دکتر سریع القلم طی مصاحبه با سایت «ندای ایرانیان» در پاسخ به این پرسش که «آیا بین فرهنگ مردم و توسعه نسبتی وجود دارد؟» اظهار داشته:
توسعه، در نهایت یک سیستم میخواهد. ممکن است نیروی محرکه توسعه،یک نفر مثل ماهاتیر محمد باشد، اما ماهاتیر محمد هم باید یک سیستم ایجاد کند تا توسعه محقق شود. ریشه سیستم در همکاری است؛ همکاری، برای تولید، برای توزیع، برای مدارای اجتماعی، برای رعایت قانون و همه چیز. فرهنگ کنفوسیوسی، و فرهنگ بودایی، کلاً، فرهنگ مداراست. رعایت حقوق دیگران. بعد، رعایت اخلاق اجتماعی. بعد، ایجاد برابریهای اجتماعی. مبارزه با فقر ... بودائیسم عنصری است که در آسیا به عنوان سرمایه اجتماعی وجود داشت و بعد وقتی اقتصاد آزاد پذیرفته شد، خیلی به روند توسعه در این منطقه کمک کرد. فرهنگ بودایی و فرهنگ کنفوسیوسی همکاری را ترویج میکنند ... یک استاد ژاپنی میگفت، از بچگی به ما یاد میدهند، که تا میتوانید، با دیگران مدارا کنید. این باورها به «شینتوئیسم» برمیگردد که ژاپنیها به عنوان مرام اجتماعی-اخلاقی پذیرفتهاند و آموزههای آن در فرهنگ،اقتصاد، بنگاهداری و سیاست ژاپن بسیار اثرگذار بوده است.
(متن کامل مصاحبه را «اینجا» ببینید)
این بخش از اظهارات دکتر سریع القلم را در خوش بینانه ترین حالت می توان نوعی نسیان مصلحتی دانست. در غیر این صورت بعید بنظر می رسد ایشانی که سنگ مدارای بودائی و شینتوئیسم ژاپنی را بر سینه می زنند؛ ندانند که همین بودائیان به زعم ایشان «مدارا مسلک» بودند که نسل کشی و زنده سوزی مسلمانان و تجاوز و قطع عضو و آتش زدن مساجد ایشان در میانمار طی سال 2012 را بنام خود و در حافظه تاریخ به سخیف ترین شکل ممکن ثبت و ضبط کردند.
هم چنان که بعید بنظر می رسد دکتر سریع القلم التفاتی به تاریخ جنگ جهانی دوم و تهاجم توسعه طلبانه ارتش همین «ژاپن شینتو» به منچوری و ایضا پرل هاربر و مغولستان نداشته باشند.
متاسفانه ظواهر موید آنست که دکتر سریع القلم در مسیر پژوهندگی خود بشدت مبتلا به ذهنی گرائی اند. همین ذهنی گرائی نه به ایشان اجازه داده و می دهد تا با واقعیت چیستی و چگونگی توسعه و مدرنیزاسیون مدل ژاپنی یا آلمانی به درستی آشنا شوند هم چنانکه ایشان را از فهمی واقعبینانه از بافتار و ساختار و اندراج مطمح نظر در نظامی اسلامی، محروم ساخته.
همین ذهنی گرائی است که مانع از آن می شود تا دکتر سریع القلم نتوانند نقش حیاتی عنصر «امنیت» در توسعه مدل ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم را که مستظهر به ضمانت ارتش ایالات متحده بود را نبیند و خود فریبانه مدرنیزاسیون ژاپن را از بطن تعالیم شینتوئیسم رد یابی کنند!
همین ذهنی گرائی است که به سریع القلم اجازه نداده و نمی دهد تا عنایت به این بداهت یابند که نبض جامعه بسامان و مطمح نظر در مُلکداری اسلامی قبل از شاخص «زندگی مرفه» یا «مرفه زیستن» با شاخص «زیست اخلاقی» و «اخلاقی زیستن» اُکسیمتری می شود ... جامعه معیار در نظام حکومتی مبتنی بر دین را قبل از «درآمد سرانه ملی» باید با شاخص شعور و معنویت و ضریب انسانیت و سونداژ فضیلت و عمق اخلاق، ارزیابی و ارزش گذاری کرد. خبط و خصلت سریع القلم و امثال ایشان فقد یا ضعف بضاعت آنتروپولوژی بومی نزد ایشان و تبعیت انحصاری از انسان و تعریف انسان با مختصات غربی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات بیشتر را پیش تر در دو مقاله «دانش قدرت است» و «بهشت زوری است» منتشر کرده ام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر