ادبیات عامه و فرهنگ فولکلور بدلیل بی تکلفی و صراحت و بی پروائی اش در بهره جستن از واژگان لمپنی و خیابانی در انتقال معنا و تفهیم پیام به مخاطب ولو آنکه در انتقال چنین پیامی به مرزهای ابتذال هم نزدیک شود بعضا در مقایسه با ادبیات کلاسیک از توان اقناع بیشتری برخوردار است.
از جمله آنکه با وام گیری از گویش عوام در ساختن داستان شیطنت آمیز آن پسری که دعا می کرد مادرش فوت کند تا در تجدید فراش محتمل پدر با بانوئی جوان، ایشان نیز نصیبی از این ماجرا ببرد(!) و اما دست بر قضا این پدر خانواده بود که به رحمت ایزدی پیوست و در ازدواج مجدد مادر، فرزند نگون بخت مواجه با زیاده خواهی (!) پدرخوانده شد و بدین منوال تلخ کامانه در نجواهای محزون خود «بر خود» طعنه می زد که: چی فکر می کردیم. چی شد!
اکنون نیز می توان در بازبینی انقلاب اسلامی ایران و همه فراز و فرودها و مصائب و شدائد تحمیلی و تزریقی به مولود آن (جمهوری اسلامی) طی 36 سال گذشته و تحت مدیریت فزون طلب و سلطه جوی دولتمردان آمریکائی مانند آن جوان نگون بخت کل ماجرای انقلاب اسلامی و دشمنانش را به همین یک جمله از وصف حال آمریکائیان تقلیل داد تا در «خلوت خود» آنگونه سوته دلی کنند که:
چی فکر می کردیم. چی شد!؟
صورت قضیه بدین معنا بی ابهام است دائر بر آنکه:
ایرانی که قرار بود در آتش ناامنی بسوزد! ایرانی که طی 36 سال گذشته با استعانت از تحریم های اقتصادی و تهدیدهای نظامی و نگه داشتن اش در فضای امنیتی قرار بود مانع از بسامان رسیدنش و دومینو شدن الگوی حکومتی اش در منطقه شوند! اکنون در عمق امنیت نشسته در حالی که در محاصره دریائی از ناامنی تروریستی وحوش سلفی و داعشی و بوکو حرامی و القاعده ای و جبهة النصری و هزار کوفت و زهر مار دیگر قرار دارد.
وحوشی که قرار بود از طریق عنان گسیختگی و توحش ملبس به اسلام، مروج بی اقبالی و ترشروئی به «اسلام» و ایقان به بی صلاحیتی هر نوع حکومتی بنام اسلام شوند اکنون در حالی همه منطقه را در آتش جنگ و ترور و خشونت و ناامنی فرو برده اند که ایران پیشتاز و پیش قراول مُلکداری اسلامی یگانه کشوری است که علی رغم اتهام مُلکداری دین ورزانه (!) به لنگر ثبات و امنیت در منطقه مُبدل شده و ابراهیمانه و بسلامت از آتش فتنه نمرودیان جان به در برده.
بنا به اصل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» چنین برآیندی بالاترین تبلیغ برای موفقیت الگوی حکومت دینی آن هم از جوار بلاهت مبارزان خط اول مبارزه با حکومت دینی است!
فتنه ای که حرامیان از طریق داعش و وحوشی شبیه داعش مهیا کردند تا از آن طریق با خاکپاشی بر چشم حقیقت، بکوشند با بدنام کردن و بد مرام کردن و بی کفایت معرفی کردن اسلام در امر مُلکداری و فرو بردن منطقه و ایضاً ایران در بحران ناامنی، بتوانند فروشنده ناکامی تجربه انقلاب اسلامی به مشتاقان و متقاضیان شوند. اینک و همان فتنه گران با کمانه کردن دسائس شان شخصاً اسباب ترویج و تشویق مدل حکومتی ایرانی شده اند که بنا به دسائس و غرائض ایشان قرار بود شاخص عبرت و نمایه ملامت باشد.
طنز ماجرا آنجاست که 8 سال پیش روزنامه آمریکائی Columbus Dispatch با چاپ کاریکاتوری از خاورمیانه، ایران را به چاه فاضلابی تشبیه کرد که مردمش در هیات سوسک در حال آلوده کردن منطقه اند و اکنون با نگاهی به نقشه پراکندگی وحوش داعش مشاهده می شود آن نجاسات عقلی، غالبا با خاستگاهی غربی و عربی در حال ملوث کردن منطقه ای شده اند که دست بر قضا ایران منزه ترین و امن ترین آن است!
به اعتبار همین ناکامی است که «کدخدا» و «عناصر و متحدین کدخدا» اینک تا بن دندان حق دارند که با رویت کامیابی و مُلکداری توام با امنیت در یگانه حکومت شیعی منطقه و در میانه جهنم جنگ و قتل و ترور و توحش و ناامنی متحدین «کدخدا» و «اجامر کدخدا» سوته دلانه با خود نجوا کنند که:
چی فکر می کردیم. چی شد!
۲ نظر:
خدا را شکر انشاالله شرشون همیشه برگرده به خودشون به امید خدا
مرحبا
عجب نظري و ايضا قلمي!
ممنون
ارسال یک نظر