۱۳۹۸ شهریور ۲۱, پنجشنبه

قاتل سحر خدادی کیست!؟



سحرخدادادی را باید نماینده نسلی تلقی کرد که در گنداب سیاست‌‌بازی و غرقآب ندانم‌کاری و تعفن ذائقه‌سازی‌های مهوع مشتی بندباز سیاسی کشته شد؟

سحرخدادادی را به کفایت می‌توان نماد و نماینده نسلی قلمداد کرد که لامحاله کم وزنی عقلی و بی‌وزنی هویتی خویش را چلیپاکشی می‌کنند!

نسلی که در نقطه تباین با نسل دیروزی است که در دهه پنجاه برخلاف سحرخدادادی و هم‌ترازان سحرخدادادی دغدغه‌شان نشستن در استادیوم و جیغ زدن برای ۱۱ نفر مشنگ‌تر از خودشان نبود!

نسل دیروز اگر قهری داشت و قهرمانی

اگر دردی داشت و دردمانی!

قهر و درد و قهرمان و دردمان را از بطن مطالعات فلسفی و مکاشفات عقلی‌اش احصا و استحصال می‌کرد.

دغدغه‌های نسل من را فرانتس فانون و برتراند راسل و آندره ژید و مارسل پروست و جمیله بوپاشا و شریعتی و جلال و نهضت حسینی قیام عاشورا نشانه گذاری می‌کرد!

حتی خوانندگان نسل من ام‌کلثومی بود که در جنگ شش روزه آنچنان مبتهجانه در بسیج سربازان مصری خواند که بعدها مناخیم بگین در توجیه قتل‌عام سفاکانه تل‌زعتر گفت اگر ام‌کلثوم در ۶۷ آنچنان سربازان مصری را به وجد نمی‌آورد ما نیز در تل‌زعتر آنچنان نمی‌کردیم!

نسلی که اگر هم خودزنی می‌کرد جان شیرین‌اش را فدیه آرمان‌های بلند آزادی و استقلال و مبارزه با استعمار و استبداد می‌کرد.

شوربختی است که با نسلی مواجه‌ایم که دغدغه‌اش فوتبال و نشستن در استادیومی شده که برون دادش مشتی الدنگ بی‌سواد و بد ‌دهان‌اند که کل افتخارات ملی‌شان با بلع میلیاردها تومان پول بی زبان، زنگ تفریح شدن برای فوتبال باشگاه های حرفه‌ای جهان است!

نسلی که آنچنان مغزشوئی شده که سطح مطالباتش تا زوال نشستن در استادیوم و جان دادن برای آن نشیمنگاه منحوس تنازل یافته!

ام‌کلثوم‌شان نیز ساسی مانکنی شده که جنتلمن است! و خانومش هم جندرمن! و آن روان‌پریش نیز قهرمان‌شان شده که از بطن دنیای کالاانگاری به زن، کورعقلانه با بیرق روسری‌های سفید سحر را قربانی نگاه جنسیتی به زنان در ایران قلمداد می‌کند.

سحر را شماتت نبایست کرد.

سحرها را به استادیوم راه ندهید

مردها ر ا نیز به استادیوم راه ندهید

اساسا گِل بگیرید درب دنیای فوتبال ایران را که خروجی اش همه چیز هست جز ورزش!

سحر را خدا داد اما فوتبال مبتذل و منحط ایران و تنازل مطالبات نسل جوان به چنین انحطاط و ابتذالی سحر و سحرهای بیشماری را از ما گرفته و می‌گیرد.

کاش عدلیه ایران نیز قبل از دغدغه نشیمن‌گاه دخترکان ایران در استادیوم کمی هم سودای ارتقای اندیشه و عقل و معرفت و شعور این دخترکان را عهده داری می‌کرد!

#داریوش_سجادی

هیچ نظری موجود نیست: