۱۳۹۴ بهمن ۱۲, دوشنبه

شیر یا خط اصلاحاتی!؟



مصطفی تاجزاده در ادامه سنت نامه نگاری های انتقادیش از اوین در جدیدترین مکتوب خود پیرامون انتخابات مجلس و خبرگان در اسفند پیش رو با طرح پکیجی از دواعی متنوع در انتها بنمایندگی از اردوی اصلاحات اظهار داشته:
«ما پیروزیم نه فقط به دلیل بی شماری مان بلکه به دلیل این که حق می گوییم و بر حق توکل کرده ایم و دست خدا با ملت است»
با یک نگاه پاتالوژیک (مرض شناسانه) بخوبی و به کفایت می توان گوهر کلام تاجزاده را در همین جمله ویروس یابی کرد.
در فرهنگ محاوره آمریکائی مثلی است بدین مضمون:
در «شیر یا خط» اگر شیر آمد من «بُرده ام» و اگر خط آمد تو «باختی»!
دو گانه ای که برای یک طرف در هر دو حالت بُرد ـ بُرد است و برای طرف دیگر نیز در هر دو حالت باخت ـ باخت!
جنس اظهارات تاجزاده نیز که اختصاص به ایشان نداشته و از جانب دیگر هم قطاران ایشان نیز به کرات مطرح شده حامل یک پیش فرض تسبیــبی است (اتیولوژیک ـ Etiologic)
سببیتی مفروض و خودخوانده بدین منوال که از خود و جایگاه و پایگاه و ثقل و گرانش خود در جامعه درک و فهمی خویش کامانه داشته و ضمن ابتلا به یک «داروینیسم سیاسی» بر ثلاثی زیر باورمنداند:
1ـ اصلاح طلبان تحت هر شرایطی ذاتاً اصلح اند!
2ـ اصلاح طلبان تحت هر شرایطی به اعتبار «بقای اصلح» پیروز قطعی هر انتخاباتی اند!
3ـ هر نتیجه ای غیر از این دال بر تقلب در انتخابات است!
بخش عمده ای از شهرآشوبی های 88 نیز محصول همین باورمندی کلینیکال به داروینیسم سیاسی نزد مهتران اصلاح طلبی بود.
بدآیندی که قبل از« داروین» نمایندگی آن را «شیطان» عهده داری می کرد که با باورمندی به ارجحیت و ارشدیت ذاتی خود نسبت به انسان «تکبر» خود را بدآنوسیله توجیه فرمائی کرد!

هیچ نظری موجود نیست: