اظهارات دکتر محمدجواد ظریف در نشست با کارشناسان شورای روابط خارجی آمریکا در نیویورک هر چند بیرون از توقع و اندازه های فردی در تراز دکتر ظریفی بود که اشتهار به تبحر در امر دیپلماسی دارد اما چنان اظهاراتی ناخواسته و همزمان تداعی کننده آن روایت مشهور و منسوب به «کارل مارکس» است که در تشریح سیر حرکت تاریخ و تحولات مبتلابه آن ابراز می داشت:
تاریخ دو بار تکرار می شود. بار نخست بصورت تراژدی و بار دوم بصورت کمدی!
دکتر ظریف در این نشست درباره «تاثیر گفتوگوهای ایران در پرونده اتمی بر مسائل سیاسی داخلی ایران» به طرف آمریکائی چنین پاسخ داد که:
ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا شانزده ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ بدهند. وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهیی با جامعه بینالمللی در سالهای 2004 و 2005 توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپا رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رییسجمهوری متفاوت (احمدینژاد) دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد! البته باید توجه داشت که اتحادیه اروپا به تنهایی فعالیت نمیکرد و مقامات کاخ سفید و وزارت امورخارجه امریکا مانع از هرگونه توافق شدند همانطور که حالا هم کسانی هستند که نمیخواهند هیچگونه توافقی حاصل شود قطع نظر از اینکه مفاد آن چه باشد. حالا من بار دیگر زنده شدهام . به نظرمن، در انتقال پیامی که جامعه بینالمللی و به ویژه غرب میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند. باید دیگر تعامل ازجانب ایران و تلاش ایران برای بازبودن و نگاه به آینده داشتن با پاسخ مثبت مواجه میشود یا اینکه بار دیگر، رد میشود. من فکر میکنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوقهای رای نشان خواهند داد. (متن کامل)
عصاره کلام ظریف آن است که:
به ما جایزه بدید تا بتوانیم با آن مردم را متقاعد بر حفظ حمایت از خود در انتخابات بعدی کنیم. در غیر این صورت با خالی ماندن دست ما، باید چشم انتظار بازگشت همان مرد متفاوتی باشید که «دیگر رفته بود»!
به بیانی دیگر دکتر طریف در حال ترساندن طرف غربی است که اگر در مذاکرات به ما جایزه ندهید تا ما از آن طریق بتوانیم موضع خود را نزد توده ها تقویت و تعمیق دهیم در آن صورت با مایوس شدن مردم از مذاکرات تعاملی کابینه «تدبیر و امید» در پرونده هسته ای آنگاه گزینه ایشان در انتخابات بعدی می تواند منجر به بازتولید «کابوس احمدی نژاد» برای ما و شما شود!
اظهارات تاسف آور دکتر ظریف در فرهنگ عامه «شکوه نزد نامحرم» قلمداد می شود که نزد ایرانیان امری است مذموم و شناعت آن تا حدی است که ایرانیان چنین «رویکرد» و چنان «رویکرد ورزانی» را با توسل به «آشنایان ره عشق گرم خون بخورند ـ ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم» لسان الغیب شان شماتت کرده و می کنند.
خبط دکتر ظریف هر چند قابل دفاع نیست اما بمثابه «تکرار کـُمیک» از «قرینه تراژیک» رویدادی است مشابه که در حافظه ژورنالیستی ایرانیان از آن تحت عنوان «لاری گیت» نام برده می شود.
افشای اظهارات دکتر «محمد جواد لاریجانی» با «نیکلاس براون» مدیر کل وقت خاورمیانه وزارت خارجه انگلستان در کوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 76 و تصریح ایشان در آن ملاقات به ترغیب طرف غربی به حمایت از پیروزی ناطق نوری و مخوف سازی از شمای جبهه مقابل ایشان در انتخابات تحت عنوان «رادیکالهای اشغال کننده سفارت آمریکا» و «حامیان فتوای ارتداد سلمان رشدی» آن چنان طوفانی علیه لاریجانی در داخل کشور ایجاد کرد که کمترین تبعات آن ممنوع الملاقات شدن لاریجانی در بیت رهبری شد. (نگاه کنید به مقاله فراموش شدگان)
بیرون از این تقارن نامیمون آنچه که اسباب تحیـُـــّر بیشتر است بی التفاتی دکتر ظریف از ظرافت توام با شرارت شناخته شده آمریکائی ها و متحدین اروپائی ایشان نسبت به ایران طی 3 دهه گذشته است.
برای دکتر ظریفی که به اعتبار سنوات و سوابق بالای علمی و خدماتی اش در سطوح عالی دیپلماتیک در آمریکا و تهران، به یک وزیر خارجه در تراز وزاری خارجه سنگین وزن در دنیا اشتهار پیدا کرده، حداقل توقع آن است تا در مذاکرات مهمی در سطح انرژی هسته ای بموقع دست حریف را بخواند و از بازی کردن یا بازی خوردن در زمین ایشان اجتناب ورزند.
بازی با حاصل جمع صفر رویکردی شناخته شده و نخ نما در دیپلماسی خارجی دولتمردان آمریکا علیه ایران طی 36 سال گذشته بوده که مطابق آن غربی ها همواره کوشیده اند با کوبیدن بر طبل حاکمیت دو گانه و از طریق ابراز نزدیکی به یک جناح در ایران موجبات تحریک و تهییج جناح مقابل را فراهم کرده و از میانه این شرارت بستر اختلاف و تضعیف کلیت نظام را با این پیآمد که «ز هر طرف که کشته شود بنفع عموسام است» ایجاد کنند!
برجسته ترین نمونه از چنین شرارتی در دوران ریاست جمهوری «سید محمد خاتمی» اتفاق افتاد که علی رغم ابراز حسن نیت خاتمی بمنظور تنش زدائی از مناسبات بین ایران و آمریکا، باز طرف آمریکائی فرصت را در کوبیدن بر طبل نقار در ایران از دست نداد و مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت ایالات متحده، در پاسخ به ابراز حسن نیت خاتمی، با سخنرانی معروف خود در سال 79 (سخنرانی معروف به اظهار تاسف بابت کودتای 28 مرداد) با زیرکی بر دو گانه «انتصابیون و انتخابیون» در ایران کوبید و دستگاه دیپلماسی آمریکا از این طریق و با تظاهر به حمایت از انتخابیون کوشید توازن قوا در ایران را بنفع مطامع سیاسی خود بر هم بزند که طبعاً به اقتفای چنان شاذگوئی، آمریکائیان با برخورد صریح و تند و بموقع آیت الله خامنه ای در فردای چنان شرارتی مواجه شدند! (سخنرانی 18 فروردین 79)
به اعتبار همین سنت شناخته شده در دیپلماسی آمریکا است که اینک اظهارات نامتعارف دکتر ظریف غیر قابل اغماض و هضم می شود.
دکتر ظریف باید بخوبی متوجه این واقعیات باشند که:
اولاً طرف آمریکائی با ساختار قدرت در ایران بخوبی آشناست.
ثانیاً به اعتبار همین شناخت به وضوح بر این نکته وقوف دارند که محور تعادل در ایران متکی بر گرانیگاه رهبری است.
ثالثاً بر این نکته نیز واقفند که اگر قرار باشد به منظور بر هم زدن تعادل بنفع خود در ایران به فرد یا جناحی در ایران جایزه بدهند این جایزه را زمانی و به فرد یا جناحی در ایران می دهند که مطمئن باشد «جایزه بگیر» از توان لازم جهت به چالش کشیدن نظام برخوردار است.
رابعاً به اعتبار شناخت آمریکائیان از شاکله سیاسی و رجل و دولتمردان سیاسی در ایران می دانند «حسن روحانی» آن فردی نیست تا بتوانند با گذاشتن تخم مرغ های خود در سبد وی ایشان را متقاعد به بازی در زمین خود کنند.
روحانی نه از حیث سیاسی وزن و اندازه و توان و استعداد تقبل چنین نقشی را دارد و نه از حیث اخلاقی شخصاً و روحیتاً از تمایل و رغبت به چنین بدآیندی برخوردار است.
این بازی از جنس بازی هائی است که در قد و وزن و اندازه کسانی مانند هاشمی رفسنجانی است و قطعاً در صورت عدم رد صلاحیت هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و نشستن ایشان بر کرسی ریاست جمهوری با استظهار به آرای تضمینی و مهندسی شده ماکزیممی (نگاه کنید به دو مقاله شوکران دوم و گلوله های کاغذی) آنگاه آمریکائیان ارزنی در ورود به این بازی تعلل نمی کردند و به اعتبار ماشین سیاسی پر قدرت هاشمی می کوشیدند در یک تعامل دو طرفه موضع رئیس جمهوری که توان به چالش کشدن نظام را دارد از طریق جوایز و امداد های غیبی، بموقع تقویت کنند.
من حیث المجموع به اعتبار شناخته شده بودن وزن و ثقل و توان سیاسی سیاستمداران ایران نزد ساکنان کاخ سفید، اهتمام دکتر ظریف در القای ترس به طرف مقابل و مطالبه جایزه بمنظور تفوق موضع جبهه خودی در داخل، در صورت تحقق نیز چنین فرآیندی تنها نقش یک پوست موز را عهده داری خواهد کرد که به اقتضا می تواند بجای سرکنگبین ، صفرا فزاید و به اعتبار نقش پائین دستی روحانی در «هرم قدرت عرفی» ایران و سامانه قدرتمند و مسلط نظام، اعطای چنین جایزه ای بمثابه جعبه پاندورا می تواند موجبات دردسر روحانی شده و حداقل ها را نیز از وی بستاند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر