تلویزیون فارسی BBC اخیراً گزارشی از تعامل «شوگر ددی» ها با دانشجویان دختر در ایالات متحده پخش کرد که از دو جهت قابل مناقشه است.(اینجا)
توضیح آنکه «شوگر ددی» در فرهنگ غرب به مردان ثروتمند و بولهوسی اطلاق می شود که به برکت تمکن مالی، زنان یا دختران جوان را بصورت توافقی و در ازای صیانت مالی از ایشان مورد بهره برداری جنسی و عاطفی قرار می دهند! گزارش مزبور نیز ناظر به رواج این رفتار نزد دانشجویان دختر در آمریکا بمنظور تامین هزینه های تحصیل بود!
گزارش BBC از دو منظر «رسانه ای» و «محتوائی» قابل شماتت است.
از منظر رسانه ای اهتمام و اصرار و بلکه اشتیاق BBC در آنتن دادن به چنین گزارش هائی برای مخاطب فارسی زبان که بیرون از خوشآیند یا ناخوشآیند سیاست گذاران BBC آن مخاطبان برخوردار از فرهنگی متفاوت و بلکه متضاد با چنین بی پروائی هائی بوده و می باشند چنین امری قبل از آنکه کار خبری باشد نوعاً یک ذائقه سازی نامحسوس محسوب می شود.
در دنیای رسانه یک واقعیت برسمیت شناخته شده و آن این که به همان اندازه که «واقعیت» سازنده و ملات «خبر» است متقابلا «خبر» نیز بنوبه خود می تواند سازنده «واقعیت» شود!
مثال بانک ناظر بر چنین دو گانه ای است.
در این مثال وقتی علی رغم موفقیت و بسامانی فعالیت «بانکی مفروض» با اتکای بر عنصر خبر و رسانه به مخاطب چنین القا شود که بانک مزبور در آستانه ورشکستگی است از این طریق می توان بستر تحقق این خبر را به واقعیت، فراهم کرد.
صورت قضیه آن چنان است که با انتشار «ورشکستگی بانک مفروض» سرمایه گذاران را دچار تشویش کرده و علی رغم واقعی نبودن «خبر مزبور» صاحبان سرمایه ترجیح می دهند بمنظور حفاظت از سرمایه نقدی و موجود خود در بانک، ریسک نکرده و نقدینه خود را از بانک بیرون آورند. طبیعتاً با بیرون کشیدن سرمایه مزبور و اپیدمیک شدن روند خروج سرمایه از بانک مزبور، در عمل با اتکای بر همان عنصر «خبر» بانک مفروض ورشکست می شود و از این طریق «واقعیتی» را از طریق «خبر» محقق می نمایند!
در گزارش BBC نیز آنچه که اهمیت دارد آن است که ظاهراً مدیریت این رسانه در پخش گزارش مزبور تعمداً به عنصر «دیده بانی خبر» بی التفات مانده و بدون توجه به تمایز بین «خبر» و «شبه خبر» خواسته یا ناخواسته کوشیده برای مخاطب فارسی زبان ایجاد و القاء شبهه و ذائقه از جنس «چرا که نه!؟ چه اشکالی داره!؟ من راضی ـ تو راضی، گور بابای ناراضی! بد فکری هم نیست! لااقل میشه درباره اش فکر کرد!» بصورت نامحسوس انتقال دهنده این راهکار ناصواب نزد مخاطبان خود در ایران و افغانستان و تاجیکستان شود.
این کار BBC یعنی به تاراج بردن تتمه غیرت و شرف و شعور و حُجب و نجابت مخاطبان در کنار به لجن کشیدن حرمت علم و دانش و فضیلت و دانشگاه و تحصیلات.
از منظر محتوائی نیز این مسئله (خوابیدن با شوگرددی بمنظور تامین هزینه تحصیل دانشگاه) بازتاب باژگونگی و بیرون افتادن مفاهیم از جایگاه واقعی خود در نظام اندیشگی لیبرالیستی است که فاقد مکانیسم لازم جهت ارزشگذاری بر کنش های فردی و اجتماعی است.
بدین روال طبیعی خواهد بود، وقتی دانشگاه و تحصیل دانش بیرون از «فرصت و فضای ارتقای معرفت توام با فضیلت» صرفاً در مقام مفری برای درآمد و تحصیل شغل در آینده معنا شود بصورت طبیعی برون داد محتوم چنین رویکردی پدیده ای مانند «ماجرای شوگر ددی ها و دانشجویان» خواهد شد که بیرون از مجامله ماهیت اش ناظر بر این واقعیت است که:
فاحشگی کن تا در آینده مجبور به فاحشگی نشوی!
چیزی قرینه آن دزدی که اموال مسروقه را بمنظور باقیات الصالحات، خیرات می کرد!
با این ترتیب به چنین نوابغی (!) باید گوشزد کرد: دیگر چرا خود را معطل درس و بحث و کلاس و مدرک می کنید؟
اصل جنس را یافته اید! وقتی اخلاق جایگاهی در زندگی تان ندارد و صرفاً پول درآوردن و خوب پول درآوردن و راحت پول درآوردن هدف تان است دیگر چرا بی جهت خود را معطل دانشگاه می کنید!؟
بی شعوران!
دانشگاه می روید تا آدم شوید! در غیر این صورت چرا بی جهت وقت و هزینه خود را معطل دانشگاه می کنید!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر