۱۳۹۴ اسفند ۱۴, جمعه

همین یک کار رو بلدم!


حضور دکتر ظریف در برنامه «دید در شب» و مجموعه گفتگوها و کنش و واکنش های رد و بدل شده بین میهمان و میزبان در آن برنامه از حیث محتوا شاخصی مُبرهن جهت درکی آسیب شناسانه از روحیات و خلقیات لایه هائی از ایرانیان را در دسترس قرار می دهد.
وقتی دکتر صادقانه در پاسخ به احتمال نامزدیش برای ریاست جمهوری ضمن پاسخ منفی گفت: من همین یک کار را (دیپلماسی) بلدم! به وضوح واقع بینی خود را بمثابه آب سردی بر پیکر روحیات هیجان زده و تب قهرمان خواهانه و خود خوار بینانه آن بخش از ایرانیانی ریخت که بشدت از یک حقارت تاریخی رنجورند. گذشته از آنکه برنامه مزبور قبل از آنکه محملی برای استماع نظرات «دکتر» باشد ناخواسته مبدل به آن شد تا از طریق واکنش های رفلکسیو مجری برنامه ناب ترین رفتارهای کُمپلکسیتی (Complexity) ایرانیان مزبور گونه شناسی شود.
اما قبل از هر چیز نمی توان این واقعیت را انکار کرد که بیرون از غنج های آنُرمال مجری «دید در شب» در خلال برنامه و از جوار رویت قد رعنای «ظریف برنامه» برخلاف مجری، دکتر ظریف بسیار شفاف و همیشگی بود.
ظریف علی رغم توقع و برخلاف عواطف هیجان زده شیدائیان از عداد آن دسته از رجال سیاسی است که از شخصیت و منتالیتی سیاسی بایسته و در تراز یک وزیر خارجه متبحر در میان دیگر وزرای خارجه و سیاستمداران زبده جهان محروم است. البته این محرومیتی است 38 ساله و جمهوری اسلامی 38 سال است که وزیر خارجه ای در تراز و قامت انقلاب اسلامی نداشته است.
بدین اقتفا برنامه اخیر «دید در شب» را می توان در یک جمله خلاصه کرد و آن اینکه: این همه دکتر بود!
ظریف اساسا فاقد یک کاراکتر سیاسی و فاقد پیچیدگی های مسبوق به سابقه در سطح و کلاس سیاستمداران و سیاستمداری عالی رُتبه است. دید در شب یک بار دیگر نشان داد دکتر ظریف مرد محجوب و خوب و صادقی است که در شفاف ترین شکل ممکن خودش هست و عملا نه توان و نه رغبتی برای بازی کردن در تراز شخصیت های پیچیده سیاسی بین المللی را ندارد. همین ویژگی این فرصت را در اختیار می گذارد تا طرف مقابل ایشان «هر که باشد» به راحتی ظریف را پیش بینی و شناژ کند!

دکتر ظریف در قامت وزیر خارجه محصول یک پروژه خوش بینانه بود که علی رغم توقع «ماجراهای برجام» نشان داد سقف پرواز ایشان همان سفارت بود و دکتر در «کلاس وزیر» بیرون از هیجان زدگی های عوام، نتوانسته خوش بدرخشد.
رفتارهای دوستانه و بشاشیت ذاتی و خاکی بودن های دکتر هر چند از حیث اخلاق شایسته تقدیر است اما وقتی «دکتر» در کنار غول هائی مانند «لاوروف» با آن اتوریته و اقتدار و شخصیت پیچیده و غیر قابل پیش بینی قرار می گیرد بسرعت رنگ می بازد.
هر چند دکتر بصورت طبیعی و در مقام دفاع از عملکرد خود همواره کوشیده و می کوشد محصول مذاکرات 1+5 را شق القمری در مقابل ناکامی تیم قبلی (جلیلی) معرفی کند اما واقعیت ملموس و موجود آن است که اولاً اگر جلیلی در مذاکرات ناکام ماند بدین لحاظ بود که طرف مقابل اساساً قصد کامیابی با جلیلی را نداشت و از طریق تحریم ها می کوشید بستر روی کار آمدن دولتی را در ایران فراهم آورند که رنجور از بحران معیشت تیم نوینی را به مذاکرات بفرستد که با تز «هر توافقی بهتر از توافق نکردن است» بتوانند برجام شان را فرجام کنند. (1)
بی دلیل هم نبود که تیم جدید ابتدا برای رد گم کردن «لوزان» را در بوق کردند و از در و دیوار برای خود کارت تبریک فرستادند تا آنجا که نهایتاً رهبری با عتاب به ایشان گوشزد کرد تبریک برای چه؟ هنوز که اتفاقی نیفتاده!
بعد هم که ماجرا به برجام ختم شد این بار روحانی خواست زیرکی کند و رهبری را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد بجای به یکدیگر تبریک گفتن اقدام به ارسال نامه تبریک به رهبری کرد اما آیت الله خامنه ای باز هم مانع از دکوپاژ صحنه شد و در پاسخ و به تلخی به ایشان نوشت «این برجام هزینه های سنگینی را به ما تحمیل کرده»!
علی ایحال و در بازگشت به برنامه «دید در شب» همان طور که در ابتدا معروض شد برنامه مزبور قبل از آنکه محملی برای استماع نظرات «دکتر» باشد ناخواسته مبدل به آن شد تا از طریق واکنش های رفلکسیو مجری برنامه ناب ترین رفتارهای کُمپلکسیتی (Complexity) ایرانیان مزبور گونه شناسی شود.
غنج های آنُرمال مجری «دید در شب» نسبت به دکتر ظریف جملگی شاخص های یک کمپلکس تاریخی نزد شمار بالائی از ایرانیان را مایه کوبی می کرد که بشدت مبتلا به نوعی عقده حقارت اند و در عین حال و از جوار این ابتلا روحیتاً آماده قهرمان سازی ولو تصنعی از مشاهیر شانند تا از آن طریق همه کمالات نداشته خود را در قهرمان مصنوع خود «خود بینی» کنند.
شاید عقده آدونیس (Adonis Complex) را با خوانش و در گستره ملی بتوان نزدیک ترین قرائت از چنان حقارتی دانست که مبتلایان از آن طریق می کوشند میل خود به دیده شدن و خوب دیده شدن و دیده شدن منطبق با استانداردهای غربی و داوری و مقایسه شدن با تراز و قد رعنای غربی را تامین و مرتفع نمایند. (2)
آدونیس اختلالی است که مبتلابه تصویری منفی و توام با نارضایتی از ظاهر و شمای خود دارد و بمنظور فائق آمدن بر این نارضایتی از هر عاملی که موجبات نشستن ایشان در چشم رضایت حبیب شود استقبال می کند.
وجد مجری دید در شب از سفر خارجه رفتن رئیس جمهور (فرانسه و ایتالیا) و درخشش غرور در چشم ایشان بابت لطف میزبان اروپائی!
شوق بیرون از حد مجری بابت جمله «یک ایرانی را هرگز تهدید نکنید» در حالی دکتر برخلاف مجری سعی داشت به ایشان تفهیم کند موضوع خیلی هم جدی نبود. شیدائی مجری بابت تحشیه کیسینجر و تمجدید ایشان از ظریف! هیجانی شدن مجری از عدم میل دکتر به داوری و ساختن جمله بی مسمای «یک ایرانی را هرگز داوری نکنید» و حظ ذهنی بردن از این جمله منسوب به دکتر و نگاه قابل ترحم به مجری بابت تلقی مشارالیه از زبان انگلیسی و تبحر به زبان انگلیسی در مقام یک تشخص و نه تخصص! و نمونه های متعدد از این دست که در برنامه مزبور موج می زد جملگی مصادیقی از نیاز ذهنی چنین افرادی به دیده شدن و مثبت دیده شدن در چشم غربی بعنوان مرجعیت ارزشگذاری بر ملت های پیرامونی و ایضاً نیل ایشان به قهرمان سازی و قهرمان بازی با مختصات اساطیری ولو ناواقعی از شخصیت های سیاسی و اجتماعی کشورشان است!
یک نکته هم در انتها در مورد دکتر ظریف حائز گوشزد است آنجا که دکتر تذکر کیسینجر به ایران را مطرح کرد مبنی بر آنکه جمهوری اسلامی باید تصمیم خودش را بگیرد که می خواهد یک دولت باشد یا یک آرمان!؟ و دکتر مدعی شد متقابلا همین تذکر را به کیسینجر داده و این در حالی است که شواهد موید آن است این دولت تدبیر و امید است که برخلاف ادعایش تمامی رفتارهایش را منطبق با توصیه کیسینجر «آرمان زدائی» کرده هر چند در شعار خلاف آن را ادعا می کند. (3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ نگاه کنید به دو مقاله «موزعین آفتابه» و «فروش سهره بجای قناری»
2ـ نگاه کنید به مقاله «آقای خاتمی من بی اعتبارم»
3ـ نگاه کنید به مقاله «انتفاذه معیشت»


۱ نظر:

كامبيز خان گفت...

حضرت سجادى،
بنظر ميرسد جنابعالى اطلاعات محرمانه اى داريد كه جماعت خارج از دايره حكومت از آن بى اطلاعند. اينكه چرا جليلى موفق نشد وغيره به علت عدم شفافيت در اطلاع رسانى بسيار مبهم است. من به مصاحبه هاى آقاى جليلى گوش داده ام و جز كلى گويى چيزى نشنيدم. اگر آنچه مى فرماييد عين حقيقت است، چرا شفاف و به موقع اطلاع رسانى نشد؟ من برخلاف شما آقاى لاورف را ديپلمات وَيَا سياستمدارى قهار نمى دانم. البته نظر حقير بر أساس مصاحبه ها و خصوصا بحث هاى زنده ايشان در داوس است. تا زمانى كه كل بحث هاى سياسى در ايران در حد ايما و اشاره به كسانى است كه در دايره باند بازىهاى سياسى در حال زِد و خوردند، أفراد پاكدست و دلسوز از ترس له شدن برأى إبراز حقيقت جرّأت همكارى ندارند.نتيجه اين مى شود كه أمثال ما جريانات رافقط با نگرانى دنبال مىكنيم!! در دارز مدت اين روش منجر به استحاله حكومت از درون خواهد شد! همچنين، در حال حاضر هر نظر تخصصى اگر مهر روحانيت را نداشتيم باشد معادل كفر است. يعنى عالمان دينى ما خود را در تمامى أمور بشرى از اقتصاد، جامعه شناسى، روانشناسى، و غيره صاحب نظر مىدانند و در عين حال هيچ مسؤليتى هم نمى پذيرند. اگر وضع قضاى ما خراب است، همه مقصرند جز رئيس قوه قضاييه. اگر اقتصاد ما خراب است همه مقصرند جز اينهمه آخوندهايى كه در زمان رفسنجاني به بعد صاحب كارخانه هاى معظم مصادره اى شدند و يا انحصار تمامى اقتصاد ملى را مستقيم و يا غير مستقيم بدست آوردند، يعنى به بيتالمال دستبرد زدند و بسيارى موارد ديگر. زمان رژيم نامرحوم شا ه سابق ، هزار فاميل مىخوردند و حالا ده هزار فاميل! اگر قرار اين بود چرا انقلاب؟ اگر مردم عادى در يك پروسه دراز مدت از دين زده شوند، انگاه چه عذرى است؟ چرا روحانيون خاطى محرمانه و در دادگاهى جداگانه محاكمه مى شوند؟ چرا علنا همانند مردم عادى محاكمه نمى شوند؟ تا همه آشكارا از تمامى اتهامات ودلايل آن با خبر شوند و اطمينان يابند همه در برابر قانون برابرند؟ اگر اين مورد و موارد بسيار ديگر تغيير نكند ، در نهايت تبديل به ملتى خواهيم شد كه بيش از هميشه دچار ژاژخايى و دورويى خواهيم بود!! سخن بسيار است و وقت كم. مؤيد با شيد.