برخلاف تصور و باور عامه «اکبر هاشمی رفسنجانی» از لحاظ وجوه تیپیک و شاکلة شخصیتی اصلاً پیچیدگی ندارد و به اعتبار همین شخصیت رقیق، مشارالیه به سادگی و به سهولت قابل پیش بینی است. به اعتبار همین سادگی «رفتار و شخصیت» هاشمی است که بوضوح می توان همه قرائن و شواهد و مدارک در عزم هاشمی بمنظور انجام «بازی بزرگ» ایشان در انتخابات خبرگان پیش رو را دلالت کرد.
در ساده ترین شکل ممکن، صورت مسأله در «بازی بزرگ» هاشمی عبارت است از «تک ایشان در خبرگان 94 بابت پاتک موفق نظام به فتنه 88 ایشان و تسویه حساب ایشان با نظام بابت رد صلاحیت 92 ایشان توسط نظام»
به عبارت دیگر «بازی بزرگ هاشمی» بعد از تلخ کامی ایشان بابت هزیمت آشوب 88 در خرداد 92 و بعد از سورپرایز غیر قابل انتظار ایشان از «ماجرای رد صلاحیت» کلید خورد.
هاشمی که به تعدد و فراست نشان داده از سنسورهائی دقیق در پایش تحولات سیاسی ایران برخوردار است در 92 نیز بعد از مواجه شدن با «سورپرایز رد صلاحیتش» همان سنسورها بخوبی و بموقع به ایشان فهماند در صورت هر گونه واکنشی تند و عجولانه و ساختار شکنانه نسبت به «سورپرایز رد صلاحیتش» نظام خود را آماده برخوردی جدی با ایشان کرده تا بدانوسیله هزینه قِسِر در رفتن معظم له از ماجراجوئی های 88 را به حسابش واریز کنند.
بدین اقتفا بود که این سَـیّآس آبدیده در فردای رد صلاحیتش بفراست از هرگونه فردین بازی به سنت «آیت الله منتظری» احتراز کرد و در ازایش همه ثقل سیاسی خود را تا «لحظه مناسب» بر «جنگی نیابتی» و با اتکای بر «خـَلَف خود ساخته اش» در ساختمان پاستور، استوار کرد.
لحظه مناسب برای هاشمی انتخابات پیش روی خبرگان است که همه شواهد و قرائن نشان از آن دارد که هاشمی با دورخیزی محاسبه شده خود را مهیای ورود به این بازی بزرگ کرده است.
ترش یا شیرین به اعتبار شهری بودن انتخابات خبرگان پیش رو به قطع و یقین هاشمی از زمین این انتخابات، پیروزی محتمل و پر ثمری را برداشت خواهد کرد.
این پیروزی محتمل استوار بر این واقعیت است که:
اولاً تهران زمین بازی اختصاصی هاشمی است و پایگاه اصلی و طبقاتی هاشمی در این کلان شهر تعریف شده که عمدتاً شامل اقشار لاقید و هرهری مسلکی می باشند که «اکبر هاشمی رفسنجانی» برای ایشان همواره در قامت لیدری قابل وثوق و قابل اتکا برسمیت شناخته شده. (1)
ـ گذشته از آنکه از فردای سرکوب فتنه 88 و به اعتبار مواضع کشدار و بعضاً پر ایهام و با ابهام و زاویه دار هاشمی با آیت الله خامنه ای این فرصت برای هاشمی فراهم شد تا بتواند در فضای سیاسی ایران گسل «با رهبری» و «بر رهبری» را تمهید و فعال کرده و با قرار دادن خود در میانه این گسل، در ناخود آگاه همه مخالفان با نظام و رهبری خود را در نقطه مقابل «رهبری نظام» قهرمان سازی کند. (2)
قهرمانی که اینک یک رسالت تاریخی و معطل مانده را برای خود تعریف کرده و آن به چالش کشیدن تمامیت هژمونی و اقتدار نهاد رهبری از طریق ایجاد فراکسیون حواریون هاشمی در خبرگان پنجم است.
همان چیزی که بالغ بر ده سال پیش «مهدی» فرزند ماجراجوی هاشمی در مصاحبه اش با روزنامه USA Today با صراحت از آن تحت عنوان «تشریفاتی کردن ولایت فقیه» نام برد و به صراحت در آن مصاحبه اذعان داشت:
تنها پدرم توان مدیریت شایسته ایران را دارد ... و چنانچه در انتخابات ریاست جمهوری (سال 84) پیروز شود ولایت فقیه را به یک نهاد تشریفاتی همچون نهاد تشریفاتی سلطنت در انگلستان تبدیل خواهد کرد.
هر چند لاقیدی هاشمی به مفهوم «ولایت فقیه» مسبوق به سابقه است و پیشتر شادروان «عزت الله سحابی» نیز این حیثیت نامتعارف را در هاشمی اطلاع رسانی کرده بود. (3)
Rafsanjani's son says that, if elected, his father will change Iran's constitution to reduce the power of Iran's supreme religious leader and make the position a ceremonial role akin to "the king of England." Hashemi also says that only his father can prevent the country from losing any semblance of pluralism, albeit within a small religious-backed elite
هر چند لاقیدی هاشمی به مفهوم «ولایت فقیه» مسبوق به سابقه است و پیشتر شادروان «عزت الله سحابی» نیز این حیثیت نامتعارف را در هاشمی اطلاع رسانی کرده بود. (3)
علی ایحال و در راستای فهم بازی بزرگ و نوین هاشمی در خبرگان پیش رو مصداقاً می توان و باید خاصه خرجی ایشان در اعطای لقب «علامه» به حجت الاسلام حسن خمینی و دعوت از ایشان جهت شرکت در انتخابات خبرگان را تمهید زیرکانه «معظم له» بمنظور فراکسیون سازی از حواریون خود در خبرگان پنجم بمنظور چینش مهره ها در زمین «بازی بزرگ خود» معنا کرد.
هر چند حجت الاسلام خمینی نیز با شکل ورود خود به زمین انتخابات نشان داد علی رغم جوانی به اندازه کافی با ظرائف دنیای سیاست آشنایند و با معرفی خود به عنوان «نامزدی مستقل» عملاً مانع از آن شد تا هاشمی رفسنجانی در افکار عمومی بتوانند ایشان را «آدم خود» معرفی کنند. (4) قدر مسلم ترجیح هاشمی آن بود تا حجت الاسلام خمینی ثبت نام خود در انتخابات خبرگان را بنام ایشان سند زده و صراحتاً حضورش در انتخابات خبرگان را به «فراخوان هاشمی از خود» گره می زد. علی ایحال تا اینجا حسن خمینی نقش خود را خوب بازی کرده و بالتبع از اینجا به بعد بر عهده مدیریت عالیه نظام است تا از طریق گذاشتن حمایت خود بر روی «حاج حسن» مانع از مصادره آرای پیروزی محتمل ایشان در خبرگان پنجم توسط هاشمی شوند.
در مجموع مدیریت عالیه نظام در چگونگی برخورد بهداشتی با بازی بزرگ هاشمی می تواند ضمن لحاظ بین «هاشمی فعلی» با «هاشمی پیشین» معظم له را خنثی سازی کند.
درست یا نادرست طی 30 سال گذشته عموم تحلیلگران سیاسی برای اکبر هاشمی رفسنجانی یک حیثیت بالانسر (Balancer) یا متعادل کننده را در هرم قدرت سیاسی ایران تعریف کرده بودند. حیثیتی که تا آن درجه ثقل دارد که بتواند در برآیند نیروهای سیاسی ایران توازن بخشی کند. بیرون از صحت یا عدم صحت چنین حیثیتی، داده ها و واقعیت های موجود موید آن است که هاشمی اگر هم زمانی نقش یک بالانسر را در زمین سیاست ایران بر عهده داشت اما اینک این بالانسر با یک شیفت محتوائی می کوشد خود را در جایگاه یک ترانسفر (Transfer) یا انتقال دهنده بازسازی کند تا از آن طریق آخرین بخت خود جهت «انتقال» جمهوری اسلامی موجود به جمهوری اسلامی مطلوب و مطمح نظر خود را گمانه زنی و در صورت امکان عملیاتی کند.
نوعی جمهوری اسلامی عُرفی و همگون با نظم کدخدائی که در آن صورت استبعادی هم نخواهد داشت که تا اسفند ماه، کدخدا نیز بمنظور تقویت حاملان این پروژه توصیه سال گذشته «دکتر ظریف» در شورای روابط خارجی به آمریکائی ها مبنی بر آنکه «به ما در مذاکرات اتمی و رفع تحریم ها جایزه دهید تا مردم ایران را متقاعد بر حمایت خود در انتخابات سال آینده مجلس و خبرگان کنیم» جدی گرفته و از طریق کمی شل کردن «سر کیسه تحریم ها» اقدام به تزریق دوپینگ به طرف مورد وثوق خود بنماید! (5)
مگر آنکه قوه عاقله نظام عزم خود را برای یک جراحی بزرگ جزم کرده و پیش دستانه با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی مانند ریاست جمهوری 92 مانع از حضور ایشان در انتخابات خبرگان شده و از این طریق تن به این گزینه اجتناب ناپذیر دهد که:
یک پایان بد ، بهتر از یک بدی بی پایان است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ نگاه کنید به مقاله «شلتاق»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ نگاه کنید به مقاله «شلتاق»
http://sokhand.blogspot.com/2014/10/blog-post_19.html
2ـ نگاه کنید به مقاله «خیز بلند هاشمی»
http://sokhand.blogspot.com/2012/10/blog-post_2.html
3ـ نگاه کنید به مقاله «هاشمی و تاریخ» و «نقل قولی که تکذیب نشد»
http://sokhand.blogspot.com/2012/02/blog-post.html
http://www.rajanews.com/news/114051
4ـ نگاه کنید به مقاله «حاج حسن آقا نیآئید»
http://sokhand.blogspot.com/2015/11/blog-post_19.html
5ـ نگاه کنید به مقاله «از لاری گیت تا ظریف گیت»
http://sokhand.blogspot.com/2014/09/blog-post_24.html
2ـ نگاه کنید به مقاله «خیز بلند هاشمی»
http://sokhand.blogspot.com/2012/10/blog-post_2.html
3ـ نگاه کنید به مقاله «هاشمی و تاریخ» و «نقل قولی که تکذیب نشد»
http://sokhand.blogspot.com/2012/02/blog-post.html
http://www.rajanews.com/news/114051
4ـ نگاه کنید به مقاله «حاج حسن آقا نیآئید»
http://sokhand.blogspot.com/2015/11/blog-post_19.html
5ـ نگاه کنید به مقاله «از لاری گیت تا ظریف گیت»
http://sokhand.blogspot.com/2014/09/blog-post_24.html
۴ نظر:
اولاً تهران زمین بازی اختصاصی هاشمی است و پایگاه اصلی و طبقاتی هاشمی در این کلان شهر تعریف شده که عمدتاً شامل اقشار لاقید و هرهری مسلکی می باشند که «اکبر هاشمی رفسنجانی» برای ایشان همواره در قامت لیدری قابل وثوق و قابل اتکا برسمیت شناخته شده
شما این تحلیل را از کجا در اوردید آقای سجادی ؟ هر هر ی مسلک ، شما خوباشونین ؟
:)
با سلام
اینکه فرمودید سید حسن خمینی به فراست خود را نامزد مستقل ااعلام کرده وان را ناشی از هوش سیاسی ایشان نامیدید بنظرم درست نیست چرا که عالم و ادم میدانند که ایشان یار غار وگرمابه هاشمی است و فقط برای ژست انتخاباتی این مورد را مطرح کرده و به طریقی مخاطبانش را نفهم فرض کرده در ثانی بر فرض قبول کنیم که ناشی از هوش سیاسی باشد در واقع هوش سیاسی ایشان نیست بلکه هوش سیاسی سید علی خمینی برادر ایشان است که اول ایشان ان را مطرح کرد (هرچند بفرمایید با مشورت سید حسن بوده باشد) و علت حاضر نشدنش (سید علی) را در خبرگان جو بد جامعه نامید
که جامعه ی الان با خیز بلند هاشمی، خبرگان را در صدد تضعیف رهبری میبیند و همین باعث گاردگیری افرادی از جمله صادق لاریجانی شد تا گربه را به اصطلاح دم حجله بکشد
با سلام و درود بر نیکو اندیشمند حق گو و حق جو . بنده مدتها است از دور ارادت ویژه ای به واسطه نوشته های شما که گویی از یک سرچشمه زلال میجوشد پیدا کرده و هر جا ردی صدایی و اثری از شما وجود داشته شتابان و حریص به سمتش رفتم . اولین بار در افغانستان و در ماموریتی که در اوقات فراغت شبکه ای ایرانی در آمریکا که یادم نیست شما و آقای حقیقی برنامه داشتید و بنده شیفته هر دوتان شدم . بعدا دیگر شما را در سیما ندیدم تا اینکه در ایران جسته و گریخته از رسانه های مجاز ایرانی دنبالتان میکردم . اخیرا در تاجیکستان برای اولین بار با وبلاگتان آشنا و آنقدر مسرور شدم که گویی یکی از بهترین هدایای زندگی ام را دریافت کردم . با یک نگاه دریایی از حقیقت ناب و حرف و سخن درست را یکجا دیدم که میتواند هزاران تشنه واقعی را سیراب کند . خلاصه کنم مقالاتتان جای هیچ گونه نظر حقی را باقی نمیگذارد . لذا اگر کسی نظر میدهد یا باید فقط از خدا و شما تشکر کند و دعا و یا اراجیفی ببافد که خودش هم پیش وجدانش شرمنده شود . یک دلیل علاقه ویژه بنده به شما استعداد و حسی خدادادی است که از قدیم در بنده بوده و من احساس میکنم کامل ترش را جنابعالی دارید .... لطفا مقاله ای و تحلیلی در خصوص نقش آیت الله جنتی و شورای نگهبان در فتنه هایی که نظام با آن روبرو بوده منتشر کنید! میدانم که تعجب نمیکنید . شما هم مثل من فکر میکنید . مدتها است به این فکرم که اگر شورای نگهبان را طراحی نمودند برای جلوگیری از ورود عوامل بیماری زا در بدنه کشور چرا این شورا به وظیفه خودش درست عمل نکرده به جز یکی دو بار ؟ دوم اینکه بعد از اولین بار اشتباه چرا همانند یک هواپیما یا هلیکوپتر یاهر وسیله دست ساز بشر که خطا میکند و حادثه ای می آفریند سریع از چرخه استفاده خارج میکنند تا دقیق بررسی شود و عیب یابی . این اتفاق در سیستم بی نظیر حکومتی ایران هیچ وقت نمی افتد ؟ اگر مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود چرا کشور مومن ایران از یک سوراخ صدها بار گزیده می شود و حتی یکبار به فکر جبران نمی افتد ؟ بنده معتقدر در خصوص تایید صلاحیت هاشمی خاتمی روحانی موسوی کروبی و .. شورای نگهبان باید قصورش مشخص و از رهبر وملت عذرخواهی کند . بنده که هیچ دسترسی به رزومه افرادندارم در همان زمان فهمیدم که نباید روحانی تایید صلاحیت میشد چون روحانی نوچه همان کسی است که بالاخره رد صلاحیت شد اما شورای نگهبانی که دهها دستگاه و سیستم قانونا به او اطلاعات میدهند این را نفهمید ؟ اگر این موارد سهوی بوده نباید به کرات و دفعات تکرار شود . من حقیقتا به آقای جنتی شک دارم . و به دلیل سابقه گذشته خودم که به طور مثال در زمانی به هاشمی در سال 75 شک کردم که کیهان آقای شریعتمداری با اون همه سابقه و ادعا مخالف هاشمی را مخالف پیغمبر می دانست؟!! در هر حال ظاهرا نظام آنقدر غرق موضوعاتی است که نمیداند خیلی را حت میتواند به جای نگرانی از فتنه های آینده بسیار راحت و مطمئن با رگلاژ و سرویس کردن برخی سامانه های موجود خیلی راحت میتواند از وقوع این امور جلوگیری کند وسخن بسیار است با تشکر
با سلام ودرود و دعا برای اندیشمند حق گو . بنده در خصوص سید حسن معتقدم ایشان سید بیسوادی است که بازنده اول و آخر راهی است که به دلایلی چند طراحی اش در خانه رقیب و دشمن مکار ریخته شده است . سید حسن بر خلاف سنت خانوادگی و رضایت پدر بزرگ و پدر بسیار محترمش با این تصمیم چند گناه و خطا مرتکب شده . اولا به توصیه پدر بزرگ عمل نکرده ثانیا به روش و منش و دعب پدر خود بی اعتنایی کرده ثالثا به عاق اجدادش دچار شده لذا در هر دو حال برنده و بازنده شدن بازنده واقعی ایشان است . اگر صلاحیتش اشتباها تایید شود و حتی رای بیاورد تازه اول مصیبتش با سهم خواهی اطرافیان سالم و ناسالم گرفته تا شیرین عبادی و مریم رجوی و بی بی سی و ... شروع میشود . اگر به درخواستهای آنها گوش فرا دهد که انتظاری جز این ندارند بی درنگ پا در جاده بی بازشگت خیانت به کشور گذاشته اگر گوش ندهد متهم به نامردی و خباثت خواهد شد . اگر هم که رد صلاحیت شود یا رای نیاورد برای همیشه خود را از گردونه خارج ساخته . اما در مقابل هاشمی و جبهه کفر در هر دو حال برنده اند و نظام را به چالش میکشند .
ارسال یک نظر