۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

نـَــّرآدان ناشی

فراز و فرود تلویزیون فارسی بی بی سی

بعد از گذشت بیش از یک سال از فعالیت تلویزیون فارسی بی بی سی که توام با پارازیته سنگین این رسانه توسط جمهوری اسلامی ایران بود. روز یک شنبه دهم خرداد، عزت الله ضرغامی ریاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به پرسش خبرگزاری ایلنا مبنی بر تاثیر شبکه های ماهواره ای سیاسی بر جامعه، صراحتاً اعلام کرد:
به طور کلی شبکه‌های فارسی زبان از جمله بی‌بی‌سی فارسی ... به هيچ وجه تهديدی برای صداوسيما نيستند.
هر چند ضرغامی اشاره ای به دلائل حصول چنین انبساط خاطری از بی اثر بودن تلویزیون فارسی بی بی سی نکرد. اما می توان ضمن همدلی با آقای ضرغامی اذعان داشت پایوران جمهوری اسلامی دیگر نباید نگران فعالیت بی بی سی بوده و بعضاً می توانند تولیدات رسانه ای آن را مُضر یا مُخل منافع ملی ایران تلقی نکنند. لیکن برخلاف آقای ضرغامی شخصاً معتقدم منشا چنین «راحت باشی» قبل از آنکه محصول توانمندی و کیفیت بالای خروجی صدا و سیمای ایران باشد مأخوذ از کیفیت و مدیریت فیکس شده بی بی سی طی چند ماه گذشته است.
قبلاً نیز در سلسله مقالات کالبدشکافی بی بی سی به اجمال اشاره کرده بودم که بی بی سی از اواخر سال گذشته ماهیت و هویت رسانه ای خود را بتدریج و با شیبی ملایم تغییر داد.





منشا این تغییر را به وضوح می توان در نوع رویکرد و گرایشات و تمایلات شخصی مدیریت بی بی سی ردیابی کرد.
مدیریت بی بی سی با چهار مجموعه و گزارش و مصاحبه ...


[...]

علاقه مندان ادامه این مقاله را می توانند در سایت سخن ملاحظه نمایند و برای اظهار نظر از بخش نظرات در پائین همین صفحه استفاده کنند.


http://www.sokhan.info/Farsi.html

dariushsajjadi@yahoo.com

۱۷ نظر:

ناشناس گفت...

من چند تا از مستندهای آقای صادق صبا را دیدم. در مقایسه با مستندهای بی بی سی به زبان انگلیسی که من چند تا از اونها رو هم دیدم مستند سازی بی بی سی فارسی بخصوص کارهای صادق صبا و بهزاد بلور بسیار بسیار پایین هست. یعنی اگر من بخواهم یک مقاله در مورد استاد شجریان و یا گیلان بنویسم این مستندها اصلا بار علمی و یا فرهنگی ندارند. حتی در حد ویکی پدیا هم نیستند. ولی من تونستم از یک برنامه مستند در قسمت زبان انگلیسی برای ارائه در دانشگاه استفاده کنم و خوب اعتبار علمی خودش داشت
اگر برنامه آپارات بخواد مستندهای ساخته شده در خود بی بی سی و علی الخصوص به کارگردانی صادق صبا را نقد بکنه، واقعا چه نمره ای به اینها خواهد داد؟

ناشناس گفت...

رسانه بی بی سی اکنون پرمخاطب ترین وحرفه ای ترین و موثق ترین رسانه فارسی زبان می باشد

saeed1800@yahoo.com گفت...

سلام آقای سجادی
دنبال نکردن بحث کالبد شکافی بی بی سی و گفتن " استقبال هر چه بیشتر ایشان از بررسی انتقادی اجراهای شان (چیزی در حد صفر!) و عدم ارسال حتی یک ایمیل ." منو حداقل یاد مقاله "متلک شناسی!" خودتان انداخته است. که اگر به آن رجوع کنید شاید خدای ناکرده شایسته یکی از آن سه نوع متلک باشید!؟ مگر ، برای انتقاد از باقی افراد مانند آقایان بهنود و غیره یا خانم ها قاضی زاده و فراهانی و داوودی و غیره اجازه گرفته و یا ایمیلی با موضوع آقای سجادی از من انتقاد کنید دریافت کرده باشید.

اما در مورد مقاله " گلشیفتۀ خودشیفته!" آقای سجادی با صورت مطالبتان موافقم اما چند سوال ، فرموده اید
" گلشیفته در حالی طی مدت بالغ بر یک سالی که مجبور به اقامت در خارج از کشور شده " لطفا دلیل این اجبار را می فرمایید چرا براحتی از صورت مسائل گذشته و از چند مصاحبه ایراد گرفته که می دانم خود دلیل آن نوع جوابها و پخش فراوان آنها از آن رسانه ها را می دانید. فرموده اید "این کمال بی معرفتی است که پیاز نظام را بخورند و بمجرد فربه شدن و..." لطفا در مورد پیاز بیشتر توضیح دهید چون به نظر من فربه ها برای پیاز می روند اگر پیدا نکردند بقول شما فریاد آزادی می دهند و اگر پیدا شد مانند شما مشغول عالم شدنند ، یادم نمی آید برای رفتن نخبگان و مغزها و دلیل یا راه حل آن مقاله ای نوشته باشید اما براحتی می گویید " شما کارت را بکن چه کار داری ...".

و اما در مورد انتخاب و درج برخی نظرات از طرف شما در آن مقاله آیا ما هم می توانیم این گونه نتیجه گیری کنیم که ، شما به این روش مقاله نویسی تان ادامه بده ، چکار داری ما نفت (بد و بیراه) می بخشیم یا نه.

و سرآخر در مورد جمله آقای ضرغامی و نتیجه گیری شما با اینکه هر دو ظاهرا صحیح می فرمایید و من موافقم ولی به نظرم عملا هر دو در اشتباهید.

ممنونم

داریوش سجّادی گفت...

آقای سعید، با سلام متقابل
اولاً در خصوص پرسش نخست تان باید خدمت جنابعالی معروض نمایم من جنابعالی را خیلی وقت است که از این طریق می شناسم و تا آنجا که حافظه ام شهادت می دهد فرد باهوشی هستید اما نمی دانم چرا اخیراً تمارض فرموده و بدیهیاتی که قطعاً خود نیز باید نسبت به آن متفطن باشید را انکار و یا تظاهر به عدم توجه می فرمائید؟
اینجانب همانطور که در آن مطلب اشاره کردم، دنبال کردن بحث کالبد شکافی بی بی سی را موکول به مصاحبه با مشارالیها کرده بودم و برای انجام آن مصاحبه، دستور کاری دقیق با پرسش هائی حساب شده را تمهید کرده بوده و تعمد هم داشتم که چنان مصاحبه ای در صورت امکان تلفنی باشد تا فرصت فرار از پاسخگوئی را از مصاحبه کننده بگیرم اما برای انجام چنین مصاحبه ای قطعاً می پذیرید ابتداً طرف مصاحبه شونده باید اعلام آمادگی کند تا بعد از آن ترتیبات انجام چنان مصاحبه ای مهیا شود
خوب دوست گرامی
وقتی اینجانب پیشنهاد آن مصاحبه ها را داده ام و از جانب مشارالیها هیچ پاسخی داده نشده چگونه جنابعالی معلق کردن طبیعی و قابل فهم این بحث را متلک گونه مقایسه با مباحث انتقادی قبلی از آقایان و خانم ها بهنود و قاضی زاده و فراهانی داوودی و ... کرده که بدون اخذ مجوز صورت گرفته؟
آیا انتظار دارید من باور کنم جنابعالی تفاوت میان انتقاد کردن با مصاحبه کردن را نمی دانید؟
اینجانب که نمی توانم در خلاء و با خود مصاحبه کنم! این فرق دارد با تحریر یک مطلب انتقادی از فرد یا افراد.
در مورد دلیل خروج خانم گلشیفته فراهانی ننوشتم چون موضوع بحث من نبود و فرقی هم برای من نمی کرد که ایشان به چه دلیلی از کشور خارج شدند هر چند رفتن ایشان چندان فرقی با رفتن خانم تسلیمی نداشت و هر دو تقریباً با دلائلی مشابه مجبور به خروج از کشور شدند اما بحث من ناظر بر بی صداقتی ایشان در مصاحبه های خارج از کشورشان بود.
در مورد پدیده ای که شما و بسیاری دیگر آن را فرار مغزها نام گذاشته اید اتفاقاً نوشته ام شاید بالغ بر 20 سال پیش و امروز هم کلیت بحث خود را تکرار می کنم هر چند می دانم ذائقه بسیاری را تلخ می کند اما تلخ یا شیرین اینجانب قائل به پدیده ای بنام فرار مغزها در ایران نیستم و صراحتاً بجای آن از واژه دزدی ملی نام می برم!
به زعم اینجانب در کشوری مثل ایران که تقریباً کلیه امور خدماتی و تولیدی در انحصار دولت بوده و عموم امور و خدمات آموزشی از دبستان تا دانشگاه با تزریق سوبسیدهای کلان توسط دولت تامین و ارائه می شود در چنین منظومه ای خروج یک متخصص یا به تعبیر شما «مغز» از کشور و اقامت بدون بازگشت اش در خارج را فرار مغزها نمی دانم بلکه آن را یک دزدی ملی می دانم که فرد از کلاس اول دبستان تا عالی ترین مقاطع تحصیلات عالیه را با خدمات و امکانات دولت طی کرده و دولت نیز با مشقت این هزینه را به سیستم آموزشی خود ترزیق می کند به آن امید که در فردای فربه ای و کسب تخصص جوانان متخصص شده از خدمات ایشان برای ساختن کشورشان بهره ببرد و با اتکای بر تخصص ایشان زخمی از زخم های بدنه رنجور صنعت و کشاورزی و طب و تجارت و ... کشور را مرهم گذارد اما مشارالیها در ابتدای فصل بازدهی با زیر بغل زدن مدرک شان بدون توجه به آنکه در قبال ملت و کشورشان مسئولیت داشته وهمه دانش و تخصص مکتسبه شان را مدیون مالیات شهروندان و خدمات حکومت بوده اند تا برای چنین روزی از آن خدمات بهره تخصصی به کشورشان برسانند، اما ایشان رفتن و اقامت در رفاه غرب را مرجح بر ماندن در سختی و تلاش برای کشورشان دانسته و بمجرد آنکه معترض ایشان می شوید بلا فاصله مدعی می شوند ما خیلی مغز و متخصص ایم و دولت قدر ما را نمی داند و احترام ما را آنطور که در غرب محترمیم رعایت نمی کنند!
البته من منکر برخی تنگ نظری های بی دلیل توسط حکومت نیستم اما حرف من آن است که اگر عرق ملی و تعهد دینی در انسان بجوشد تحت هیچ شرایط ولو کشنده ای خود را از توفیق خدمت به ملت و کشورش محروم نمی کند و با اولین برخوردگی به تریج قبا نمی گویند:
اینجا کسی قدر ما را نمی دونه باید بریم به خارجه!!!
حال با چنین فرآیندی اجازه می دهید اینجانب بجای استفاده از فرار مغزها از ایشان تحت عنوان سارقان ملی نام ببرم که سرمایه های ذخیره شده کشور را با بی پروائی می دزدند و بی معرفتانه منت هم بر سر ملت و کشورشان می گذارند.

پرويز پدرام گفت...

پس با اين حساب خود شما هم يكي از همين سارقان ملي هستيد! نه؟

داریوش سجّادی گفت...

بله
شما چطور فکر می کنید؟

saeed1800@yahoo.com گفت...

سلام آقای سجادی
در اکثر مواقع نیاز به پاسخ گویی مجدد یا به اصطلاح خودم چانه زدن ندارم و سعی می کنم در حد امکان با پاسخ طرف مقابلم کنار آمده درکش کنم.
اما چون فرموده اید "... تظاهر به عدم توجه می فرمائید؟" باید خدمتتان عرض کنم اتفاقا مشکل من در درک برخی مطالب مشکل در عدم تفاهم در برخی بدیهیات می باشد که معمولا با پرسش و پاسخ بقول آقای مهاجرانی اگه حل نکنم جمعش می کنم.
پرسیده اید فرق بین انتقاد و مصاحبه. واقعیت اینکه نه به اندازه شما اما در حد خودم می دانم اما منظورم این بوده که با توجه به انتقادهایتان از آن رسانه و برخی افرادش ، داشتن انتظار شما برای مصاحبه و سوال ، من را یاد مقاله متلک شناسی تان انداخت که در آن فرمودید : متلک از نوع ساديستی آن دسته از متلک هائی است که دو يا چند جوان در معيت يکديگر می کوشند با اتخاذ ادبياتی سخيف اسباب عصبانيت دختران مورد نظر خود را فراهم آورده تا نهايتا با واکنش احساسی ايشان از رنجش طعمه های خود لذت ببرند
بدون اینکه خدای ناکرده قصد تشبیه کامل یا جسارتی داشته باشم. فقط با آن سوابقتان ، داشتن انتظار جواب مثبت و یا دریافت جواب مثبت برایم جای تعجب بود.

اما در مورد سارقان ملی ، باید مقاله جالبی باشد لطفا آدرس مقاله را بگذارید یا برایم بفرستید .با اینکه در آن حد موافقم اما جواب سوالم را نگرفتم یا با توجه به پاسختان طور دیگری سوالم را مطرح می کنم که فربه کردن این افراد خاص کار نظام آموزشی است اما سارق بودن این افراد ذاتی می باشد؟ یعنی باید بپذیرم واقعا در این افراد عرق ملی وجود ندارد؟
البته اجازه دهید اول مقاله تان را بخوانم پس ارسال فراموش نشود.

بازهم ممنونم.

داریوش سجّادی گفت...

با سلام متقابل
با توضیح مجددتان موضوع برای اینجانب اکنون روشن تر شد
اما از آنجا که اینجانب از شدت تکبر همه کس را با خودم مقایسه می کنم در این مورد نیز از آنجا که بشدت برخوردار از روحیه انتقادپذیری و بلکه فحاشی دارم تصور نمی کردم و نمی کنم همکاران اینجانب در بی بی سی از چهار تا انتقاد نه چندان تند دچار تکدر خاطر و رنجش شوند و از انجام مصاحبه تن دهند همچنانکه مدیریت محترم بی بی سی نیز نه تنها نرنجید بلکه استقبال نیز کردند
من شخصاً دلیل استنکاف بدنه بی بی سی از گفتگو را رنجش ندانسته و دلیل دیگری برای آن قائلم
حالا آن دلیل چیست بماند برای بعد
اما در مورد مقاله سارقان ملی متاسفانه نمی توانم کمک تان کنم
مقاله مزبور متعلق به بیست سال پیش است که در ماهنامه راه دانشگاه منتشر شد و متاسفانه هیچ نسخه ای از آن در اختیار اینجانب نیست
چنانچه مجالی پیدا شود مایلم مجدداً این بحث را طی مقاله ای جدید مورد حلاجی قرار دهم
لذا تا چنان مجالی به اینجانب فرصت دهید

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای سعید
در ادامه، سوال بغایت مهم و اساسی مطرح کرده اید مبنی بر آنکه:
فربه کردن این افراد خاص کار نظام آموزشی است اما سارق بودن این افراد ذاتی می باشد؟ یعنی باید بپذیرم واقعا در این افراد عرق ملی وجود ندارد؟
من پاسخ دقیق و مفصلی برای این پرسش دارم اما اینجا ظرفیت ندارد
اجازه فرمائید پاسخ به این سوال را بزودی و در پستی مستقل ارائه نمایم
ممنون هم می شوم چنانچه دیگران نیز در این خصوص پرسش یا نقطه نظری دارند در همین مکان مطرح کرده تا در پست وعده داده شده بحث کاملی را انشاالله مطرح کرده باشم
از توجه شما نیز ممنونم

ناشناس گفت...

با سلام به استاد خوبم
بلاخره یه فیلترشکن پیدا کردم تا بتونم دوباره مطالبتون رو بخونم . خیلی خوشحالم !!!
من خیلی وقت پیش به مقالات شما سر میزدم و دو سه باری نظر گذاشتم ! حالا باید کل مطالبتون رو از عید امسال کپی کنم و بخونم . این صفحه چرا همش درباره bbc بود ؟ :)
نظرم درباره bbc مساعده ! البته از نگاه یک شخص عادی و غیر رسانه ای .
به نظر من آقای ضرغامی اشتباه می کنند چرا که حداقل در میان شهروندان همچنان ماهواره پیش تازی میکنه البته نه بخاطر BBC که کاش بخاطر BBC بود بلکه بخاطر شبکه خطرناک فارسی1 .الان خانواده ها طوری درباره سریالهای این تلویزیون صحبت می کنند که انگار دارن سریال ایرانی میبینند . یعنی همه میبینند !!
سونامی فرهنگی فارسی 1 تا دو سال دیگه کشورمون رو خراب میکنه .
کاش درباره حادثه اخیر در حرم امام هم صحبت میکردید .
یه پیشنهاد دارم ! شما وقت خودتون رو برای جواب دادن به نظرات خیلی میگیرید. این کار به ضرر شماست ( هم از نظر وقت و هم از نظر های دیگه )
به امید اینکه این فیلترشکن لو نره و من بازم سر بزنم یه صلوات بفرستید :)
دوستدار شما .... یک جوان متوهم فرزانگی

داریوش سجّادی گفت...

من هم از بازگشت شما خرسندم و امیدوارم دیگر مشکل فیلترینگ پیدا نکنید

ناشناس گفت...

مسعود:
آقای سجادی
بعد از اعلام انصراف تان از انتشار مقالات تان در سایت گویا مدتی است که در خود نویس هم دیگر از شما مطلبی نمی بینیم.

داریوش سجّادی گفت...

جناب مسعود
با تشکر از توجه تان
بله
من چند صباحی در خودنویس نوشتم اما بعد از ملاحظه سطح و سقف نازل مخاطب و مولف در آن سامانه ترجیح دادم تا پختگی ایشان صبر کنم و فعلاً در وبلاگ و وب سایت اینجانب می توانید مطالب بنده را دنبال فرمائید

ناشناس گفت...

امشب تلویزیون شما رو به عنوان اپوزیسیون معرفی کرد
خیلی ناراحت شدم که کسانی چون آیت الله مصباح در درون نظام و شما را بیرون نظام می بینند

سبز باشید و استوار

داریوش سجّادی گفت...

مهم نیست
مهم آن است که قبل از آنکه دیگران انسان را تعریف کنند آدم خودش، خودش را تعریف کرده باشد

ناشناس گفت...

shoma motasefaneh ba in karetan dared be bbc komake fekri mekoned va erad-hayeh anh ra megered barayeh behtar-shodan ke ch? ke iran ra behtar va zodtar be zano dr avarad? komak be doshmane iran chera? be nazareh man kareh dorosti nemekoned chon anha kher-khaheh ma nestand va be vaseleh iraniyaneh khaen darand be ahdafeh khod meresand va hala chera shoma esrar dared be anha komak fekri koned man nemedanam ! va baeseh tajobeh man ast magar inkeh mokhalefeh iran bashed va bekhahed komak koned barayeh barandazi?ke anvaght masaleh fargh mekonad va bayad ham komakeshan koned ke barnamehashan behtar shavad va mokhatabeh beshtar va natejeh zodtar ! omedvaram ke intor nabashad

داریوش سجّادی گفت...

زود قضائوت نکنید همین طور بترتیب جلو بيآئید و مقالات را مطالعه فرمائید توجیه خواهید شد