۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه

پیاده ها!


روزنامه آرمان به سنت مالوف خود در ترویج و تقدیس «اکبر هاشمی رفسنجانی» مطلبی به قلم سرکار خانم «مطهره شفیعی» دبیر سرویس سیاسی این نشریه را منتشر کرده که طی آن نویسنده علی رغم اهتمام اش بمنظور پاسداشت و گرامیداشت هاشمی با ادبیاتی ضعیف و استدلالی عنیف ناخواسته موجبات تخفیف ایشان را فراهم آورده!
اساساً یکی از مصیبت های هاشمی رفسنجانی برخورداریش از «نحافت حامی» است. همین حامیان نحیف البنیه بوده و هستند که هاشمی را مبتلا به درک غلط از موجودیت سیاسی خود و عجز از فهم واقعیات دنیای سیاست کرده اند.
زمانی «هنری کیسینجر» صادقانه معترف بود که: «دشمنان آمریکا باید از آمریکا بترسند، اما دوستانش باید بیشتر بترسند.» اکنون با باژگونه خوانی صراحت کیسینجر بر همان سیاق می توان هاشمی رفسنجانی را نیز چنین توصیف کرد که:هاشمی نیز باید از دشمنانش بترسد اما از دوستانش باید بیشتر بترسد!
ترس مزبور ترسی مفهوم و منشعب از منطق «بر زمینت می زند نادان دوست» است.
«دعوت پیاده ها از هاشمی» عنوان مقاله خانم شفیعی است که بعد از انتشار رنجنامه «حسین فدائی» و فراخوان ایشان از هاشمی جهت توبه و بازگشت به اردوی انقلاب؛ نویسنده (خانم شفیعی) با توصیف «حسین فدائی» و دیگر منتقدان هاشمی رفسنجانی به عناصر «پیاده» و پیادگان از قطار انقلاب کوشیده هاشمی را بر تارک درخشش و پرستش قرار دهد.
همین روزنامه در 13 مهر و در واکنش به انتقادات اینجانب از «رئیس مجمع تشخیص مصلحت» طی مصاحبه با خبرگزاری مهر ذیل مقاله ای در تمجید از آقای هاشمی با توصیف اینجانب تحت عنوان «مبتلا به سندروم فراموشی» نوشت:
«سجادی ... برای بقا می کوشد به تخریب آنهایی بپردازد كه روزی یك ربع دیدار با آنها آرزویشان بود ... آقای سجادی شما كجا هستی؟! نكند این فراموشی حافظه تاریخی شما را هم تحت‌تاثیر قرار داده است. واقعا فراموش كردید آیت‌ا... هاشمی در چه جایگاهی هستند یا اینكه آب و هوای غرب، تاثیر كرده است»
پیش تر نیز «حسین مرعشی» در رابطه با انتقادات صورت گرفته به آیت الله هاشمی پس از اعلام کاندیداتوری او برای انتخابات خبرگان گفت:
تندروها ممکن است برای آیت الله هاشمی زحمتی درست کنند، اما ایشان بزرگتر از آن است که از این حملات و هجمه برنجد و صحنه سیاست را ترک کند.
همچنین «محمد عطریانفر» نیز در توصیف الوهیت آقای هاشمی و در اعتراض به اظهارات ناشیانه ایشان در مورد توانائی ایران در ساختن بمب اتمی فرموده اند:
ایشان مجموعه اطلاعاتی در اختیار دارد. ممکن است با توجه به اطلاعاتی که در موضوع هسته‌ای دارد، هدف بزرگی در پس این جمله داشته باشد. برخی اظهارنظرها از سوی برخی چهره‌های شاخص، به قصد انشاء است. بیان مطالب به قصد انشاء، اهدافی را دنبال می‌کند که برای آدمیان عادی قابل فهم نیست(!)
در مجموع همه کسانی که در مقام دفاع از هاشمی متوسل به این منطق مبتذل می شوند که:
شما اصلاً در شأن هاشمی نیستید. هاشمی شما رو ریز می بینه! شأن هاشمی اجل از شما پیاده ها است! قبله عالم برای آدمیان عادی قابل فهم نیست!
به این جماعت دلداده باید متذکر این واقعیت شد که:
عزیزان! اساسا همه مشکل هاشمی از همان روزی شروع شد که خاکستر بر این مناسبات و ادبیات مهوع و بادمجان دور قاب چینانه نپاشید.
مشکل این «دوستان نابخرد هاشمی» دقیقاً ناتوانی از فهم همین نکته بدیهی است که اساساً ماهیت انقلاب اسلامی ترشروئی با چنین آداب و ادبیات پیشوا سالارانه و مناسبات شاهنشاهی و خـُلقیات زعیم سالارانه بود.
انقلاب اسلامی اساساً مبارزه با همین «خود کهتر بینی» و «شیخ مهتر بینی ها» و ادبیات سالوسی و چاپلوسی و زعیم سالاری های نوچه پرورانه و خاکسارانه بود.
بقول «روزبه زاده» سراینده سروده زیبای شطرنج:
از پس پرده نگاه کن؛ مثل شطرنجه زمونه
هر کسی مثل یه مهره توی این بازی می مونه
یکی مثل ما پیاده؛ یکی صد ساله سواره
یه نفر خونه به دوش و یکی دو تا قلعه داره
یه طرف همه سیاه و یه طرف همه سفیدن
روبروی هم یه عُمره ما رو دارن بازی می دن
اونا که اول بازی توی خونۀ تو و من
پیش پای اسب دشمن مهره ها رو سر بُریدن
ببین امروزم تو بازی همشون شاه و وزیرن
هنوزم بدون حرکت پشت ما سنگر می گیرن
تاج و تخت شاه دیروز در قلعشون نمی شه
به خیالشون که این تاج سرشونه تا همیشه
یادشون رفته که اون شاه که به صد مهره نمی باخت
تاج و از سرش تو میدون لشکر «پیاده» انداخت


۴ نظر:

چه فایده ؟ گفت...

با این مقاله و سایر یادداشتهای گذشته ای که داریوش خان راجع به آقای هاشمی نوشته من فکر میکنم خود اعلیحضرت اکبر هاشمی و خاندان محترم ایشان باید بدانند و بفهمند این نکته ظریف را که آنها دوستی بهتر صمیمی تر و خالص تر از داریوش سجادی در عالم دنی فعلی نداشته ندارند و نخواهند داشت . همچنین دشمنی بدتر از مرعشی و عطریانفر و سعید حجاریان و عباس عبدی و همه تقدیس کنندگانش در عالم واقع وجود نداشته است . چرا ؟ چون : "" دوست آن است که میگوید و دشمن آن است که خواهد گفت "" جالب است در ادبیات اسلامی که آقای هاشمی قاعدتا آشنا ترند سفارش شده که صدیقک من صدقک و لا من صدقک ( به تشدید دال) یعنی دوست تو کسی است که با تو رو راست است (عیبت می گوید) نه آنکه همواره تورا تایید کند و تصدیق کند .

ناشناس گفت...

پس جناب سجادی,
ضرورتی به دلسوزی برای هاشمی نیست. شما تاج ولی فقیه را سفت بچسبید چون خیلی از همین نحیف البنیه ها اون رو هدف قرار دادن

چه ...؟ گفت...

آقای ناشناس اگر بلدی و چیزی سرت میشه جواب مستدل و منطقی بده . اگر نه که از وجناتت پیداست حد اقل با سکوت وجدانت را بیش از پیش آزار نده و بگذار دمی راحت باشه !!! ضمنا خیلی عجیب و جالب است که دوستان و طرفداران هاشمی هنگام دفاع از هاشمی که می رسد از ابزار هوچی گری و سفسطه بازی استفاده میکنند . ظاهرا عقلشان هم همپای وجدانشان به ایشان یادآور میشود که برای دفاع از آن مشکوک الذات دلایل دندان گیری وجود ندارد!!!!

روراست گفت...

عزیز ناشناس !! سراغ تاج را از آنانی بگیر که سالها است حتما میبایست تمام گزارشهای تصویری ایشان این منظره را نشان دهد : "بر روی صندلی های مبله دسته دار نشسته در سرسراهای آینه شمعدانی دار تالار مجمع "