۱۳۹۴ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

تعزیه خوانان سیاسی!



خازنان و کلید داران قلعه قدرت در کاخ ریاست جمهوری از فردای پیروزی در انتخابات 92 به تـَعدُد و تـَکرّرُ در خوانش و سُرایش رباعی فتح پاستور مدام بر این بیت الغزل تصریح داشته و می دارند که:
«رای مردم به روحانی در کنار آرای 4 میلیونی جلیلی یک «نه» بزرگ به سیاست های 8 سال گذشته در دولت نهم و دهم محمود احمدی نژاد بود»
(اظهارات محمدعلی نجفی در کرمان جدیدترین نمونه از این نوع است)
بیت الغزلی که بیرون از خوشآهنگی و بسته بندی بظاهر شکیل و وزین اش، با دوزی بالا از عوامفریبی توام با خود فریبی چیزی جز یک جنگ روانی مسبوق به سابقه نیست.
نوعی تعزیه خوانی سیاسی بمنظور مبالغه و ذکر مصیبت اگزجره و ناصواب در زمین سیاست!
چنین بیت الغزلی قرینه همان چیزی است که «سعید حجاریان» در فردای پیروزی «سید محمد خاتمی» در 76 از آن تحت عنوان «جنگ روانی» یاد کرد که به ایشان این فرصت را داد تا با فراست توفیق آن را بیابند در مصاف با رقیب، «ناطق نوری» را در شاکله ذهنی و حافظه جمعی شهروندان در قامت یک «هیولا» شما سازی کنند. هیولائی که قرار است ادامه دهنده وضع موجود و ابرام ورزنده به سیاست های دولت مسبوق باشد!
جنگی روانی که به قوت عمل کرد و در کنار دیگر عوامل موجبات کامیابی متفوقانه اصلاح طلبان در کارزار 76 شد.
اکنون نیز پایوران نوین خانه پاستور با کوبیدن بر طبل این «جنگ روانی مستعمل» می کوشند آن آزموده را مجدد به کار گیرند تا از آن طریق بتوانند با این تیر خوش ثمر توامان و هم زمان دو هدف را بزنند.
نخست آنکه ضمن «هیولا سازی» از «سعید جلیلی» و اصرار و القای بر «این همانی» بین سعید و محمود می کوشند شکست جلیلی در 92 را دالی بر پاسخ منفی جامعه به سیاست های دولت احمدی نژاد معرفی نمایند.
(نگاه کنید به مقاله مردی در قامت یک پدیده)
این در حالی است که احمدی نژاد اولا کمترین انس و قرابتی با جلیلی و عقبه سیاسی جلیلی نداشت و اساسا بعد از خلع ید وی از پرونده اتمی و سپردن آن به جلیلی بین این دو یک مرزبندی نارفیقانه نیز حائل شد. گذشته از آنکه احمدی نژاد اساساً نامزد مورد وثوقی در انتخابات 92 نداشت و یگانه نامزد مورد وثوق ایشان «رحیم مشایی» بود که بعد از رد صلاحیت ایشان نیز عملاً امکان سونداژ میزان اقبال یا عدم اقبال مردم به محمود و سیاست های محمود طی 8 سال گذشته از طریق سنجش وزن آرای متخذه دُردانه ایشان در خرداد 92 از دست رفت.
ظرافت ماجرا آنجاست که آرای اصولگرایان در 92 بین 4 نامزد ایشان (قالیباف و جلیلی و رضائی و اسب تروای رستم آباد*) تـُخس شد علی رغم این دائرمداران جنگ روانی مزبور اصرار دارند کل آرای اصولگرایان در کارزار 92 را به آرای 4 میلیونی جلیلی منحصر و کمینه کنند!
دومین هدف در این جنگ روانی، فروش درهم و فله ای آرای متخذه احمدی نژاد طی دو دوره ریاست جمهوری و واریز آن آرا به حساب کراهت و رویگردانی جامعه از ایشان و رویکردهای متخذه ایشان با توسل به آرای 73 درصدی روحانی در 92 است.
شهسواران این جنگ روانی در تعقیب این هدف می کوشند آرای روحانی در 92 را بُنکدارانه پاسخ منفی به 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد معرفی و القا کنند. تلاشی که طی آن تعمد دارند با اتخاذ یک «آلزهایمر مصلحتی» بر این واقعیت چشم بپوشانند که «محمود مزبور» رئیس جمهوری 8 ساله نبود تا اینک ایشان بتوانند کلیت آن 8 سال را با آرای 92 بصورت فله ای «ادبار القائی» کنند!
محمود مزبور، محصول و برآیند دو بار اقبال آرای شهروندان در 84 و 88 بود. لذا اولا با عنایت به داوری و اقبال دو نوبته مردم به ایشان نمی توان از این واقعیت گریخت که کارنامه ایشان لااقل برای زمامداری دور نخست خود در 88 از مردم رای اعتماد گرفته (این قسمت را هیپنوتیزم شدگان قائل به تقلب در 88 نخوانند) و در 92 نیز ایشان دیگر بقیة السَـلفی در انتخابات نداشت تا بتوان اقبال یا ادبار به آن را ملاک داوری و تمایل یا عدم تمایل مردم به احمدی نژاد قرار داد.
علی ایحال هر چند این جنگ روانی مسبوق به سابقه است اما با نمونه 76 یک تفاوت دارد و آن اینکه برخلاف 76 این بار این کارگزاران ِتحت تیول هاشمی اند که این کارزار را صحنه آرائی و صحنه گردانی می کنند و اصلاح طلبان با یک مرحله تاخیر در مقام پامنبری در این کارزار تـَمشیّــَت امور می نمایند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
* نگاه کنید به مقاله «اسب تروای رستم آباد»




۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام استاد عزیزم . استاد سراسیمه خودم را رساندم به اینجا تا ببینم در باره دردانه هائ وطن چه گفتید با آن قلم شیوایتان ولی !!!دریغ از یک چمله چرا ؟؟؟امیدوارم که حالتان خوب باشد و خدائ ناخواسته کسالتی نداشته باشید . راستی استاد عزیزم فارسی من بهتر شده نمره چند بهم میدید . خیلی نگران میشم وقتی تاخیر دارید.

داریوش سجّادی گفت...

دعا بفرمائید شفاعت آن دردانه ها شامل حال امثال بنده شود. خرده کسالتی هست اما انشاالله همچنان تا قوت و همتی هست در حد بضاعتم خواهم نوشت