آقای محمد نوریزاد بعد از ابتلایش به «موتاسیون سال 88» و به تبع آن موتاسیون، مواضع شاذ متعددی را از خود ساطع فرمودند که جملگی قابل فهم و ترحم است.
ایشان در جدیدترین شاذگوئی مسبوق به سابقه اش در صفحه فیس بوک خود فرموده اند:
«آخر و عاقبت امام را دیدید که در نجف حاضر نبود قاتلِ مستعدی چون خلخالی به مگس های اتاقش حشره کش بزند و می گفت: موجوداتِ زنده را جان، شیرین است و نباید آزارشان داد و کشت شان؟ و همو همین که به ایران پای نهاد، با احساسی که هیچ نداشت، دست به کشتاری وسیع برد و کشت و کشت و کشت برای بر پاییِ اسلامی که نه بشر می شناخت و نه حقوقی برای بشر!»
چنین اظهاراتی ناخواسته توجه مخاطب را به علی (ع) و مشابه همین معامله و داوری ناجوانمردانه اغیار و نان به روزخواران با ایشان، معطوف می کند.
امامی که به صرافت بیان می داشت و بیان خود را ممهور به عمل خود کرده بود که:
«اگر تمام دنيا را به من بدهند حاضر نيستم دانهای را از دهان مورچهای بگيرم»
اما همان امام، علی رغم همه روحیات عاطفی و مهرورزانه اش وقتی در مصاف با خوارج کج فهم و صلب اندیش قاطع و محکم و خون چکان پایمردی کرد «نوری زادهای وقت» مشابه «نوری زادهای عصر» زبان به طعنه و شماتت بر علیه اش گشودند که:
«علی فاقد انعطاف و خشونت طلب و کشتارگر است»!
هر چند موتاسیون نوری زاد و امثال نوری زاد را قبلاً «استفراغ همه تظاهر و ریا و نقش بازی های ایشان» محسوب کرده بودم که کاتالیزور 88 این فرصت را به ایشان داد تا بعد از سالها زیست دو گانه سوز نهایتا تکلیف خود را با خود روشن کنند و همه نقش آفرینی ها و تئاترها و رُل ها و ریاکاری های خود طی سالهای قبل را قی کرده و بالا بیآورند. (نگاه کنید به مقاله آی دی لوژی) اما و در عین حال نمی توان چنین رجعتی به خویشتن خویش این جماعت را با آن بند صلح حدیبیه «این همانی» نکرد که رسول الله تن به آن داد تا در مقابل الزامش به عودت فراریان از کفار قریش به مدینه متقابلاً ایشان برای قریشیان جهت عودت فراریان از مدینه و پناه برده به مکه تعهدی قائل نباشند.
منطق رسول الله علی رغم ترشروئی برخی اصحابش بسیار روشن بود:
فراری از مدینه النبی و پناه برده به دامان کفر حائز کمترین ارزشی نیست تا رسول الله دغدغه بازگرداندن ایشان به دامان اسلام را داشته باشد!
هر چند 1400 سال بعد نواده ایشان نیز به جد خود تاسی کرد و گفت:
امروز تاسف آنانکه ترک مان کردند و اکنون کنارمان نیستند را نمی خوریم، چرا که از ابتدا نیز در کنار ما نبودند!
شرط شادابی انقلاب «رویش و پالایش» است.
۳ نظر:
باز هم که مغلطه کردید ! خلخالی آنچنان که گفته میشود از دوران نوجوانی علاقه به گربه کشی و اعدام گربه ها داشت ! همین عادت بود که رویه صدور اعدام در دوران حاکم شرعی اش را آسان کرده بود . در کردستان 13 نفر را در 12 دقیقه محاکمه و به اعدام محکوم کرد . یک زن حامله را به اعدام محکوم کرد . زنی را که فرانسوی میدانست و برای یک خبرگذاری مترجمی میکرد به اعدام محکوم کرد . در نهایت بخاطر اشتهایش در صدور احکام اعدام بود که وی را آیت الله خمینی از مقام حاکم شرعی کنار گذاشت . البته توضیحا" این مطلب را از زبان معلم درس دینی و بینش اسلامی خودمان در دوران محصلی شنیدیم . علی (ع) کجا ، خلخالی کجا .
توصیه می کنم در خواندن متون دقت بیشتری داشته باشید. متن بالا چه ارتباطی با آقای خلخالی و مقایسه آن با علی (ع) داشت!!!؟
چه کسی گفته است که فرانسه دانستن محکوم، مانع اعدام کردن وی است.
غیرممکن است که یک زن باردار را اعدام کرده باشند. مضافا اینکه خلخالی که قاضی اجرای حکم نبوده است، قاضی اجرای حکم مسوول رسیدگی به این نوع مسایل است.
اعدام 13 نفر در 12 دقیقه هم چه جای تعجب دارد؟؟ وقتی محکمه نظامی است و وضعیت جنگی؟؟
ارسال یک نظر