روزنامه آفتاب یزد اخیراً توئیت انگلیسی نوشته شده منتسب به سعید جلیلی را که برخوردار از اغلاط گرامری است بهانه دست انداختن و تخفیف جلیلی و جبهه سیاسی جلیلی و با توجیه ناآشنائی ایشان با زبان انگلیسی کرده.
(اینجا)
هر چند نمی توان مُنکر ضرورت تبحر دیپلمات ها به زبان های جانبی شد و هر چند عدم آشنائی جلیلی با زبان انگلیسی نیز چیز پنهانی نیست و استفاده ایشان از مترجم در مذاکرات هسته ای امر مشهودی بود و هر چند انتساب حساب توئیتی مزبور به جلیلی نیز تکذیب شد اما جنس استهزای آفتاب یزد و عقبه فکری متحد آفتاب یزد را قبل از دغدغه با حسن نیت باید از جنس همان شعار زننده بعد از پیروزی روحانی در ۹۲ گذاشت که در عنیف ترین شکل ممکن یک جانباز جنگ و سردار دیپلماسی مملکت شان را بدین شکل بدرقه کردند که: بدون هیچ دلیلی ـ خا... تو سر جلیلی!
امری که بوضوح نشان دهنده برون ریخت غیظ عمیق این اقشار از انقلاب اسلامی و فرزندان و حاملان انقلاب اسلامی است.
این واقعیت را نیز نباید نادیده انگاشت که عدم تبحر و ناآشنائی افرادی مانند جلیلی با زبان انگلیسی در کنار تفطن و شناخت خوب ایشان با ادبیات و مفاهیم و زبان قرآنی مقارنه ای است که به همان میزان که جلیلی ها را از حیث ناآشنائی با زبان انگلیسی در مقابل اقشار مزبور، مقهور می کند اما متقابلاً اقشار مزبور نیز از حیث بی دانشی شان با بیسیک انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، محکوم به مغلوبیت در مقابل «جلیلیان» می شوند.
مغلوبیتی که ناشی از بی اطلاعی و ناآشنائی ایشان با مفاهیم قرآنی و دینی است که اصلی ترین شاخص برای سیاست ورزانی است که قرار است در عمق دیپلماتیک جمهوری اسلامی در مقابل دشمنان و رقبای مملکت مدافعی ایدئولوژیک با فهمی بصیر از مواضع و سرحدات عقیدتی و سیاسی مملکت شان باشند!
نمونه برجسته آن را در ادبیات و مفاهیم و گویش افرادی مانند دکتر سریع القلم می توان بوضوح ردیابی کرد که علی رغم برخوراری از تبحر در زبان انگلیسی و عمق مطالعاتی و آکادمیک، در هیچ کدام از امریه ها و نسخه نویسی های سیاسی ایشان نمی توان ارزنی از مفاهیم و مبانی انسان شناسانه و جهان شناسانه برگرفته از منابع دینی و قرآنی را ردیابی کرد.
طنز ماجرا نیز آنجاست که چنین شخصیت هائی با چنان نحافت اندیشه دین شناسانه ای قرار است با زبان شیوای انگلیسی مدافع و تامین و تحصیل کننده منافع ملی و دینی و عقیدتی مملکت شوند!
اما صرف نظر از رویکرد سخیف آفتاب یزدیان(!) در تحقیر و استهزای زبان نادانی افرادی مانند جلیلی و با فرض صداقت ایشان در تقیدشان به لزوم زبان دانی پایوران مملکتی آیا ایشان می توانند پاسخگوی این پرسش باشند که چگونه طبع نازک اندیش شان می تواند از قِبَـل ناآشنائی امثال جلیلی با زبان انگلیسی برنجد اما بابت همین ناآشنائی و ناانگلیسی دانی رئیس جمهور مملکت که ادعای برخورداری از دکترای حقوق از دانشگاه کلدونین گلاسکو در انگستان را دارند؛ طبع لطیف ایشان جریجه دار نمی شود!؟
نازک اندیشان مزبور لطف کنند و ویدئوی ضمیمه را با دقت استماع فرمایند و صادقانه از خود بپرسند آیا سطح سواد و تبحر و گویش انگلیسی یک تحصیلکرده تا سطح «دکترا» آن هم در کشور انگلستان باید «چنین» باشد!؟
آیا باید باور کنیم جناب روحانی با چنین سطحی از انگلیسی دانی از رساله دکترای خود با زبان انگلیسی در مقابل اساتید دانشگاه گلاسکو دفاع فرموده اند!؟
آیا جز این است که دوستان گرانقدر در مواجهه با انگلیسی نادانان، بصورتی پارادوکسیکال برای برخی «ننه اند» و برای برخی دیگر «زن بابا»!؟
۱ نظر:
اما شاید هم مشکل امثال جلیلی این باشد که به عبادت بیشتر مشغولند تا کار . بقول شهید رجائی : به نماز نگوئید کار دارم ، به کار بگوئید نماز دارم .
ارسال یک نظر