۱۳۹۵ فروردین ۳, سه‌شنبه

دریا را نمی توان با فنجان کیله کرد!



به روایت خبرگزاری های داخل کشور محمد سرافراز (ریاست سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران) بدلیل بروز برخی اختلافات مدتی است از حضور در پست سازمانی خود استنکاف ورزیده و ظاهراً یکی از دلائل این اختلافات دستور ایشان جهت بازگرداندن مجریانی مانند علی ضیا و رضا رشید پور و محمود شهریاری و چند نفر دیگر به صدا و سیما بوده که پیش از این محکوم به ممنوع الاشتغالی و ممنوع التصویری در آن موسسه شده بودند!
چنانچه خبر فوق صحت داشته باشد مخالفان بازگشت نامبردگان یک واقعیت را می بایست برسمیت بشناسند و آن این که در خانواده رسانه های عمومی، رسانه تصویری بالاخص «تلویزیون» ذیل رسانه هائی محسوب می شوند که از نظر طبقه بندی و جنس مخاطب تعلق به طبقات عوام جامعه دارند که کف خواسته ایشان از TV چیزی در قامت پر کننده اوقات فراغت با چاشنی هزل و طنز و ایضاً لودگی و خوش باشی است.
تفاوتی هم نمی کند که مخاطب یک رسانه شبکه خبری ـ آمریکائی CNN باشد یا تلویزیون دولتی BBC انگلستان و یا بینندگان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و در مجموع این سطح نازل مخاطب با آن رویکرد عوامانه در تلویزیون فصل مشترک جمیع رسانه های تصویری در جمیع کشورهای دنیا است.
لذا کمال بی حزمی است چنانچه نگاه مدیران یک رسانه تصویری از پروسه «تولید برنامه و مجری برنامه» نگاه و توقعی ایده آلیستی و در سطوح بالای اندیشگی و فرزانگی باشد.
این یک واقعیت تلخ است که رسانه تصویری بیرون از «کمیت مخاطب» حال چه این مخاطب میلیونی باشد یا مینیمالی در مجموع یک رسانه تصویری برخوردار از مخاطب خاص از میانه اقشار فرزانه و فرهیخته و اهل نظر و اندیشه نبوده و عموماً طبقات و اقشاری مقابل تلویزیون می نشینند که کند ذهنانه نه حوصله مطالعه متون و تحقیق و تفحص در دنیای کتاب و مکتوبات را دارند و نه اهل تامل و اندیشه اند و رجوع شان به تلویزیون و نگاه شان به آن صرفاً منحصر به ابزاری بمنظور اشباع اوقات فراغت و خوشباشی شان است. لذا توقع تولیدات بصری و مجریانی با عمق اندیشگی و بصیرت معنائی و تخلق به قـُصوآی کمالات اخلاقی، توقعی ماکسیمال و نابجا از یک رسانه تصویری است.
در حالت عادی هر چند افرادی مانند رشید پور و شهریاری و ضیاء و دیگران مجریانی از این دست را مطابق با استانداردهای ایدآلیستی نمی توان در عداد سالکان طریقت و اصحاب فضیلت و عارفان و فرزانگان و فاضلان و روشنفکران محسوب کرد و از ایشان در سطح یک عالم دانشگاهی با برخورداری از عمق مطالعاتی توقع و چشم انتظاری داشت اما همین افراد با همین سطح ولو نازل از دانش و ارزش در مجموع اصل جنس اند و گزینه های اجتناب ناپذیر برای نشستن مقابل دوربین رسانه ای هستند که در طرف مقابلش نیز مخاطبی با همین جنس و سطح از کیفیت نشسته.
بر این اساس امر سخت هضمی نخواهد بود که مدیریت یک رسانه تصویری موظف باشد تا نوع نگاه خود به این رسانه و مخاطب این رسانه و مناسبات حاکم بر این رسانه و الزامات و توقعات مخاطب از این رسانه را منطبق با واقعیت حاکم و محاط بر این رسانه کند. یعنی ضمن احتراز از کمالگرائی و «پرفکشنیزم» در امر تولید برنامه و برنامه گردان، تلویزیون را واقع بینانه در اندازه و فورمت مینی مال و در همان سطح و توقع عوام فهم کند و بر همان اساس نیز نیرو گزینی و مدیریت تولید برنامه کند.
مدیریت عالیه صدا و سیمای ایران در یک واقعیت غیر قابل کتمان تردید نکند و آن اینکه تحت هیچ شرایطی اهل اندیشه و مطالعه چه در ایران و چه هر کجای دیگر از جهان هرگز لذت مطالعه و غور و تحقیق و تفحص در متون را بنفع تلویزیون واگذار نمی کنند لذا بر مسئولین یک رسانه تصویری مانند IRIB فرض است تا با برسمیت شناختن عوامیت در TV و برسمیت شناختن مخاطب عوام برای TV در تولید برنامه و گزینش مجری با اتکای بر نوع اقبال و جنس مخاطب و سطح رضایت مخاطب، برنامه سازان و برنامه گردانان خود را از میانه همان آقایان رشیدپور و ضیاء و شهریاری و امثالهم برگزینند که بنا به همان مختصات عوامیت حاکم بر رسانه تصویری چنان مخاطبانی چنان مجریانی را نیز اقبال و آغوش گشائی می کنند.
هر چند مرحوم امام خیراندیشانه گوشزد کردند صدا و سیما باید دانشگاه باشد اما بدون تعارف تجربه ثابت کرد دریا را نمی توان با فنجان کیله کرد!


۳ نظر:

ناشناس گفت...

ستن مقابل دوربین رسانه ای هستند که در طرف مقابلش نیز مخاطبی با همین جنس و سطح از کیفیت نشسته.
بر این اساس امر سخت هضمی نخواهد بود که مدیریت یک رسانه تصویری موظف باشد تا نوع نگاه خود به این رسانه و مخاطب این رسانه و مناسبات حاکم بر این رسانه و الزامات و توقعات مخاطب از این رسانه را منطبق با واقعیت حاکم و محاط بر این رسانه کند. یعنی ضمن احتراز از کمالگرائی و «پرفکشنیزم» در امر تولید برنامه و برنامه گردان، تلویزیون را واقع بینانه در اندازه و فورمت مینی مال و در همان سطح و توقع عوام فهم کند و بر همان اساس نیز نیرو گزینی و مدیریت تولید برنامه کند.
مدیریت عالیه صدا و سیمای ایران در یک واقعیت غیر قابل کتمان تردید نکند و آن اینکه تحت هیچ شرایطی اهل اندیشه و مطالعه چه در ایران و چه هر کجای دیگر از جهان هرگز لذت مطالعه و غور و تحقیق و تفحص در متون را بنفع تلویزیون واگذار نمی کنند لذا بر مسئولین یک رسانه تصویری مانند IRIB فرض است تا با برسمیت شناختن عوامیت در TV و برسمیت شناختن مخاطب عوام برای TV در تولید برنامه و گزینش مجری با اتکای بر نوع اقبال و جنس مخاطب و سطح رضایت مخاطب، برنامه سازان و برنامه گردانان خود را از میانه همان آقایان رشیدپور و ضیاء و شهریاری و امثالهم برگزینند که بنا به همان مختصات عوامیت حاکم بر رسانه تصویری چنان مخاطبانی چنان مجریانی را نیز اقبال و آغوش گشائی می کنند.
هر چند مرحوم امام خیراندشانه گو

یاسر گفت...

سلام. فعلا که صدا و سیما به شدت داره در مقابل ماهواره، کنار گذاشته میشه. سیاستهای این نهاد و برنامه های آبکیشون باعث تأسفه. به من هم سر بزنید.

ناشناس گفت...

جناب سجادی بزرگوار
نظر حضرتعالی از دید واقعیت رسانه ملی مسموع ،اما حقیقت چیزی غیر از واقعیت است.به عبارتی شاید شرط لازمش تشخیص ذایقه مخاطبینش باشد اما شرط کافی اش تعدیل مزاج آن و بازگرداندن آن از عادات بد غذایی و آشغال خوری به سمت و سوی سالم زیستن است که لازمه آن نیز وجود طبیبان حاذقی است که نیش را از نوش تمییز دهند و گرمی را از سردی.باید سفره ي آشپزان فست فودی را که از ترکیب مواد (علی فرض سالم بودنشان) چیزی جز رنگ و لعاب ندانند یکبار و برای همیشه جمع کرد تا شاید این مشتریان سرگردان آماده خور، رو بیاورند به سنت شان،و قدری تامل کنند در خوردنشان.که خواهیم دید دیری نپاید که همان بیماران و بد مستان دیروزی، خود نسخه پیچان امروزی برای رسانه ملی ایست که کمتر از دانشگاه نیست.