان در اندازه و قامت رشید ملت ایران با وی برخورد کن تا با عمق وجودش و از اعماق تاریخ فریاد «هیهات من الذلةُ» شیعیان حسین را بعد از 70 سال زورگوئی و حق کشی و جنایت و خیانت خود و اسلاف خود در حق ملت ایران را با وضوح مستفاد شود.
جناب آقای روحانی!
بگذار در تاریخ بنام شما ثبت کنند که ایرانیان 37 سال در مقابل آمریکا مقاومت کردند و در نهایت توانستند از موضعی حق به جانب آن «شیطان بزرگ» را در مقابل خود خاضع کند و «روحانی شان» بمثابه یک سلطان فاتح و با گردنی افراشته بنمایندگی از جانب مردم اش و انقلاب اش، در خاک آمریکا آنگونه با رئیس جمهور آمریکا برخورد کرد گوئی شهریاری اذن شرفیابی و خاکساری را به رعیت اش داده.
البته فقط امیدوارم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ـ مقاله آقای اوباما مودب باشید
۳ نظر:
Your frustration and desprstion makes me feel awesome.
با سلام خدمت شما جناب سجادی عزیز
این گفته که آقای روحانی نخستین کسی بوده که آیت الله خمینی را امام خطاب کرده است، صحت ندارد.
شخصا تصویری دیدم از برخی نشریات عراقی که در زمان حضور آیت الله خمینی در عراق، وی را با لقب امام مورد اشاره و خطاب قرار داده بودند.
انشاء الله اصل تصویر را بیابم و خدمتتان ارسال دارم.
موفق باشید
ميدانم كه ميدانيم و ميداني آقاي سجادي كه روحاني مرد اين كار نيست شوربختانه!
ارسال یک نظر