۱۳۹۳ مهر ۲, چهارشنبه

آمریکا نـشناسی دکتر ظریف!




در ادامه مقاله «از لاری گیت تا ظریف گیت» با یکی از دوستان در همین خصوص مراوده ای شد که خواندن آن بمنظور تکمیل بحث قبلی خالی از لطف نیست.

پرسش:
مقایسه شما بین ماجرای «لاری گیت» و اظهارات اخیر دکتر ظریف در شورای روابط خارجی فاقد معناست. چرا که کار لاریجانی از آن جهت زشت بود که در یک نشست محرمانه با اجنبی درد دل یا بقول شما شکوه کرده بود. اما وقتی دکتر ظریف در یک نشست عمومی به طرف آمریکائی می گوید اگر ما در مذاکرات اتمی موفق نشویم طبعا در انتخابات بعدی تجربه احمدی نژاد تکرار خواهد شد. اولا این کار عنوانش «شکوه» نیست بلکه هشدار و ترساندن سیاسی طرف مقابل است مبنی بر آنکه اگر با ما به توافق نرسید مردم ایران در انتخاب بعدی باز «محمود» را به قدرت برمی گردانند. گذشته از آنکه دکتر ظریف با ابراز علنی این اظهارات در یک نشست خبری بصورت زیرکانه و حرفه ای در حال مخاطب قرار دادن افکار عمومی در آمریکاست تا بتواند با اتکای بر هشدار خود ضمن بسیج افکار عمومی آمریکائیان از آن طریق بتواند بر دولتمردان آمریکائی فشار سیاسی بیآورد و بستر و قدرت مانور خود و همکارانش در مذاکرات اتمی را افزایش دهد.  فکر نمی کنید تحلیل تان اشتباه بود؟

پاسخ:
اجازه دهید صورت مسئله را «با یک فرض» واضح کنیم.
بیآئید با یکدیگر توافق کنیم «محمود احمدی نژاد» مخوف ترین و جنایت کار ترین و دزد ترین و فاشیست ترین و هولناک ترین و بی کفایت ترین رئیس جمهور به قدرت رسیده در ایران بود و باز بیآئید توافق کنیم جمیع ایرانیان از صدر تا ذیل و از دکتر ظریف و هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی تا مردم دور افتاده ترین دهات ایران بشدت از ایشان متنفر و وحشت زده و کراهت داشته و با دیدن ایشان کهیر زده و می زنند و دوران مسئولیت ایشان را تیره ترین و خوفناک ترین دوران ایرانیان می دانند!
حال با پذیرش این فرض جای این پرسش است:
آیا آقای ظریف و امثال آقای ظریف واقعاً تصور می کنند دولتمردان آمریکا نیز با همان شدت و حدت از «محمود احمدی نژاد» متنفر و خائف بوده و بند بند وجودشان از ایشان نفرت و کراهت و وحشت داشته و پرزیدنت اوباما طی دوران ریاست جمهوری «محمود» هر شب با وحشت وی به خواب می رفت و با کابوس ایشان از خواب بر می خاست و دولتمردان آمریکا با دیدن محمود از شدت ترس به لرزه می افتادند و واقعاً تصور می کردند «محمود» دنبال «بمب اتم» است و آمریکائیان به همین دلیل از ایشان بشدت ترسیده بودند!؟ و اکنون که «آن مرد دیگر رفته» و آقای روحانی با کلید و لبخند و تدبیر و امید و تعامل با دنیا جایگزین شده و دکتر ظریف سکان دیپلماسی کشور را بکفایت در اختیار گرفته اکنون دولتمردان آمریکائی ضمن برون رفت از آن کابوس، اینک دچار وجد و سرور و بهجت شده و با ایقان به نیت و عزم «ضد اتمی» جایگزینان «محمود» و عشق ذاتی و میل کذائی خود به آقای ظریف و ایضاً آقای روحانی و کابینه تدبیر و امید نفس راحتی کشیده و شورمندانه و آغوش گشایانه به استقبال ایشان و تفاهم با ایشان آمده اند!؟
آگر آقای ظریف واقعاً بر این باورند که احمدی نژاد با سوء مدیریت خود ایران را ویران وتخریب و شخم زد و نابود و تضعیف کرد بر این مبنا تصور می کنند ایالات متحده نیز بابت چنین عملکردی همدلانه در کنار ایران ناراحت از ایراد چنین لطماتی به ایران در دوره محموداند و اکنون هشدار دکتر طریف را بابت احتمال بازگشت محمود جدی گرفته و همه همت خود را به کار می گیرند تا مانع از ضرر بیشتر ایران شوند!؟
اگر واقعا احمدی نژاد تا این حد اسباب تخریب و تضعیف ایران شده در آن صورت و اساساً چرا آمریکا باید از بازگشت محمود بهراسد و دست بر قضا باید از چنین بازگشتی استقبال هم بکنند!؟ 
متاسفانه واقعیت آنست که برخلاف غالب سیاستمداران ایرانی که بسرعت جو گیر شده و از روحیه ای عاطفی برخوردارند، سیاستمدار آمریکائی ضمن مهار عواطف خود اساساً افرادی تاجر مسلکند و رویکردشان در سیاست رویکردی بیزینسی است. همین رویکرد این استعداد را در ایشان به فعلیت رسانده تا «با محمود» یا «بدون محمود» ایضاً «با ظریف» یا «بدون ظریف» به کفایت و قابلیت منافع تجاری خود را تعقیب و تحصیل کنند.
آقای ظریف باید به این واقعیت تسلیم باشند که مشکل ما، مشکل ما است و مشکل آمریکائیان مشکل آمریکائیان است! این نهایت اشتباه است که ایشان و امثال ایشان به اعتبار آن نفرت و کراهت و غیظ و چندش شان از «محمود» و فرض «درست یا غلط شان» از ویران کردن ایران توسط «محمود» تصور کنند این «مشکل مفروض» مشکل آمریکائیان هم هست و ایشان نیز مترصداند در اولین فرصت برای حل این مشکل به ایرانیان کمک کنند!
برخلاف چنین تخیلی، آمریکائیان بیرون از عواطف و فارغ از شیدائی و نفرت با مدیریت تجاری و عقلانی و صرفاً بمنظور تامین منافع تجاری خود تا آن درجه استعداد دارند که بتوانند با پلیدترین افرادی مانند «نتانیاهو» یا «ملک عبدالله» به راحتی و بقول خودشان «دیل» کنند! هم چنان که به همان راحتی می توانند در راستای تامین همان منافع تجاری مطمع نظرشان محبوب ترین دولتمرد ایران را «محور شرارت» کنند!
اما دولت تدبیر و امید از یک واقعیت هم نباید غفلت کند و آن اینکه دولتمردان آمریکا واقعاً از انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن ادبار و کراهت و انزجار و نفرت دارند. اما این رویگردانی نه ربطی به کراهت از محمود و عقبه محمود دارد هم چنان که وقعی هم به قد رعنای ظریف و ایضا جمال خندان دکتر روحانی ندارند!
کراهت آمریکا از ایران قدمتی 36 ساله داشته که بازگشت به اقتدار و گستره نفوذ نظامی است که از دل انقلاب اسلامی بر جغرافیای ایران حاکم شد و تمام قد، یکه تازی جهانی آمریکا را بقول خودشان «ایگنور» کرد و نظام سلطه ایشان را به چالش طلبید.
(توضیحات بیشتر را در «آمریکا شناسی و آمریکا نشناسی» ببینید)
مشکل و کراهت اصلی آمریکا با ایران ریشه در چنین ظرفیتی دارد. ظرفیتی که طی 36 سال گذشته آمریکائیان بمنظور مهار آن و ایجاد ممانعت از اپیدمی شدن آن کوشیده اند با ترور و جنگ و بهانه حقوق بشر و حمایت از تروریست و بمب اتم و تحریم های فلج کننده اقتصادی و از طریق نگه داشتن ایران در بحران عدم امنیت و معیشت و بالتبع ایجاد بحران انگیزشی نزد حاملان انقلاب، در بلند مدت از درون و از طریق خسته و کلافه کردن شهروندان مستاصل شده در بحران معیشت آن نظام سرکش و متابعت ناپذیر از «کدخدا» را فاقد عقبه مردمی کرده و نهایتاً به زانو در آورند!
نکته اصلی که دکتر ظریف موظف به تفطن به آن است این واقعیت است که از نظر طرف آمریکائی موضوع مذاکرات با ایران «پرونده اتمی» نیست و «اجندای» اصلی ایشان پذیرش یا عدم پذیرش هژمونی آمریکا است!
(نگاه کنید به شکست محتوم مذاکرات)
نکته آخر نیز آنکه دکتر ظریف تحصیلکرده و زندگی کرده در آمریکا هستند و در همین کشور سالها مسئولیت دیپلماتیک در سطوح عالی داشته اند و به اعتبار همین سنوات تصور اولیه آنست که ایشان تصویر و شناخت دقیق و درستی از فرهنگ سیاسی در آمریکا دارند.
برخلاف تصور اگر دکتر ظریف تعمداً اظهارات خود در نشست با شورای روابط خارجی آمریکا را بصورت علنی و بمنظور ساختن افکار عمومی بیان کرده چنین تعمدی نشان از عدم شناخت صحیح ایشان از فرهنگ سیاسی در آمریکا دارد.
ترش یا شیرین رسانه ها در ایالات متحده علی رغم ویترین بظاهر الوان و آزادشان در تحلیل نهائی نقش ابزار دیپلماسی کاخ سفید را بازی می کند و به اعتبار انحصار رسانه در آمریکا نزد صاحبان قدرت، آنتن گرفتن یا آنتن نگرفتن یک خبر بمنظور ساختن و بسیج افکار عمومی تنها زمانی اتفاق می افتد که صاحبان رسانه مجوز آن را بدهند. بر همین اساس هم شما ملاحظه کردید اظهارات دکتر ظریف اگر قرار بود افکار عمومی هم بسازد با بایکوت غیر رسمی رسانه ها به محاق رفت و مفقود شد!


۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام مشکل این تحلیل بیگانه فرض کردن محمود احمدی نژاد با الفبای نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی میباشد . اتفاقا محمود عزیز ما زنده کننده انقلاب و آرمان عدالت طلبی بود و هست و یکتنه بر علیه شعار خبیث وجوب حفظ نظام ( منافع تازه بدوران رسیده های ۵۷ و مالک ین جان ناموس مال و... مردم ایران ) موجود خروشید . و چون امریکا شیطان بزرگ از شعائر واقعی انقلاب اسلامی واهمه دارد از تفکرات و بازگشت دوباره امثال او میترسد .و شیاطین داخلی که طی سه ما از تکنو کرات به فرزندان انقلاب تغییر اسم دادند خوب ٬ درس پس دادند . مهم برا دوطرف حفظ وضع موجود ه ٬ دشمن مورد نیاز و بی خطر برای حفظ نظام میلیتاریسم امریکا و دشمن دین مردم برای طبقه تزویر حاکمه درایران . فتنه ۸۸ غلبه شیطان و اذناب بی مزد و مواجبش بر آرمان بشریت بود و بس .