شبکه تلویزیونی ABC در آمریکا روز گذشته طی گزارشی ستاپ شده فیلمبردار و گزارشگر خود را بشکلی نامحسوس همراه با زنی آلامد و بلوند و خوش جمال و با لباسی تن نما راهی خیابان های نیویورک کرد و بدینوسیله اقدام به تهیه و ارائه گزارش از مردانی کرد که به طعمه مزبور متلک های جنسیتی می گفتند.
گزارشگر ABC در ادامه وقتی مردان مزبور را مورد سوال برای چرائی ابراز آن متلک ها قرار می داد غالبا مواجه با گریز ایشان از پاسخگوئی می شد جز معدودی که در پاسخ دادن تنها به بیان این نکته قناعت داشتند که:مقصر خودشه. زنی که این جوری می آد تو خیابون یعنی خودشم علاقه به شنیدن این متلک ها داره!
بدون هر گونه داوری در مورد گزارش مزبور، پاسخ به این پرسش قابل تامل است که:
عطف به نیاز توجه طلبانه و تحسین جویانه ذاتی انسان، زنی که به اقتفای ارتفاع همین نیاز و در حسرت دیده شدن و مورد تحسین قرار گرفتن و بمنظور «نیل به این میل» از خود آرائی و بدن نمائی و جلوه گری خیابانی بهره می برد؛ چنین زن و چنان زنانی تصور می کنند آن نرینه های به وجد آمده در نقطه مقابل شان چه حظ و قصدی را از نگاه «تحسین آمیز فرض شده به ایشان» دنبال می کنند؟
آیا آن بانوان محترمه متصورند نگرش آقایان مزبور در چنان موقعیتی به ایشان برخوردار از حظی مشترک با فرضاً نگرش زیبا شناسانه یک کارشناس زبده نقاشی به مثلاً تابلوی تحسین برانگیز «گنج پنهان» رامبراند یا «مونالیزای» داوینچی است!؟
اگر نه ـ آیا آن بانوان محترمه می دانند آن «قـُلتشنان» حظ و قصد و وجد اصلی شان از رویت آن «چین و ماچینان» و «شه پرکان الوان» چیست و کجای ماجرا را می بینند و می جویند!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر