۱۳۹۰ تیر ۲۳, پنجشنبه

باطن باطبی




تیر ماه سال 87 که احمد باطبی (اهتزاز آورنده پیراهن خونین در اعتراض های دانشجوئی 18 تیر سال 78) با ادعای فرار از ایران خود را به آمریکا رساند و ستاره رسانه های فارسی زبان خارج از کشور اعم از VOA و BBC و روزنت و رادیو فردا و ده ها و صدها نشریه و وب سایت شد. اینجانب ناپرهیزی کرده و طی تحریر و انتشار دو نامه سرگشاده به این قهرمان نورسیده (فراری دادن بزرگ ـ بازی خورده یا بازیگر) اصل ادعای مشارالیه را زیر سوال بردم در کسری از زمان خود را مواجه با سیل خروشان اعتراض شیدائیان و شیفتگان این جهان پهلوان کردم و از ابراهیم نبوی با تمجیدیه «پهلوان زنده را عشق است» تا رپرتاژ آگهی های روزنت و BBC و VOA و دیگر جو زدگان، جملگی ضمن تاختن به اینجانب فرمودند:
هیچم نخیر!
ایول ایوله ایول!
باطبی «یله» ایول! 
اما تلخ یا شیرین از آنجا که شخصاً در فهم و برخورد با ابتلائات دنیای سیاست هرگز اسیر هیجان و جوزدگی نشده و نمی شوم لذا محکم بر موضع خود ایستادم و اصرار کردم که:
علی رغم میل شیدائیان تا اطلاع ثانوی کماکان مرغ یک پا دارد!
ظاهراً تنها گذشت سه سال لازم بود تا واقعیت این این «پهلوان پنبه» و «ببر کاغذی اپوزیسیون» اطلاع رسانی شود.
عکس سمت چپ ـ باطبی در کنار وکیلش لیلی مظاهری است که تارا نیازی نامزد باطبی اکنون از هر دو ایشان شکایت کرده

نامه روز گذشته خانم «تارا نیازی» نامزد سابق ایشان تحت عنوان «صادق باشید! صادق باشیم!» و افشاگری ایشان از بندبازی های این جوان جویای نام، آب سردی بود بر پیکر «پهلوان احمد» و جمیع «شیدائیان پهلوان احمد» که از سه سال پیش تاکنون وی را در کنار دیگر پهلوانان و قهرمانان تخیلی شان در آکواریومی موسوم به اپوزیسیون خارج از کشور پرتوآمائی می کردند و اینک از این امکان برخوردارند تا زیر لب و گروهی با خود نجوا کنند:
احمد ما شیره ـ شیره پاکتی!
احمد ما پلنگه ـ پلنگه صورتی!
بگذریم. قصد تحقیر یا تخفیف نیست. اما کاش شیدائیان با کسب چنین سرافکندگی ها و تجارب و هزینه هائی سنگین اکنون یاد می گرفتند که برای ورود به دنیای سیاست، کمی هم «مشق ذکاوت» لازم است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
لینک مطلب نامزد سابق باطبی تحت عنوان صادق باشید! صادق باشیم!
http://tara-niazi.blogspot.com/2011/07/blog-post.html

۳۰ نظر:

ناشناس گفت...

من نظری درباره ی شخص ایشان ندارم ولی مشخصا می دانم حکومت خودش او را زیر نظر داشته و به خارج هدایت کرده است.

ناشناس گفت...

kheli ghashang bod koli khandedam
ayval ayvalh!!!
ahmad eyvalh!!!
hagha ke nabeghai
nang va khefat abadi be khaenan be vataneh azezeman,
omedvaram hameh khaenan be vatan be khari sadam yazedeh kafar gereftar shavandbe.insha

ناشناس گفت...

شارلاتان به تمام معنا
کمال

ناشناس گفت...

در اون موقع خاص و در اون روز که پیراهن خونین دوستشو بالا برده قهرمان بود بعدش چکارش کردن که چطوری بشه من نمیدونم .کی می دونه؟
سعید

ناشناس گفت...

هیچ وقت از شامورتی بازیاش خوشم نمی اومد
احسان

ناشناس گفت...

دیر وزود داره اما سوخت سوز نداره، آدمهای فاسد بالاخره افشاء می شوند
علی

ناشناس گفت...

دانشجوی دانشگاه تهران چطوری می تونسته شارلاتان باشه، زندگی خصوصیش هم به دیگران ربطی نداره
سعید

ناشناس گفت...

نميشه قضاوت كرد،باطبى هم يكيه مثل من و شما با همه ى بديها و خوبيها.
سن ايشون اون موقع پايين بوده و شخصيتش شكل نگرفته بوده
هاتف

ناشناس گفت...

علی:

"دیر وزود داره اما سوخت سوز نداره، آدمهای فاسد بالاخره افشاء می شوند"


متن کامل نامه آیت الله محمد‌جواد حجتي‌ كرماني به مصباح یزدی

آژیرهای خطر سقوط را نمی‌شـنوید؟

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-b69fe9ac8d.html

چهارشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۰


آیت الله محمد‌جواد حجتي‌كرماني با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به محمد تقی مصباح يزدي ضمن اشاره به اینکه کسانی که احمدی نژاد را برکرسی ریاست جمهوری نشاندند، "هم به او ستم‌کردند و هم به مردم و انقلاب و نظام" تاکید کرده است که احمدی نژاد "در این مدت در بسیاری از موارد، ‌کارهایی انجام داده که با هیچ عقل و منطق سیاسی و اقتصادی و ملی و بین‌المللی سازگار نیست". این نماینده مجلس خبرگان همچنین با بیان اینکه "من نمی‌دانم باید گریست یا خندید‌که ما در اوج اختلافات شدید‌که حتی خون یکدیگر را ریـخته‌ایم، شعار وحدت ملی و اسلامی می‌دهیم" هشدار داده است که: اگر این جریان نامـیمون ادامه یابد نتیـجه‌ای جز تباهی نسل آینده و نابودی‌کشور در عرصۀ اقتصاد و سیاست و فرهنگ و اخلاق و دین نخواهد داشت

.

این نویسنده و پژوهشگر دینی با طرح این نظر که "با بدترین شکل، دین و سیاست را به‌ هم آمـیخته‌ایم" از مصباح یزدی که از حامیان جدی احمدی نژاد بوده و امروز جامه مخالف وی را پوشیده، پرسیده است: حضرت آقای مصباح! چه کسی این بی‌عـدالتی و آشـفتگی و درهم ریختگی را در حق این ملت مـظلوم روا داشت جز امثال شما که با تبلیغ و تأیید بی‌دریغتان چنین فاجعه‌هایی را آفریدید؟



نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان جمهوری اسلامی و مشاور فرهنگی آیت الله خامنه ای همچنین با تاکید بر اینکه "جهنمی را که خود به دست خود ساخته‌ایم، بهشت‌برین می‌پنداریم" مصباح یزدی را خطاب قرار داده و گفته است که "فکر نمی‌کنید ترویج تز خشـونت در تئوری و عمل، در ایجاد و توسعه و‌گسترش تنازع‌ها و تخاصم‌های فراگیر‌" در حال حاضر "دامن خود حضرات را هم فرا ‌گرفته".



آیت الله محمدجواد حجتی کرمانی، در این نامه که نشریات داخلی تنها چکیده ای از آن را منتشر کردند و اینک "متن ‌كامل و مُنقّح آن به روز ارسال شده، با ذکر اینکه "با دلی سوزان و چشمی‌گریان و خاطـري پریشان، این نامه را شتابان برای آن برادر دیرینۀ گرامی می‌نویسم بدین امید‌که به سود نظام اسلامی و مردم ستمدیده و‌گرفتار ما باشد" از اینجا شروع کرده است که:



در ماه‌های اخیر حضرتعالی مانند بسیاری از خطبا وگویندگان و نویسندگان، از جریان انحرافی‌ای سخن می‌گوئید ‌که آقای احمدی‌نژاد را احاطه‌ کرده‌اند و او به این جریان وابسته و دلبسته است... من بی‌مـقدمه و خیلی صریح و بی‌پرده از شما سـؤال می‌کنم مگر شما و امثال شما نبودید‌که آقای احمدی‌نـژاد را تا بدان حد بالا بردید و او را برکرسی ریاست جمهوری ایران نشاندید تا امروز از گریبان خود شما سر برآورد. شما و امثال شما بودیدکه درکشوری با وجود صدها تن ازآقای احمدی‌نژاد عالم‌تر و سیاستمدارتر و عاقل‌تر و وزین‌تر و سخنورتر و دیندارتر و بااخلاق‌تر، او و دولت به‌ اصـطلاح عدالت‌محور و مهرورز او را بر سرکار آوردید، آن هم با آن فضاسازی‌های مسموم و هتک حرمت‌ها و تهمت‌ها و افترائات نسبت به افراد و شخصیت‌های سابـقه‌دار مخصوصاً رقیبان سیاسی ایشان‌که یک بی‌عدالتی آشکار بود. در عدالت محوری و مهرورزی ایشان هم با رفتاری‌که در دولت اول و دومش با نزدیک‌ترین هـمکاران یعنی وزرای کابینه‌اش داشت و دارد، به هیچ‌وجه جای شک و شبهه‌ای باقی نمانده است.



خط مرموز



حجتی کرمانی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و مشاور فرهنگی آیت الله خامنه ای در ادامه می نویسد: گذشته از سلسله انتصابات و عزل‌هائی‌که عـمدتاً عـجولانه و بر مبنای درگیری‌های شـخصی و بدون رعایت مصالح عمومی انجام ‌گرفته و می‌گیرد، فـعلاً به مخالفت صریح ایشان با نظر رهبر انقلاب در مورد وزیر اطـلاعات و اخیراً برکناری وزیر نفت و نصب سرپرست جدید برای این وزارتخانۀ کلیدی اشاره می‌کنم، با توجه به نـقش‌کلیدی و حساس وزارت اطلاعات در امنیت‌ و وزارت نفت در شریان حیاتی‌کشور‌که چون خون در رگ‌های اقتصاد است....

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-b69fe9ac8d.html

ناشناس گفت...

با سلام

شاید یکی‌ از معدود دفعه‌هایی‌ باشه که به جای توصیه و نصیحت اخلاقی‌ به دیگران واقعا انتقاد کردین. اما یادتون نره که شما در هر دو نامه کوچکترین اشاره به آنچه که امروز در مورد ایشان اتفاق افتاده نداشتین و فقط همون انتقادی رو به ایشان کردید که به گنجی و نبوی کرده بودین. بی‌ خودی خواهش می‌کنم خودتون رو دست بالا نگیرین که مثلا حدستون درست بود و از قبل همه چیز رو میدونستین. شما هم به علت ساکن نبودن در ایران سی‌ و سه‌ درصد حرفتون بیشتر درست نیستش. با این حال این مقاله بسیار عالی‌ بود و امیدوارم همیشه اینطور باشه و دیگه به از بالا و راه دور به دیگران توصیه اخلاقی‌ نفرمایین،

با احترام

seyed reza hosseini گفت...

نظری ندارم

ناشناس گفت...

خیلی خجالت کشیدم از این که عکس شخصی و خیلی خصوصی یه آدم تو وبلاگ کسی برای کوبیدنش گذاشته شده وای بر ما وای بر ما که آبروی انسان شده سلاح ما وای بر ما وای برما؟؟؟
ظاهرا مشکل شخصی این خانوم با این آقا به فضای مجازی کشونده شده ولی مشکل این جامعه و آدم هاش عمیق تر از این حرف هاست وای از روزی که این آدم ها رفته باشند و دعواهای خونگی اشون بشه مشکل ایران و ایرانی ای بابا ای بابا؟؟؟ فقط خدا به ما کمک کند
افسرالملوک ملکی

داریوش سجّادی گفت...

خانم ملکی
کمی آهسته تر پیاده شید با هم بریم! همین کارها را می کنید تا باعث می شه من چند وقت پیش ادعا کردم به آمار بالای فارغ التحصیلی دانشگاه نمی توان افتخار کرد!
اولاً کدوم عکس خصوصی؟ اگر منظورتون عکس باطبی با اون علیا مخدره است که اون عکسی است قدیمی از یکی از شب نشینی های باطبی با دوستانش که 3 سال پیش توسط امیر عباس فخرآور در اینرنت منتشر شد و جنبه خصوصی هم نداشت و از آن تاریخ تاکنون باطبی کمترین اعتراضی به انتشار آن نداشته ثانیاً در عکس مزبور کسان دیگری هم بودند که چون موضوعیت نداشت من دیگران را از آن حذف کردم که اگر مایل بودید عکس کاملش در اینترنت موجود است از جمله 3 سال پیش عکس کامل آن در مقاله عروس فرنگی بنده نیز منتشر شد
ثالثاً این خانم موجود در عکس لیلی مظاهری وکیل باطبی است و نه نامزد ایشان ! نامزد ایشان خانم تارا نیازی هستند که در حال حاضر علیه باطبی و این حانم وکیل شکایت کرده و این خانم را در دادگاه متهم به کلاهبرداری کرده!
خانم ملکی اشکالی داره ابتدا مطلبی را بخوانید بعد اقدام به صدور فتواهای احساسی فرمائید؟
بنده عمری را در نوشتن گذرانده ام و بعد از سال ها نوشتن دوستانی که مطالب بنده را دنبال کرده اند می دانند نه اهل دروغگوئی هستم و نه آن بی اخلاقی ها که مورد نکوهش درست جنابعالی قرار گرفته در مطالب بنده موجود است. لطفاً کمی از اسب سرکش احساسات پائین آمده و با مطالعه نظر دهید

ناشناس گفت...

من از شما انتظار ندارم اشتباه دیگران را که قبل از این مرتکب شده اند توجیه کار خودتان کنید اصل صورت مسئله غلطه احساسات کدومه آقا ؟؟؟ چرا به جای در پیش گفتن راه صحیح نقد و مطرح کردن مسائل از هر وسیله ای برای تخریب استفاده میکنید هر چه دوست دارید به من بگوئید از روی احساس نوشتم وقتی حرف شما صحت ندارد مهم هم نیست که بار ها تکرارش کنید باز هم میگم این حرکت ها زشته چه وکیل چه نامزد چه هرچی دلیلی محکم تر و متقن تر از رو کردن لحظه های خصوصی آدم ها برای توضیح اشتباهاتشون ندارین؟کار شما مثل آدم های (ببخشید بلا نسبت) بی منطقی است که نمیتونه دلیل و منطق درست داشته باشه هوار هوار میکنه و شروع به کتک زدن میکنه
افسرالملوک ملکی

داریوش سجّادی گفت...

سرکار خانم ملکی من که نمی توانم تاوان ذهن پریشان و مشوش و بلکه بیمار مخاطبان را پس بدهم مطلبی نوشته ام و درست یا غلط در آن مسائلی را مطرح کرده ام و در هیچ کجای آن مطلب مذمتاً یا ممدوحاً استناد به عکس مزبور نکرده ام و برای اینجانب و حتی برای خود آقای باطبی آن عکس محلی از اعراب یا استناد نداشته و صرفاً جنبه تزئینی برای مطلب را داشته اینکه در ایران از چنین عکس هائی سوء استفاده سیاسی و اخلاقی برای تخریب شخصیت انسان میشود را می فهمم اما در اینجا (آمریکا) این عکس و امثال این عکس متضمن هیچ اهانت یا مذمت یا بی اخلاقی یا بی احترامی به حریم عمومی نیست و نه تنها نیست بلکه در فرهنگ اینجا چنین عکس هائی را دال بر طبیعی بودن و اجتماعی بودن و موفق بودن فزد می دانند اینکه نگاه ایرانی ها در داخل و ناشی ازسیاست های حکومت نسبت به چنین عکس هائی تابو شده را نباید مبدل به حکم برای دیگران و در دیگر نقاط دنیا فرمائید

ناشناس گفت...

خانم ملکی، من کسی هستم که مقاله بالا را گذاشتم در پاسخ به علی.

شما از داریوش سجادی، کسی که کودتای انتخاباتی (یعنی دروغ بسیار بسیار بزرگ) را به خاطر منافع حقیر شخصی خودش تایید کرده، انتظار رفتار اخلاقی دارید؟

عجبا! عجبا! عجبا!

لطفآ بخوانید:

متن کامل نامه آیت الله محمد‌جواد حجتي‌ كرماني به مصباح یزدی

آژیرهای خطر سقوط را نمی‌شـنوید؟

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-b69fe9ac8d.html

داریوش سجّادی گفت...

سرکار خانم ملکی
شما طوری صحبت می کنید پنداری باطبی فردی مذهبی و متشرع بوده و علی رغم این و در خفا مشغول لهو و لعب بوده که بنده موفق به تهیه این عکس از ایشان شدم و اقدام به افشاگری کرده ام!!!! این بنده خدا که چنین ادعائی نداشته چیزی که شما دغدغه اش را دارید یا لااقل ادعای دغدغه اش را دارید یا باید داشته باشید افشاگری های غیر اخلاقی از حریم خصوصی افرادی است مثلاً مانند آقای هلالی مداح معروف که با شاکله ای مذهبی چندی پیش همنشینی اش با یک خانم صیغه ای را بر روی اینترنت منتشر کردند در حالی که ایشان کار خلاف شرعی هم نمی کردند اما متاسفانه دوستان در اقدامی غیراخلاقی حرمت حریم خصوصی ایشان که فردی مذهبی هستند را شکستند ! خانم ملکی آن را می گوبند اخلاق ستیزی و بی حرمتی به حریم خصوصی. نمی دانم آنجا نیز به همین شدت برآشفتید و به افشاگران تاختید؟ اگر تاختید که مرحبا اما عکس جناب باطبی که متضمن هیچ زیرنویس یا پیغام و تحشیه ای نبود و عکس ممنوعه نیز نبود و توسط دوست ایشان و در یک نایت کلاب عمومی در ایالات متحده گرفته شده و 3 سال پیش هم توسط دوست ایشان انتشار عمومی پیدا کرده و جناب باطبی هم تا این تاریخ و برخلاف جنابعالی کمترین اعتراضی بابت انتشار آن نداشته و در حالی که این عکس برخوردار از محتوای عجیبی برای یک فرد سکولار و بی اعتنا به احکام دینی در خارج از کشور هم نیست دیگر چه جای این گونه اندرزهای اخلاق گرایانه تصنعی است . تصور فرموده اید باطبی هنوز در ایران است و با انتشار این عکس احتمالاً دیگر نمی تواند یخچال در نوبت اش را ابتیاع فرمایند!؟
سرکار خانم ملکی بنده و آقای باطبی در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنیم و در اینجا برخلاف ایران قانون در مورد حریم خصوصی بشدت و قوت عمل می کند. مطمئن باشید اگر مطابق فرمایش جنابعالی انتشار این عکس تجاوز به حریم خصوصی آقای باطبی بود ایشان می توانست و می توانند طی طرح دعوی از اینجانب در دادگاه های آمریکا دودمان بنده را به باد دهند!
خانم ملکی سالها اقامت در ایالات متحده به اینجانب شیوه زیست قانونمندانه در آمریکا را آموزانده تا امروز خود بدانم انتشار چه عکسی تجاوز به حریم خصوصی است و انتشار چه عکسی تجاوز به حریم خصوصی نیست. بهتر است در داوری های خود کمی از پیله «دنیا ایرانی بینی» تان خارج شوید.
امیدوارم به دل نگیرید و به احتساب آشنائی تان با من جسارت بنده را به حساب زبان همیشه تند اما صادقم بگذارید

ناشناس گفت...

خدایا هزاران بار شکرت میکنم که ایرانی هستم و ایرانی مانده ام و ایرانی خواهم ماند و خدایا شکرت که بنده های تو که روزی چشم این ملت را با مرگ بر آمریکا و فحش به طرف مقابل با واژه امریکایی در میآوردن حالا با این افتخار خودشون رو امریکایی میدونن خدایا شکرت به هر حال هر آنچه که ایرانی را غربال کند جای بسی خشنودی است خدایا شکرت
آقای سجادی من کاری به شخص یا باطبی نوعی ندارم من دغدغه اخلاق جامعه و کشور عزیزم ایران رو دارم کشوری که به خاکش به فرهنگش به مردم شریفش به آئین اش به هر آنچه که دارد افتخار میکنم مردم من روزی بسیار اخلاقی و اخلاق مدار بودند و هنوز هم این دغدغه را دارند سیاست مال شما سیاست بازان و سیاسی کاران این عطا به لقای شما بخشش... اخلاقمان را به حال خودش بگذارید هر جا که هستید آسمان ایران مال من است
افسرالملوک ملکی

داریوش سجّادی گفت...

سرکار خانم ملکی
اولاً اسباب مسرت است که از صرافت ادامه احتجاج قبلی تان افتادید بر این اساس آیا به اینجانب این حق را می دهید تا انصراف تان از ابرام بر شکسته شدن حریم خصوصی آقای باطبی توسط اینجانب را پذیرش اشتباه از سوی جنابعالی معنا کنم؟ اگر این طور است خیلی سخت بود تا با یک کلمه از آن داوری ناصواب پوزش می طلبیدید؟ اگر هم من اشتباه می کنم و جنابعالی کماکان بر موضع سابق خود هستید در آن صورت تکلیف از بنده ساقط است و بقول معروف انسان خواب را می توان بیدار کرد و شاید انسانی را که خودش را به خواب زده بسختی بتوان بیدار کرد اما همه مشکل با کسانی است که علی رغم خواب بودند وقتی تلاش جهت بیدار کردن ایشان می شود در کمال رشادت می فرمایند «ما که بیداریم»!!! کسانی که خوابند اما فکر می کنند یا یقیین دارند که بیدارند!
بگذریم اما متاسفانه در کامنت جدیدتان حجم مصیبت را به عمق بردید!
خانم ملکی شما متوجه هستید چه می گوئید؟ الحمد الله من شما را می شناسم و می دانم هم تحصیلکرده هستید و هم بزرگ شده شهرید. این حرف ها را اگر یک زن فاقد حداقل های شعور و فهم اجتماعی و فرهنگی می زد شاید قابل اغماض بود! اما شما چرا؟

داریوش سجّادی گفت...

خانم ملکی ایرانی بودن هیچ محلی از اعراب برای نازیدن و بالیدن ندارد همچنانکه غیر ایرانی بودن محلی از اعراب برای تازیدن ندارد. خانم محترم اگر اصل بر شانتاژ و عوام فریبی باشد بنده از شما استعداد بیشتری دارم! اما ارزنی به خود حق نمی دهم در این مکان مخاطب خود را احمق فرض کنم یا تحمیق کنم. یعنی چی که فرموده اید« خدایا شکرت که بنده های تو که روزی چشم این ملت را با مرگ بر آمریکا و فحش به طرف مقابل با واژه امریکایی در میآوردن حالا با این افتخار خودشون رو امریکایی میدونن»؟
مزید اطلاع تان معروض می دارد که اولاً آن کسانی که به زعم جنابعالی روزی چشم ملت را با شعار مرگ بر آمریکا در می آوردند همان ملت ایران بودند و اگر کسی از این شعار چشم اش در می آمد جزو ملت ایران نبود. این که آن کسانی که از شعار مرگ بر آمریکا به زعم جنابعالی چشم شان در می آمد یا در می آید چه بودند یا چه هستند فعلاً جای بحث آن اینجا نیست و در جاهائی دیگر به زعم خود عرض کرده ام چی هستند. ثانیاً می شود صراحتاً بفرمائید چه کسی که قبلاً شعار مرگ بر آمریکا می داده اکنون با افتخار خود را آمریکائی می داند؟
خوشبختانه اینجانب به همان اندازه که ارزنی تشخص و ارزش ذاتی برای ایرانیت قائل نیستم به همان اندازه ارزنی اعتبار و اعتبار برای هویت و ملیت آمریکائی قائل نبوده و نیستم تا به طعنه جنابعالی با افتخار خود را آمریکائی بدانم. صریحاً می پرسم و صریحاً برای اقناع اینجانب و دیگر دوستانی که در این صفحه مشترکند بفرمائید بنده کی و کجا خود را آمریکائی معرفی کرده و به این ملیت افتخار هم کرده ام!!!!!؟ بدون تعارف یا شوخی منتظر پاسخ صریح تان می مانم.

داریوش سجّادی گفت...

سرکار خانم ملکی جنابعالی در ادامه فرموده اید: «من دغدغه اخلاق جامعه و کشور عزیزم ایران رو دارم کشوری که به خاکش به فرهنگش به مردم شریفش به آئین اش به هر آنچه که دارد افتخار میکنم مردم من روزی بسیار اخلاقی و اخلاق مدار بودند»
متاسفانه شما کانون افتخارتان را گم کرده و در جای نامناسبی در حال افتخار کردنید! اجازه فرمائید کمی هم با شما شوخی کنم اما یک شوخی معنادار. شب گذشته بعد از مطالعه این بخش از کامنت جنابعالی و شکرگذاری تان در بارگاه الهی بواسطه ایرانی بودن تان نشستی با خداوند داشتم و این جمله شما را خدمت معظم اله قرائت کردم! ایشان در پاسخ فرمودند: این ایرانی که ایشان می گویند و به آن افتخار هم می کنند چیست و کجاست؟ روزی که من جهان را خلق کردم و ایضاً کره زمین را بخاطر ندارم چیزی تحت عنوان ایران نیز بر روی آن خلق کرده باشم بندگان من بعد از خلقت ایشان و قرار دادن ایشان بر روی کره زمین خودشان و در اقدامی خودسرانه اقدام به خط کشی بر روز زمین من کرده و عده ای قسمتی را آمریکا نام گذاشتند و عده ای ایران و عده ای مصر و هکذا و با کمال پرروئی احساس و ابراز مالکیت بر بخشی از جهان خلقت یافته توسط ما کردند! در حالی که اینجانب که خداوند باشیم و ایشان را خلقت کرده ایم به ایشان گوشزد کرده ایم اگر قرار است به چیزی ببالید و افتخار کنید به اخلاق حسنه و نیکو و پرهیزگاری تان ببالید و مفتخر باشید. بهشتی که اینجانب به انسان ها وعده داده ام فاقد غرفه های ملی است ایشان تصور کرده اند بنده انسان های مخلوق خود را در بهشت بصورت فله ای و ملی داوری می کنم و صرف اینکه جماعتی مثلاً ایرانی است ایشان را بصورت فله ای از آزمون گزینشم موفق می گذرانم؟ خیر اینجانب نه معنای این مرزبندی های جعلی را می فهمم و نه انسان ها را بصورت فله ای داوری می کنم. حسن و قبح انسان نزد من بصورت فردی ارزیابی شده و هر کس فارغ از ملیت های خود ساخته اش و تنها مبتنی بر رفتار و گفتار و پندارش و دوری و نزدیکی این سه با تقوا و نیکوکاری نزد اینجانب عزیز یا ناعزیزند!!!

داریوش سجّادی گفت...

سرکار خانم ملکی صرف نظر از این «شوخی نچندان شوخی» متاسفانه و مضافاً موظفم خدمت تان معروض دارم ولو آنکه آن ملیت طلبی و ایرانیتی که شما بدان منتسب ومفتخرید را بتوان برسمیت شناخت اما برخلاف باور شما آن ملیت و این کشور و ملت آنی نیست که به زعم جنابعالی بتوان به خاک و فرهنگ و مردم شریف و آئینش بالید و افتخار کرد! برای این ادعا سند هم دارم. سند آن امام محمد غزالی و عطار نیشابوری و شیخ شهاب الدین سهروردی و خیام نیشابوری و خواجه نظام الملک و مولوی و حافظ و سعدی و فردوسی عارف قزوینی و عراقی و باباطاهر و ده ها و صدها هزار شاعر و ادیب و فیلسوف و عارف و مورخ و فرهیخته دیگر در گستره جغرافیائی و تاریخی این مملکتی است که شما آن را ایران نامیده و بدان می بالید!
خانم ملکی آیا می پذیرید جمیع این مشاهیر را نوعاً می توان طبیبانی اخلاقی تلقی کرد؟ طبیبانی که دغدغه طبابت و رفع ملالت و کسالت اخلاق جامعه را داشته و دارند؟ اگر می پذیرید این امر بخودی خود موید بیمار بودن و خیلی بیمار بودن و وضعیت رقت بار اخلاقی در جامعه ایران است! جامعه ای که تا این اندازه محتاج و برخوردار و انباشته از معلمان اخلاق و طبیبان اخلاق است یعنی مملو از بی اخلاقی است!
خانم ملکی در مقام تمثیل اگر به شهری وارد شدید که ملاحظه کردید مملو از طبیبان امراض مقاربتی است شک نکنید و مطمئن باشید که این امر موید آن است که این شهر مملو از بیماران مقاربتی است که تا این اندازه پزشک مقاربتی را استقبال می کنند. بر این اساس اتکای بر ملیتی که ملت اش تا این اندازه محتاج طبیبان اخلاقی بوده و هست قابل افتخار نیست بلکه قابل ترحم است! توضیحات بیشتر را در وبلاگم و ذیل مقاله «خودشیفتگان» می توانید ملاحظه فرمائید. گذشته از آنکه آیا این بالیدن به ملت ایران بالیدنی فله ای است یعنی جنابعالی به صرف ایرانی بودن انسان ها به 75 میلیون نفر می بالید؟ 75 میلیون نفری که در آن از شرورترین و کثیف ترین افراد تا فرهیخته ترین و پرهیزگارترین انسان بصورت مشترک در این جغرافیا زندگی می کنند؟ اگر پاسخ تان آری است و در منظومه فکری جنابعالی مسعود رجوی و آیت الله خامنه ای داریوش سجادی صرفاً به اعتبار ایرانی بودن شان برای جنابعالی قابل افتخارند دیگر چه جائی برای نظرورزی و سیاست ورزی اخلاق مدارانه باقی می گذارید؟ ظاهراًشما سوراخ دعا را گم کرده و متاسفانه برای بالیدن متشبث به چیزهائی شده اید که از درجه اعتبار ساقط است. خانم ملکی بجای احساس تملک بر آسمانی که نامش را آسمان ایران گذاشته اید بکوشید زمین دل تان را کانون مهر ورزیدن به انسانها به اعتبار انسانیت و رفتار انسانی و اخلاقی شان صرف نظر از هر گونه ملیت و تبار و نژادی قرار دهید موفق باشید

ناشناس گفت...

ahsand ,ba in javabeh dandan-shekan marhaba (mohem nest kojayeh in jahaneh pahnavar hasti) mohem an ast ke dr raheh hagh ghadam vardarem va az hagh poshtebani konem

mojdeh گفت...

ostad shayad in khanomeh mohtaram narahatishan az in hast ke ageh ahyanan in agha raft iran barayash beabroyi nabashad? agar intor bashad baz mokhtabaneh in ja in ags ra jayeh degar dedh and pas geleh barayeh che?ast

آرش گفت...

این هم یکی از روشهای تکراری عناصر جمهوری اسلا می است که برای زیر سئوال بردن کسی وارد زندگی خصوصی وی می شوند و مثلا از داخل رختخواب طرف هم مردم را باخبر می کنند. شما هم که از همین روش برای خراب کردن افرادی استفاده می کنید که با آنها مشکل دارید.

ناشناس گفت...

چقدر چندش و مشمئزکننده ای سجادی....حرف ها و نوشته ها و توجیه های مزخرفی که برای خانم ملکی نوشتی (که انتقادش انتقاد من و مطمئناً خیلی های دیگه است) نشون میده چرا با همه ادعایی که میکنی هیچ محلی از اعراب در میون نویسنده ها و تحلیل گرا و فعالین حال و حاضر نداری. برات خیلی متاسفم....یک دن کیشوت به تمام معنایی!

خُسن آقا گفت...

شما هم از طرفداران جلال آل احمق هستید! خوب بیخود نیست که این همه مهمل به هم می‌بافید! او هم در تمام زندگی بی ارزش اش بجز عوامفریب کار مثبت دیگری نکرد!

ناشناس گفت...

کسی که 8 سال از احمدی نژاد و باندش حمایت کرد و برای بر قدرت نشاندنش از هیچ جنایتی فروگذار نکرد ( علی خامنه ای ) باید جوابگو و محاکمه و از مردم طلب بخشش نماید...

ناشناس گفت...

درود بر جناب سجادی

ناشناس گفت...

چه خوب میدونی که لجنی..
حتما هم از آخور میخوری هم از توبره