اول فروردین ماه سال جاری «عباس عبدی» طی نوشتاری تحت عنوان «شكست انحصار رسانهای و تعمیق دوگانگی میان خانه و خیابان» با نگاهی آسیب شناسانه به پدیده تلویزیون های ماهواره ای اشاراتی به آفات و عوارض این رسانه ها در فضای متصلب رسانه ای داخل کشور داشت. در آن تاریخ شخصاً با احتجاجات ایشان مخالفت کرده و ضمن تحریر مقاله «کلاه قرمزی ها» از منظری متفاوت اقدام به تشریح و تبیین کیفیت و ماهیت و کارکرد رسانه های مزبور کردم.
علی رغم این و بعد از گذشت نزدیک به 3 ماه از انتشار مقاله کلاه قرمزی ها، تحولاتی در داخل کشور اتفاق افتاد که بدون شک می تواند برخلاف تحلیل آن موقع اینجانب، درستی و اعتبار بخشی مهم از ادعاهای آقای عبدی را اثبات نماید.
آقای عبدی در قسمتی از نوشتار خود با استناد به تعدد و تکثر بوجود آمده در دنیای رسانه مدعی شده بود:
مهمترین رویداد سال 1389 در ایران، شكست و پایان انحصار رسانهای در ایران است که منجر به تعمیق دوگانگی میان خانه و خیابان می شود.
به اعتقاد ایشان:
«اگر رسانههای قبلی، میكوشیدند كه انحصار سیاسی رسانههای داخل را تهدید كرده و بشكنند، رسانههای فعلی تمامی حوزهها از جمله ؛ هنر، ادبیات، سیاست و سرگرمی و اجتماع را پوشش میدهند در عین حالی که شكست انحصار رسانهای فعلی، برخلاف گذشته كه محدود به مناطق مرفهنشین شهری میشد، تمامی كشور را دربرگرفته است، به طوری كه روستاها نیز از رسانههای جدید استفاده میكنند و مقابله فیزیكی و سختافزاری با این حد از توسعه رسانههای جدید تقریباً غیر ممكن شده است.»
هر چند شخصاً و کماکان بر کلیت ادعاهای مطرح در مقاله «کلاه قرمزی ها» ابرام دارم اما در آن تاریخ و در قبال بخش فوق از احتجاجات آقای عبدی مدعی بودم:
«برخلاف نظر آقای عبدی، بر این باورم که ظهور و ورود رسانه های جدید فرامرزی را نمی توان برای حکومت در ایران منشاء شر و زحمت تلقی کرد. حتی چنین رسانه هائی را قبل از آنکه بتوان اسباب شر برای حکومت دانست می توان آنها را بانی خیر و عواملی جهت سبک کردن بار حکومت محسوب کرد. چنین بازدهی بارگشت به آن دارد که شکسته شدن انحصار رسانه ای در ایران بمعنای مشاع شدن فضای رسانه در عرصه ملی خواهد بود ... طبیعتاً رسانه های حکومتی در ایران بدلیل قرائت ایدئولوژیک از «رسانه» و «مخاطب رسانه» هرگز توان و ادعای ارائه خدمات بیرون از این دایره به مخاطبان دگراندیش و دگرخواه را نخواهند داشت. لذا ظهور و حضور رسانه های فرامرزی نوعاً می تواند منشا برکت برای پایوران و متصدیان رسانه های حکومتی در ایران باشد که از طریق ارائه خدمات خبری و تولیدات رسانه ای مطمع نظرشان ضمن تامین توقعات عُرفی و غیر حکومتی شهروندان دگراندیش اولاً بار حکومت را سبک کنند و ثانیاً اسباب تشفی خاطر این بخش از مخاطبان که اساساً توجهی به تولیدات رسانه های حکومتی را ندارند، فراهم کنند ... ظهور رسانه های فرامرزی، به جمهوری اسلامی این امکان را می دهد تا شهروندان مختلف السلیقه اش را که تا دیروز مجبور بودند از سر اکراه تنها انتخاب کننده نوعی خاص از تولیدات رسانه ای باشند اینک برخوردار از منوئی متنوع و اشتها برانگیز از تولیداتی متنوع و متلون کند که هم سبک کننده بار حکومت در تامین توقعاتی است که در توان و میل حکومت نیست و هم تلطیف کننده روحیه شهروندان دگراندیشی می شود که تا دیروز و متاثر از سیاست های رسانه ای انقباضی و یک جانبه حکومت، دچار خفقان خبری و انزجار از فضای رسانه ای در داخل کشور بودند.»
اکنون و با توجه به وقایع و تحولاتی که طی 3 ماه گذشته در ایران اتفاق افتاده مایلم به صراحت «این بخش» و صرفاً «این بخش» از ادعای خود را با قاطعیت پس گرفته و بر نگاه نکته بین آقای عبدی صحه بگذارم.
ظاهراً گریز از این اعتراف نمی توان و نباید داشت که امروز تعمیق دو گانگی بین خانه و خیابان و ایضاً گسترش این دوئیت تا دل روستاها و شهرستان های کوچک به برکت! ظهور ویروس گونه رسانه های ماهواره ای، واقعیتی است کتمان ناپذیر که انکار آن تنها می تواند حاکی از «خویش خوابی» باشد.
معتبرترین سند در دسترس جهت اثبات این دوئیت یا اثبات آثار مُخرب رسانه های ماهواره ای در بافتار فرهنگی و اخلاقی جامعه، دو خبر تاسف آور تجاوز گروهی عده ای جوان به بانو و بانوانی در کاشمر و خمینی شهر است.
قدر مسلم آن است که ترویج پدیده تجاوز آن هم تجاوز گروهی در ایران سند معتبری از توفیق مدیران و دست اندرکاران رسانه های ماهواره ای بمنظور ایجاد اختلال فرهنگی از طریق تغییر ذائقه اخلاقی در داخل کشور است.
هم وطنان شاغل به خدمت! در ماهواره های فارسی زبان در اروپا و آمریکا با اتکای بر موفقیت شان در ترویج بی اخلاقی در داخل ایران اینک می توانند بر خود ببالند که از این اقبال برخوردار شدند تا مقتدرانه قدرت و اثرگذاری خود را به رخ مسئولین رسانه ای جمهوری اسلامی کشانده و ایشان را با نیشخند این گونه طعنه زنند که:
دیدید در مصاف با ما باختید!؟
با توجه به اینکه خبرهای تجاوز عموماً مرتبط با شهرستان ها و روستا می باشد این بدین معناست که آسیب پذیر ترین اقشار در هجوم تولیدات تصویری رسانه های ماهواره ای جوامع بسته و بی آلایشی است که تا پیش از این خودبسندانه قناعت و کفایت و رضایت به بضاعت های محلی و بومی خود داشتند. اما همین جوامع خودبسنده بمجرد «مواجهه از طریق ماهواره» با دنیائی رنگی و مجلل و جذاب و متنوع و آغشته به چاشنی سکس و جاذبه های سکشوال، قهراً و طبعاً بشکلی اجتناب ناپذیر مبتلا به تغییر ذائقه و زیاده خواهی و هنجارشکنی شده و دیگر قناعت های قبلی را بر نمی تابند.
بخشی از مباحثه «روشنفکری دینی» پنج سال پیش مطروحه بین اینجانب با حجت الاسلام محسن کدیور امروز و مآلاً می تواند در ریشه یابی «رفتار دوگانه خانه ـ خیابان مُلهم از ماهواره» موضوعیت داشته باشد.
بی پروائی زن در عرضه جاذبه های زنانه اش به غیر، در کنار نظر بازی و چشم ناپاکی مردان را می توان کج راهه اضمحلال کانون خانواده و افول اخلاق تلقی کرد ... نتایج تحقیقات جامعه شناسانه نشان داده در فضائی که فرهنگ برهنگی و عریانی و استفاده تجاری از جاذبه های سکشوآل زنان حرف اول را در عموم مشاغل می زند ایضاً در فضائی که مواجه با رشد و گسترش نشریات و فیلم های پورنوگرافی هستیم. اثر مخرب این خرده فرهنگ مبتذل منجر به افزایش بیش از حد طلاق و اضمحلال کانون خانواده در جامعه می شود. چرا که مردی که بیرون از منزل مواجه با بازاری متنوع از زیبا رویان عرضه کننده سکس در نامتعارف ترین و بی پرواترین شکل ممکن می شود نتیجه قهری چنین فضائی تغییر ذائقه سکشوآل ایشان از سکس متعارف به سکس نامتعارف خواهد شد که سردی در مناسبات خانواده اولین و بدیهی ترین اثر از مجموعه آثار مخرب چنین «زیاده خواهی» و «نامتعارف خواهی» خواهد بود.
ورود ماهواره و تولیدات تصویری غیر بهداشتی و بی اخلاقانه ماهواره به فضای فرهنگی تقریباً بکر ایران بویژه در روستاها و شهرستان های ایران بالمآل منجر به همان فروپاشی و اضمحلال اخلاقی خواهد شد که پیش از این فرجام محتوم جوامع سکس سالار بوده است.
این در حالی است که جنس و نحوه حضور نسوان در ماهواره های فارسی زبان اعم از ماهواره های خبری و تفریحی بعضاً آغشته به عنصر افراط و عقده ها و عشوه ها و جلوه هائی است که بدلیل محدودیت هائی که پیشتر در ایران داشته و آزادی عملی که اینک در خارج از ایران و در مقابل دوربین رسانه های متبوعه شان پیدا کرده اند. بشکل معناداری نامتعارف، جلوه فروشانه و تنانه است. امری که منجر به فائق بودن فُرم بر محتوای تولیدات تصویری در این رسانه ها شده که در نهایت از طریف القاء و فرهنگ سازی «مخاطب عوام و غیر حرفه ای» خود را در فضای «ای کاش ها» قرار می دهد.
نقش زنان ماهواره ای در ترویج بی اخلاقی در جامعه قرینه ای از نقش دختران بزک کرده و خوش خرام شمال شهری در تهران است که سالها پیش در تحریک «بیجه» جوان خاتون آبادی حرف اول را می زد که بنا به اعتراف خودش در تعطیلات آخر هفته و با خیابان گردی های شمال شهرش و رویت آن زیبارویان و پسران اطراف ایشان، بیجه را مبتلا به زیاده خواهی و کمپلکس های جنسی از نوعی کرد که منجر به بالغ بر 20 تجاوز منجر به قتل پسربچه ها در خاتون آباد شد.
هر چند بعضاً مشاهده شده و می شود که کسری از زنان و ایضاً مردان برای حل این معضل ابراز لحیه کرده که زنان که نباید و نمی توانند چوب بولهوسی و زیاده خواهی مردان را بخورند و برای حل این مسئله این آقایانند که موظف به کنترل خودند و نباید بخاطر سست اراده و ضعیف النفس و هوس باز بودن آقایان، زنان را محدود کرد.
متوسلین به چنین احتجاجی کمتر به این واقعیت توجه می کنند که همان اندازه که جلوه گری امری ذاتی نزد زنان است به همان میزان نیز گرایش سکشوال به زن امری ذاتی نزد مردان است. لذا نمی توان این منطق را پذیرفت که زن در ارضاء نیاز جلوه گرانه خود بدون هیچ مانع و رادعی در سطح جامعه مبسوط الید باشند اما مردان را اخلاقاً یا قانوناً ملزم به خویشتن داری و نظرپاکی کرد.
اگر مردان را باید و می توان به چنین امری ملزم و مُقید کرد هم زمان از زنان نیز باید رعایت حرمت جامعه و اجتناب از تبدیل کردن سپهر علنی جامعه به سالن مد و مشاطه گری چه از طریق خیابان و چه از طریق ماهواره را توقع داشت.
حضور نامتعارف مجریان ایرانی در رسانه های ماهواره ای برون مرزی قرینه رفتار نامتعارف اقوام یکی از ایرانیان مقیم ایالات متحده است که تعریف می کرد بعد از سالها جهت تجدید دیدار با اقوام اش توافق کردند یکدیگر را در ترکیه و در کنار ساحل استامبول ملاقات کنند.
ملاقاتی که اسباب تحّیـُر فرد مذکور شده بود چرا که ملاحظه می کرد بانوان خانواده مزبور که از ایران به ترکیه آمده بودند برخلاف پوشش راحت و مرسوم و معمول جهت حضور در کنار ساحل، ایشان با البسه فاخر و کفش های پاشنه بلند آن هم جهت پیاده روی بر روی شن های کنار ساحل! در آن ملاقات حضور به هم رسانده بودند که بشکلی طبیعی اسباب ریشخند خود توسط شهروندان ترک را فراهم می کرد. تحّیُری که قطعاً ناشی از عدم آگاهی فرد مزبور نسبت به محدودیت امکان «جلوه گری تنانه» برای زنان متمایل به جلوه فروشی در سپهر عمومی در ایران است. محدودیتی که منجر به عقده و رفتارهای هیستریک شده که با پیدا کردن نخستین فضای باز اهتمام خود را صرف تخلیه نیازهای سرکوفت شده اش ولو در نامتعارف ترین شکل ممکن خواهند کرد.
پوشش و شیوه حضور دو زن مجری گزارش دهنده به مراسم ازدواج «پرنس ویلیام» در استودیوی تلویزیون فارسی بی بی سی (دقت شود در استودیوی این رسانه و نه در سالن ازدواج) قرینه ای است از همان حضور نامتعارف با لباس فاخر در کنار سواحل ترکیه تا جائی که بی بی سی نیز ظاهراً ترجیح داد کمترین زمان را و بسته ترین کادر را اختصاص به مانکن نمائی مجریانش در آن رویداد خبری دهد.
اکنون و در حال حاضر نیز برای مجریان رسانه های ماهواره ای فارسی زبان خارج از کشور اعم از رسانه های خبری یا غیر خبری نشستن مقابل دوربین، قرینه ای از همان ساحل دریای استامبول را پیدا کرده تا ایشان و از این طریق بتوانند اقدام به جبران مافات برای تمام آن فرصت هائی کنند که بدلیل منع های حکومتی از فرصت ارضاء نیاز «مورد ستایش واقع شدن» محروم نگاه داشته شده بودند.
آمار و آثار اعضا فیس بوکی مجریان نسوان شبکه های فارسی زبان ماهواره ای مدرکی قابل استناد از ادعای فوق است. در صفحه فیس بوک جمیع این نسوان اولاً بیش از 80 درصد اعضا را آقایان تشکیل می دهند و تقریباً تمام کامنت های ایشان مشتمل بر ادبیات «قربان و صدقه رفتن جمال ایشان» و تمجید و ستایش از شکل و شمایل و فیزیک و اطوار نسوان مزبور است و کمتر ردی از نقطه نظرات کارشناسانه که ناظر بر ماهیت اجرا یا محتوای کار مجریان مزبور باشد در آن دیده می شود.
هر چند مجریان مزبور نیز ادعائی در حوزه اجرای حرفه ای و کارشناسانه نداشته و صرفاً با قرار دادن تصویرهای تیپیک و فیگوراتیو از خود در زوایا و قاب هائی رُمانتیک توام با اروتیک در مقابل دوربین یا صفحه فیس بوک، مستقیم و غیر مستقیم «رضایت خود» از «ستایش چهره خود» بدون تفطن به کیفیت «اجرای خود» را به دلدادگان «چشمک» می زنند!
طبیعتاً این بمعنای نفی یا ذم جاذبه سکشوال و تنانه زنان نزد مردان نیست اما «محل نزاع» قرار دادن چنین کشش و نیازی ذاتی در محل و جایگاه طبیعی آن است.
جمله معروف «روژه گارودی» دبیر کل سابق حزب کمونیست فرانسه احتجاج پر قوتی جهت فهم رفتار مقتضای سن و مخاطب است.
به گفته گارودی:
اگر فرزند من در 18 سالگی طرفدار کمونیست نباشد همان قدر تعجب می کنم که چنانچه در 30 سالگی طرفدار کمونیست باشد.
گوهر کلام گارودی ناظر بر این واقعیت است که گرایشات و مطالبات انسان ارتباط مستقیم به اقتضائات سن اش دارد.
لذا همان قدر طبیعی خواهد بود که جوان در سنین جوانی و آرمان خواهی به افکار آرمان گرایانه کشش داشته باشد که ماندگاری همین جوان به رفتار و کردارهای ماجراجویانه پس از ورود به سنین پختگی و میان سالی برآوردی غیرطبیعی داشته باشد.
منطق کلام گارودی را می توان بنوعی در دنیای رسانه نیز تعریف و بازتولید کرد.
بر اساس این منطق تولیدات تصویری ـ رسانه ای نیز باید متکی بر اصل مخاطب شناسی باشد.
طبیعی است هیچ مردی به صفت ذاتی اش نمی تواند از رویت زنان بزک کرده و خوش جمال و تن نما لذت نبرد. اما به همان میزان نیز غیرطبیعی خواهد بود که مرز بین جاذبه های سکشوال موجود بین زن و مرد و برنامه های تخصصی در یک برنامه تصویری رعایت نشود.
این امر بنوعی بمثابه دائر کردن زمین بسکتبال در جوار سالن مطالعه کتابخانه عمومی شهر است! هر چند نمی توان منکر مفید بودن این دو شد و هر چند بسکتبال و کتابخانه هر دو مرتفع کننده بخشی از نیازهای طبیعی انسان است اما مشکل وقتی پیش می آید که برای تامین این دو، رعایت کجائی و چیدمان سنجیده آن در جدول مختصات و مقتضیات روزمره انسان لحاظ نشود.
برنامه صبحگاهی Morning Express در شبکه خبری CNN با اجرای Robin Meade مثال بارز و قابل استناد از سوء استفاده از زن و جاذبه های تنانه وی در یک برنامه خبری و جدی است.
اصرار CNN در قرار دادن زنی زیبا رو و خوش خرام در مقابل دوربین و گرفتن و نشان دادن شات های مختلف از نیم تنه یا تمام قد ایشان در فریم ها و زوایای متنوع با جاذبه های بصری تنانه آن هم در یک برنامه خبری و جدی یک معنا بیشتر ندارد:
توهین به شعور مخاطب از طریق عورت انگاری مخاطب!
امری که شکل کمال یافته تر آن در شبکه خبری و مبتذل NakedNews محقق شده تا جائی که مخبران که جملگی از پری رویان انتخاب شده اند در فرآیند آغاز تا اختتام ارائه اخبار تدریجاً و بی پروا در مقابل دوربین کاملاً عریان شده و کشف عورت می کنند.
شبکه ای که با اتکا بر ذات جلوه فروش و توجه طلب زن در بی پروا ترین شکل ممکن شخصیت زن را در یک برنامه خبری جدی تا «حضیض فواحش» تنزل می دهند.
طبیعتاً نه می توان منکر زیبائی های مجری برنامه Morning Express شد یا جاذبه های تنانه مخبران NakedNews را نادیده گرفت و نه می توان به انکار طبیعی و ذاتی بودن جاذبه های سکشوال ایشان و دیگر نسوان نزد مردان پرداخت. موضوع مورد مناقشه آن است که مخاطب در یک برنامه خبری در جستجوی خبر آمده و قطعاً با مرتفع شدن مطالبات خبری اش تا آن اندازه شعور و استعداد دارد که بداند برای مطالبات و نیازهای سکشوالش باید به کجا مراجعه کند!
لازمه استفاده از جاذبه تنانه زنان در برنامه های تلویزیونی قبل از آنکه حاکی از احمق فرض کردن مخاطب باشد محتاج احمق بودن چنان زنانی است.
بالغ بر 7 سال پیش که «دکتر آذر نفیسی» در مقام کارشناس در مقابل دوربین تلویزیون «صدای آمریکا» حاضر شد و در تحلیل رفتارهای نامتعارف برخی از دختران در ایران اظهار داشت:
«امروز دختران جوان ایران با همین ماتیکی که من بر لب هایم زده ام در حال مبارزه با رژیم هستند»
در همان تاریخ به ایشان گوشزد کردم که:
اولاً چنانچه تصور می کنید یک حکومت آن هم از جنس حکومت اسلامی ایران با ماتیک چند دختر نوجوان در خیابان های تهران ساقط خواهد شد در اسرع وقت در اصالت دکترای خود تجدید نظر فرمائید.
ثانیاً اصرار جنابعالی! در استفاده از ماتیک در یک برنامه خبری و میزگرد سیاسی کاملاً جدی و تخصصی به چه معناست؟
آیا غلظت یا رقت سرخی لب و نوع و جنس و مارک ماتیک مستعمل جنابعالی! آن هم در یک برنامه جدی خبری ـ تحلیلی کمترین تاثیری در غنای اندیشه و آنچه بر لب های تان جاری می فرمائید، خواهد گذاشت؟
برای بیننده یک برنامه خبری ـ تحلیلی میزان سرخی لب خانم مدعو یا مجری و مسئول آن برنامه کمترین اهمیتی ندارد. ایشان ترجیح می دهند تا بجای رصد میزان غلظت سرخی لب های شما درصد فهم میزان شعور و توان تحلیلی و قدرت اندیشگی شما از طریق کلماتی که بر لب های تان جاری می فرمائید، باشند.
همچنانکه همان بیننده کیفی ترجیح می دهد مجریان و نسوان خبرخوان نیز در یک برنامه خبری و در مقابل دوربین قبل از باز کردن گریبان و ابراز خُلل و فُرج بدن و جاذبه های تنانه شان با توسل به استانداردهای تعریف شده و پذیرفته شده در حرفه رسانه، اهتمام خود را صرف ارائه بهینه و هر چه شایسته تر خبر و خبرخوانی نمایند.
اصرار در بدن نمائی زنان در یک برنامه تلویزیونی قبل از مخاطب قرار دادن قوه عاقله و شعور مخاطب ایجاد ارتباط ذهنی ـ بصری تنانه با مخاطب ناهمجنس از طریق تحریک جاذبه های سکشوال بین خود و ایشان است.
در ایام تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد اقبال آن را داشتم که نزد دانشجویان هم دوره با دختر خانمی بغایت زیبا و در عین حال شیطان هم کلاس باشم. ایشان که وقوف کامل بر زیبائی خود داشت متاسفانه از آن جمال خدادادی جهت دلبری و به دام انداختن و به رقابت انداختن دلدادگان خود نهایت سوء استفاده را می کرد.
از قضا یک بار نیز اقبال خود را با شیوه ای لوندانه و در عین حال مُبتدیانه به بهانه «تحقیق مشترک درسی» با اینجانب آزمود که متاسفانه وقتی پاسخ اینجانب را شنید بشدت منقلب و منزجر شد.
علت انزجار آن علیا مخدره از آنجا ناشی می شد که در پاسخ به ایشان معروض داشتم:
اینجانب برای همکاری با بانوان دو شرط دارم. شرط نخست آنکه بانوئی که قرار است با ایشان همکاری کنم باید زیبا باشد. که علی الظاهر شما بغایت زیبا هستید (تا اینجای کار گل از گل آن علیا مخدره شکفت!) شرط دوم نیز آن است که برای همکاری با آن بانوی زیبا ابتداً باید با ایشان هم بستر شوم و بعد از آن است که می توانم «ریلکس» در خدمت ایشان باشم!
قطعاً واکنش آن علیا مخدره بشدت پرخاشگرانه بود و ایشان با عصبانیت توام با تشنج ضمن آنکه اینجانب را بی شعور خطاب کرد گفت:
یعنی از نظر شما همه چیز به سکس ختم می شه؟ که در پاسخ معروض داشتم:
اولاً آنچه که شما بی شعوری می دانید من صداقت می دانم. ثانیاً اینکه ـ خیر! از نظر ما آقایان همه چیز به سکس ختم نمی شود بلکه با سکس شروع می شود! یعنی آنچه که شما در آخر می جوئید ما آقایان در ابتدا جویای آنیم و بعد از مرتفع کردن آن است که با دیدی بازتر و راحت تر می توانیم در خدمت تان باشیم!
هر چند پاسخ اینجانب برای آن علیا مخدره ناخوشآیند بود اما آن پاسخ ناظر بر واقعیتی عریان و در صورت لحاظ انصاف، آکنده از صداقت بود و در واقع با صریح ترین شکل ممکن کوشیدم تا به ایشان تفهیم کنم:
1ـ سوء استفاده ابزاری از سکس آن هم در محیطی علمی امری است غیراخلاقی.
2ـ جاذبه زنان نزد مردان برخلاف تصور بانوان که از آن «ستایش وجوه زیباشناسانه» دارند ناظر بر مطالبات شهوانی است.
بر این اساس پدیده تجاوز گروهی از نوع خمینی شهر و کاشمر را می توان محصول کـُنتراستی دانست که اصحاب ماهواره توانستند با اپیدمی شدن ماهواره تا سطح روستاها و از طریق تحریک ذائقه سکشوال و ترویج تنوع سکس و زیاده خواهی و تبلیغ سکس نامتعارف آن پدیده را تا عمق روستاهای ایران بکشانند.
طبیعتاً جوانی که پیشتر در محیط بکر و نسبتاً اخلاقی روستا و شهرستان قرار داشته و اکنون و بناگاه و به برکت امواج ماهواره خود را در کانون مجازی نسوانی رنگارنگ و بزک کرده می بیند قهراً با تحریک ذائقه سکشوالش و بدلیل ناتوانی اش در دسترسی به آن جلوه فروشان ماهواره ای مترصد آن می شود تا در اولین فرصت غول سرکش و تحریک شده جنسی اش را با دست درازی به نخستین زنان در دسترس و موجود در روستا و شهر تشفی خاطر دهند.
بر این نهج است که می توان تک تک مجریان شبکه های ماهواره ای را به عنوان شریک جرم تجاوزهای مزبور نام برده و موفقیت شان در ترویج تجاوز در ایران را به ایشان تبریک گفت!
می توان نام تک تک خانم ها و آقایانی که با موفقیت توانستند از طریق سکس سالاری و ابزار انگاری زن در برنامه های ماهواره، بستر تجاوز به آن بانوی کاشمری و آن بانوان در خمینی شهر و ایضاً دیگر نقاط در گذشته و احتمالاً در آینده را فراهم کرده و خواهند کرد را با وضوح و قاطعیت نام بُرد.
طبیعتاً ایشان نیز می توانند در کمال افتخار کلاه خود را در استودیوهای شان بالا گذاشته و خود را در تمامی نفس نفس زدن های آن متجاوزین به طعمه های شان شریک بدانند.
این سخن گزافی نیست که امروز به وضوح می توان صدای کریه «هن و هن» متجاوزین به زنان کاشمری و خمینی شهر را از استودیوهای شبکه های ماهواره ای فارسی زبان شنید.
۳۰ نظر:
جناب سجادی
وقتی از تعمیق شکاف میان خانه و خیابان صحبت می شود، اشاره به دوگانگی در ارزشها و به تبع آن، رفتار فرد در این دو حوزه است. طبیعتا هنگامی که فرد در معرض امواجی به غیر از آنچه نظام ج.ا می پراکند قرار می گیرد، به تدریج باورها و دگمهای ذهنی او در هم می شکند، فی المثل میفهمد که روابط دوستانه و آزاد زن و مرد می تواند آنچنان که نظام تبلیغ میکند "شیطانی" و "منحط" نباشد و الزاما به سکس خارج از چارچوب یا عشق و ازدواج (آنگونه که کلیشه رسانه های خودی شده) منجر نشود.
دقت کنید که از "رسانه" تا "رفتار" منازل گوناگونی طی می شود: شکستن تابوها، تغییر ارزشها و نگرشها و ... که در اینجا یک نمونه از این تغییر رفتار را دیدیم.
اما اینکه دیدن چند خانم متفاوت با مجریان صدا و سیما (که من تصور میکنم جدیدا رفتار ملیحانه و طناز و عشوه گرانه خانمهای مجری جام جم نشین را ندیده اید) در کانالهای آنور آبی الزاما منجر به "تجاوز دسته جمعی" بشود را باید بتوانید از طریق ترسیم چنین فرآیندی مشخص سازید و بگویید چرا تجاوز، ونه خود ارضایی!؟ چرا تعرض به زنان، و نه همجنسبازی!؟ و از همه مهمتر چرا به صورت دسته جمعی!!!؟؟؟ یا اصلا چرا و چطور ماهواره ها می توانند به یکباره در عرض چند ماه از گشایش راهشان به منازل روستاییان، چند حادثه شبیه به هم در چند نقطه متفاوت بیافرینند!؟
اینجاست که هیجانی بودن تحلیل شما توی ذوق می زند و آن را بیشتر مناسب مجلات زرد ج.ا با خوانندگان نوجوان و دختران تازه چشم و گوش باز شده و خانواده های تازه به شهر آمده می کند. ایکاش اینطور ساده به این مسئله نگاه نمی کردید...
حتما شما هم متوجه شده اید که چنین فجایعی همواره در طول تاریخ ایران رخ می داده و تنها امروز است که می توانیم خبرش را بشنویم، آنهم به دلیل پدید آمدن همان فضای رسانه ای آزاد، که شما آن را بانی تجاوز و همدست متجاوزان میدانید! نمیخواهم اینجا باب ضعف و بی عرضگی دستگاه قضایی ج.ا را باز کنم و اینکه چطور نحوه رسیدگی به پرونده های تجاوز دست متجاوزان را باز گذاشت و آنها را جری کرد تا به اینجا که گندش بالا بزند و دیگر قابل سانسور و پنهان کردن (توسط رسانه های تحت کنترل نظام مقدس ج.ا) نباشد...
متاسفانه تحلیلی بود به غایت سطحی، درخور مجلات زرد و بوقهای رسانه ای نظام ج.ا
جناب آقای سجادی
سلام
در باره ماهواره و تاثیر آن در وقایع مورد نظر عرض کنم که اگر چه ماهواره بی تاثیر نیست ولی موضوع بسیار پیچیده است زیرا ماهواره در تمام کشورهای منطقه هم دریافت می شود اما این نوع حوادث کمتر مشاهده شده است.
با احترام عباس عبدی
جناب آقای عبدی
با سلام متقابل
طبیعی است بنا به سیاست های سکس ستیزانه حکومت در ایران و تسامح حکومت های منطقه در سکس گساری! شهروندان، قهراً تبعات ماهواره در ایران متفاوت با کشورهای هم جوار می تواند باشد
به هر حال از توجه تان ممنونم
ارادتمند سجادی
مسعود سفیری:
این تحلیل با این تیتر یعنی توهین به زنان. چرا دهل را از ان سر می زنی؟ چرا برای ماندن و بودن در میدان به خودت اجازه می دهی ازیک حادثه شوم داستان بسازی و در نقش یک تحلیل گر ظاهر شوی. تو به هر صورت باید دیر یا زود تکلیف خودت را با نظام سیاسی ایران روشن کنی. فکر می کنم منظور کامنت عباس عبدی هم همین بود. تکرار و تکرار . من نمی دانم از این توهین ها چه نتیجه ای میگیری. کاش هما زنده بود و تو برنامه ای در این مورد پخش می کردی و نتیجه اش را می دیدی. وقتی یک نظام سیاسی 30 تلاش می کند تا هر گونه نشانه ای از مدنیت را نابود کند تو دنبال دلیل برای بیجه می گردی؟ پرونده بیجه با دلیل تو به همکلاسی دوره فوق لیسانس ات که چند ماه هم بیشتر طول نکشید تفاوت دارد. یعنی تو می خواهی اثبات کنی که اگر سیمای ضرغامی بود الان در یک جامعه مطهر زندگی می کردیم.
از این خویش خوابی بیدار شو. به نظرم از بس خواب دیدی دیدن واقعیت را فراموش کردی. براداران بسیجی نام این کار را گذاشته اند رعب بع النصر . جناب سجادی زنان قربانی این نظام شده اند که تو نمی بینی و همه می بینند. حتما در کهریزک هم عده ای خودشن را لخت کردند و چند زندانی و زندانبان را تحریک کردند
بیدار شو و با وجدانت تحلیل کن
به هر صورت من فکر می کنم در شرایط فعلی باید از زنان دفاع کرد که به تحقیر جنسیتی و انسانی دچار شده اند. زن بودن و حتی زیبا بودن جرم که نیست.و این که نوشتار تو تفاوتی با واژه مانکن های خیابانی دارد. من به شدت اعتقاد دارم که حاکممیت با اعمال بی نظمی تلاش می کند تا تفکر امنیتی خودش را در قالب طرح مبارزه با زنان جا بیاندازد
سلام آقای سجادی
نمی شود گفت مخالفم یا موافق
ولی متاسفانه آن چیزی که فراموش شده ایمان است
جناب آقای سجادی٬ مسخ شده ای یا به ما در دل خود میخندی!
اما جدا از تمام مطالبتان در این مقال٬ که همه جملگی نقض غرض است٬ خاطره تان ـ اگر واقعیت داشته باشد - بسیار جالب بود!
آنچه که از آن خاطره به ضرس قاطع میتوان برداشت کرد٬ اینست که شما هر آنچه مینوسید٬ با ضمیر درونتان همگانی ندارد و مطالبتان فقط و فقط جهت خوشایند یکطرف و چه چه کردن آنگروه میباشد! وگرنه خود زمایید و لذت میبرید از نعمتهای خدایی٬ اونهم در قلب غرب پر از ماهواره....!
بیطرف٬
OSTAD SALAM CHGHADR DER AMADED KHELI KAM KAR SHODED ?BESABRANEH MONTAZER BODAM BARAYEH POSTEH JADEDETAN KE KHOSHBAKHTANEH AMADED ON HAM BA DASTEH POR MERSI KE BARAYEH TARAFTARATON VAGHT MEGOZARED KHODAYEH MAN CHEGHADR JALEB; DOROST CHEZE KE MAN MEKHASTAM 1 NAFAR BE MAN BEGOYAD CHERA?
CHAND ROZEH PESH KHASTAM GHAZAYEH IRANI DOROST KONAM BE HAMEN KHATER GOGOL KARDAM MOVAJEH SHODAM BA BARNAMREHIE KE DR YEKI AZ HAMEN SHABAKEH PAKHSH MESHAVAD KE ZAHERAN DR IRAN HAM KHELI TARAF DAR DADRAD MOTASEFANEH( BE KHATEREH BE ORZEGEI VA BE LEYAGHTI SEDA O SEMA )DR IN BARNAMEH MOSAGHEBEH ASHPAZE KAZAEI TAHEYEH KONANDEH ESRAREH AJEBE DARAD KE SHERKAT KONANDEH- MEHMAN HATMAN BAYAD MASHROB BEKHORAND VA AGEH AHYANAN BE KHATEREH ETEGHDEH MAZHABI NA BEGOYAD 1 CHEHREH BAD AZ O NESHAN MEDEHAND DASPA;CHOLOFTI ;AGHAB OFTADEGH KHORAFATI BE KELAS VA HEZAR GHEZEH DEGAR BE O MEGOYAND VA AM-MA AGEH MASHROB BEKHORAD BARAGS
VAGHAN IN BARNAMEH ALANAN MOTASEFANEH BA DASTANEH KHODEH 1 IRANI DARAD BE JAVANEH MAZLOMEH VA SADEH O BEALAYESH ROSTAY CHE MEGOYAD ? VAGHEAN IN BARNAMEH MOSHMAEZ KONANDEH SAST MAN NA-TAVANESETAM TAHAMOL KONAM IN BARNAMEH RA AM-MA BESHTAR DELAM AZ IN MESOZAD KE IN BE ESTELAHEH ADAMHA EDEA MEKONAND IRANI HASTAND VA IRAN VA MARDOMEH IRAN RA DOST DARAND? DOSTEI KHLEH KHERSEH ;AMA MOTASEFANEH DARAND JENAYAT MEKONAND BE JAVANANEH MOZLOM VA SADEH ROSTAE IRAN AZEZEMAN . KHODA AZ ANHA NGZARAD DOSHMANEH VAGHEI MARDOMEH IRAN ANHA HASTAND
BE GHOLH MADR BOZORGAM KE MEGOYAD
;MAN AZ BEGANEGAN HARGEZ NA- LALAM;
;KE HAR KARI KARD AN ASHNA KARD;
MOTASEFANEH DELAM MEKHAHAD BEDANAM INHA DR CHEH KHANEVADEHI BOZORG SHODAND VA KHODESHAN CHE KHAVNEVADEHI DARAND DR HALEH HAZER? KHAENAN BE JAVANANEH VATAN
مطالب ذکر شده بسیارش قابل قبول و عقلانی است . فقط در جواب و بطور خلاصه عرض کنم که :
وقتی هر کدام از ما در منزل از دسترسی به غذای طبیعی ، معمولی و مورد نیاز محروم باشیم ، رو میآوریم به ((فست فود)) های آماده ، بزک کرده ، خوشمزه و ظاهر فریب !
حاصل آن نیز ، روی گردانی از غذاهای طبیعی در دراز مدت و دل دردهای مزمن و دائمی !
باید بفکر چاره بود . کوبیدن و منع کردن بدون ساختن و ساختار های منطقی و مورد نیاز جامعه ، خصوصا جوانان راهی است به بیراهه ! در مورد هر چالشی چاره ای لازم .ابتکار و نو اندیشی در روزگاری که هیچ چیز جلو دار پیشرفتش نیست ، لازمه بقاست
عشق ایران و ایرانی
درسته که رسانه به قولی ملی خیلی ضعیف هست ولی ماهواره هم نمیشه بانی تجاوز گروهی پنداشت.. بیش از هر چیز سیاست های غلط منجر به این فجایع میشه.. نفرتی که گشت ارشاد و تجاوز به حریم خصوصی مردم توسط ماموران در نگاه مردم هست چی؟
......
بیکاری و فقر بسیاری از یک سو و ثروتهای باد اورده دیگران از سویی دیگه باعث ایجاد معظلات اجتماعی هست.. عدم اعتماد اجتماعی و ضعیف بودن سرمایه اجتماعی عاملش هست نه ماهواره !!!
اپه اینه که کشورهای دیگه باید تا حالا مردم همدیگر و خورده باشن.. همین سوریه و مصر . اردن و لبنان و بقیه .. نه جاهای خیلی دور
هر چند نمی توان ادعاهای این مقاله را رد کرد اما این نمی تواند بمعنای نادیده گرفتن کم کاری رسانه ملی در داخل کشور جهت فرهنگ سازی ومصون کردن فضای فرهنگی و اخلاقی باشد
نتیجه این تحلیل شما چیست؟ تایید اقدامات انتظامی همدر بر خورد با ما هواره و هم زنان به قول شما بزک کرده؟ حتماً خواهید گفت من مجریان زن شبکه های فارسی را نقد می کردم... اما نتیجه اش شد تایید تلویحی اقدامات نیروی انتظامی. عزیز برادر این جامعه سال هاست که بواسطه تسلط ایدئولوژی مورد تایید شما دچار سرطان اضطراب جنسی شده است. متاسفم برای دیدگاه و ادبیات ناشایست تون در مورد زنان ا.ون هم در دل آمریکا. البته امیدوارم این شکاف میان خانه و خیابان که ناشی از دوگانگی ارزش هاست برای شما در آمریکا پیش نیاید
امین
اقای سجادی این عللی که شما برشمردین اجتناب ناپذیرند...نمیتوان از مردم انتظار داشت به ماهواره ها رو نیارن ان هم با این بی کفایتی رسانه ی ملی...به علاوه داشتن ماهواره خیلی وقت است که عرف جامعه شده است ولی این اتفاقات اخیرا حادث شده اند... به نظر من این معضل بسیار ریشه ای تر از دیدن زنان لوند شبکه های خبری است
شهرام
ای کاش دقیقا کانالهای فارسی زبان مورد نظرتان را اسم میبردید ، و خلقی را از این مصیبت رها میکردید ، قسمت عمدهٔ کانالهای فارسی زبان ، بیشتر به تبلیغات داروها و لوازم مربوط به مسال جنسی و ترک اعتیاد ، همراه با فیلمهایی بدون سر و ته و پر از سانسور اختصاص داره ، ضمن این که تمام تبلیغات با تلفن و آدرسهای داخل ایران ، مزین میشه ، و آن دست از مردمی که شما اشاره کردید روستایی و ساده هستند ، بیشتر بیننده این نوع کانالها هستند ، چند کانال به اصطلاح سیاسی هم موجود هست ، که بیشتر به میزگردها ، سخن رانیها یا ، برنامههای تحلیل و بر رسی میپردازند ، که اکثر اوقات دچار پارازیت و اختلال در پخش هستند ، و همین نکته به خوبی نشان میدهد ، که کدام کانالها از وابستگان رژیم و بلعکس هستند ، و دسته آخر چند کانال خبری ،فکر میکنید چند درصد از همان مردم روستایی، عروسیه شهزاده بریتانیا را به صورت زنده از کانال نامبردهٔ شما دیدند ، که حالا بخواهند به ژستهایی اروتیک مجری برنامه توجه کنند ، شما که تحلیل گر قابلی هستید ، و نکته سنج ، آیا برایتان این سوال پیش نیامده که چرا این اتفاقات ، (تجاوزات گروهی به زنان ) باید به صورت تقریبا هم زمان و دقیقا با طرح به اصطلاح اجتماعی نیروی انتظامی که برخورد با زنان از اهداف اصلی به شمار میره ، مصادف بشه ، احساس نمیکنید این اتفاقات زشت و دور از رفتار حیوانی ، پاشیدن بذر ترس و ، نابودی اعتماد به نفس زنان ایرانی را به همراه داشته باشه ، آیا مردم سادهٔ روستایی ، دقیقا هماهنگ و همزمان دچار غلیان جنسی میشوند ، و راه حل موجود هم ، تجاوز به هموطنان خود ، آن هم به این صورت را دنبال میکنند ، آیا فکر نمیکنید همان مسببین کثافت کاریهای کهریزک که شما به آنها اشاره کردید ، در این اتفاقات نقش عمده ای داشته باشند ، من و شما در کشورهایی زندگی میکنیم که نه فقط در کانالهای تلویزیونی بلکه در سطح شهر و زندگی عادی ، مردمان به راحتی و بدون پوشش مرسوم در ایران زندگی میکنند ، پس چرا این اتفاقت در اینجا نمیافتد ، خدا همهٔ ما را به راه راست هدایت کند
فرهاد
این آقا رو باش٬ ما از تقریبا بیست سال پیش داریم ماهواره نگاه میکنیم! این آقا تازه خبر دار شده اند و فهمیده اند! این یه توهین بزرگ به ما روستاییان است!
ما در روستایمان چیزی کمتر از شهری ها نداریم و هر چی بخواهید در روستایمان که در حال حاضر شهر شده است ( به برکت نماینده روستایمان ٬ خودش سه تا دیش دارد)!
روستای ما (شهر ما) در شمال غربی ایران در آذربایجان میباشد٬ و تا آنجا که من یادم می آید٬ ما حتی قبل از اینکه ماهواره هم بیاید٬ برنامه های ترکیه رو بدون دیش هم دریافت میکردیم٬ و محتاج جمهوری اسلامی نبودیم!
واقعآ که شما شهری ها شورش رو در آوردید! ما کی مشکلات جنسی داشتیم که الان این وصله ها رو به ما میچسبانید! ما ها یا زود ازدواج میکنیم٬ یا اینکه همیشه دختران روستایمان رو در این مزرعه های در اندشت مورد لطف قرار میدادیم (البته با توافق٬ نه با زور و ارعاب)
من بعنوان یک روستا زاده٬ تمامی این داستانسرایی ها رو در ارتباط با تجاوزات دست جمعی٬ اونم از این مدل اینروزیهاش تکذیب میکنم و اون رو یک ترفند حساب شده میدانم!
فراموش نشود که بیش از بیست سال است که در اغلب خانه های روستایی دیش و ماهواره استفاده میشود و این امری امروزی و نو نیست که بشود رویش مانور کرد!
به نظرم تحلیل شما از تجاوز دسته جمعی بسیار ضعیف و مبتنی بر اطلاعات اثبات نشده است. مثلا هنوط کسی نمیداند که اصلا این متجاوزان ماهواره نگاه میکرده اند و مانند آن. به عنوان متخصص عرض میکنم. پدیده تجاوز جنسی عموما دو علت میتواند داشته باشد. نخست سادیسم جنسی که یک بیماری است و شخص بیمار از هم بستری همراه با تجاوز لذت میبرد و دوم محرومیت شدید جنسی است که شخص را ناچار میسازد به رغم آگاهی از پیامدهای کارش برای رفع عطش جنسی ناچار به تهاجم و عنف شود. نکته قابل توجه در هردو این است که هردو مشکلات روانی و شخصی مهاجم هستندو ربطی به ماهواره و محیط اجتماعی و غیره ندارد.
من معتقدم که جامعه ایران اعم از شهری یا روستائی اساساً جامعه بیماری است که در این میان ماهواره نیز بر شدت و غلظت بیماری اش افزوده
این جامعه قبل از مشکل حکومتی مشکلات روحی و روانی دارند که بزرگ ترین آن عقده حقارته
در مورد رفتار مجریان زن در بی بی سی و صدای آمریکا و همین طور شبکه من و تو کاملاً با شما موافقم رفتارهای ایشان نشان دهنده نوعی بیماری و آسیب شخصیتی است که می کوشند از دریچه دوربین اختلالات شخصیتی و سرخوردگی های روانی شان را با رفتارهای نامتعارف تسکین دهند
موردی که در متن از رفتار خانم ها ف ... و پ ... در خلال گزارش از خبر پرنس ویلیام ذکر کرده اید را شخصاً دیدم و واقعاً هم باعث تاسف بود و هم نشان از شدت مشکل روانی ایشان داشت که با لباس شب در یک برنامه خبری حاضر شدند
البته نمی توان منکر آن شد که رفتارهای هیستریک و عقده گشایانه اینها محصول سیاست عای تند و تنگ نظرانه حکومت است که اینها را امروز تا این درجه عقده ای کرده
علی
بیطرف: "جناب آقای سجادی٬ مسخ شده ای یا به ما در دل خود میخندی!... شما هر آنچه مینوسید٬ با ضمیر درونتان همگانی ندارد و مطالبتان فقط و فقط جهت خوشایند یکطرف و چه چه کردن آنگروه میباشد!"
هزار آفرین "بیطرف."
سجادی یک فرد "خود شیفته" یا narcissist از لحاظ روانی است ["آنچه مینوسید٬ با ضمیر درونتان همگانی ندارد"] که این یکی از دلایل اصلی فرصت طلبی یا opportunism سیاسیش هست ["جهت خوشایند یکطرف"] و بنابراین مجیز-مالی هر که در قدرت باشد، و البته فعلا سجده سجادی به اعلیحضرت همایونی "رهبر" است، تا فردا باد از چه جهت بوزد.
همین عزیز.
متاسفانه همه مسئولین وکارشناسان ما در این توهم توطئه اجانب درگیرن ونمی خواهنن واقعبینانه به موضوع نگاه کنن وبه جای آسیب شناسی خودمون همیشه چشممون به دیگران دوخته ایم میگم کار اجانبه .بابا خودمون مشکل داریم چرا نمیاییم ریشه یابی کنیم،چرا از واقعیتها موجود درکشور چشم پوشی میکنیم،چرا نمیاییم بگیم برای مردم وجوانان الگو سازی نکردیم،چرا فکر نمیکنیم ایراد از خودمونه
با مسایل مطرح شده کاملا موافقم.عجب آن که بعضی که داعیه دار فمنیسم هستند، طرفدار عریانی و نمایش سکسی هم میشوند که از این بیشتر نمی شود به زن توهین کرد.فقط البته نمی دانم دقیقا این مسایل تولید کننده ی تجاوز های اخیر به طور خاص باشند.نیاز به بررسی میدانی دارد
چندی پیش روزنامه ی سیدنی هرالد تریبون نوشت که از هر شش دانشجو در استرالیا یک نفر مورد ازار جنسی قرار گرفته است! این اصلا خاص جامعه ی ما نیست.متاسفانه سرنوشت محتوم جهانی است که زرسالارانِ فرصت طلب هر چه بخواهند را برای پول بیشتر رواج می دهند.سال ها پیش آقای علی مطهری تحلیل بسیار جالبی ارایه داد.گفت در اسلام اصل بر تحریک کم و ارضای زیاد است، درغرب تحریک و ارضا هر دو نا محدود است و در ایران هیچ کدام! بل که تحریک نا محدود و ارضا محدود است!!!واین مصیبت ما است
شاگردانه عرض می کنم که مساله تجاوز گروهی در ایران سوژه مناسبی برای طرح انتقادات نسبت به مجریان رسانه های ماهواره ای نمی باشد چرا که مشاهده گریبان عریان و لباس چسبان و آرایش دلبرانه این خانم ها شاید مخاطب حریص را تشویق به رفاقت و عشقبازی با چنین زنانی نماید[همه هم که الزاما شبکهNakedNews را تماشا نمی کنند آن هم در روستا!]اما تجاوز به عنف آنهم بطور دسته جمعی تنها از کسانی بر می آید که قبل از شهوت به شرارت آلوده اند و از انجام ظلم نسبت به یک زن و حتی مجازات ناشی از آن هم ابایی ندارند.اگر بنا باشد تکنولوژی تصویری را محرک به تجاوز بدانیم گوشی مبایل دارای پخش فیلم و بلوتوث از تمام این ها خطرناک تر است و با قیمت نه چندان زیادی در دسترس تمام اقشار ایران قرار دارد، از طریق آن می توان فیلم پورنوگرافی دریافت و ارسال و به آسانی تماشا کرد. فیلم پورنو هم که مثل نقل و نبات در دست مردم می گردد... ضمنا مقاله آقای عباس عبدی تحت عنوان"موقعیتهای جرمزا و زمینههای وقوع تجاوز" در ادامه این بررسی ها خواندنیست.
عسگری
با اینکه فرموده اید:
تجاوز به عنف آنهم بطور دسته جمعی تنها از کسانی بر می آید که قبل از شهوت به شرارت آلوده اند
موافق نیستم. بقول کارانتزاکیس در وجود همه ما انسان ها یک گوریل وحشی و خفته پنهان است و با یافتن اولین فرصت خود را نشان می دهد این گوریل را گوستاو لوبون در روان شناسی توده ها نشان داده که چگونه قرد حتی فرهیخته ترین شان وقتی در موقعیت گروهی و هیجانی فرار می گیرند رفتارهائی می کنند که در حالت عادی تقبیح گر آنند
مقاله آقای عبدی نیز مطالعه شد و بنده نیز در این مقاله ادعای تک عاملی ندارم اما همانطور که آقای عبدی در مقاله نخست شان متذکر شده اند ماهواره عامل مهمی است در دو گانه شدن رفتار و شخصیت انسان در خانه و خیابان
جناب سجادی
پس شما تأثير محدوديتهای بیدلیل صداو سيمای حکومت را در جمع شدن عقدهی جوانان ناديده میگيريد. جوانانی که در دنیای پرارتباطات کنونی دسترسی به صور قبیحه و فيلمهای مستجهن برايشان بس آسان است.
کشورهايی نظير ترکیه و لبنان هم به این شبکهها و حتی بدترش دسترسی دارند. چرا آنجا اين عقدههای جنسی فوران نمیکند؟ شما تفريط آن ور را میبينيد، افراط اين ور را به واسطه ارادتان به حکومت نمیبينيد؟ اين اسمش نقد منصفانه نيست.
جناب بنده!
چنانچه به کامنت سوم که پاسخ بنده به جناب آقای عبدی هست رجوع فرمائید متوجه خواهید شد که پیشتر به این بُعد نیز اشاره داشته ام
دوگانگی در ارزشها
جناب آقای سجادی سلام
مقاله تقریبا تکراری و مفیدتان را خواندم به نظرم تنها نکته جدید در آن ، پس گرفتن بخشی از ادعای خود و صحه گذاشتن بر نگاه واقعا تیزبین آقای عبدی در آن مقاله مزبور می باشد ؛ وگرنه به نظرم همان قدر که بنوعی در پاسخ به آن مقاله دچار اشتباه شدید امروز نیز کمی در اشتباهید! و این هر دو شاید دلیلش متاسفانه دوری از وطن باشد.
همانطور که آقای عبدی فرمودند موضوع بسیار پیچیده تر و فراتر از قضایای خمینی شهر و کاشمر که شاید حتی اتفاق تازه ای نیست می باشد. به نظرم ماهواره یا کانالهای جدید در مجموع در حال متزلزل کردن بنیان خانواده سنتی و زنان می باشند که در جامعه ما از قدیم اصالت با خانواده بوده بر عکس جوامع غربی که اصالت با فرد است.
قضایای خمینی شهر و کاشمر از آثار مخرب باقیمانده ماهواره در قدیم و بیشتر بر روی مردان بوده اما امروزه بیشتر اثرات مخرب روی زنان و زندگی زناشویی ست که بازم خبرهایش شاید تا سه ماه آینده رسانه ای شده و بدستتان برسد و امیدوارم آنگاه مقصرش را فراتر از چند مجری خانم بدانید.
ممنونم.
آقای سجادی. اینو نوشته رو خوندید؟ http://tara-niazi.blogspot.com/2011/07/blog-post.html در مورد احمد باطبی و اون مطلب معروف شما در سایت گویا که داره مشخص میشه ادعای شما به حقیقت پیوسته. فقط خواستم بگم منو ببخشید که اون موقع شمارو قضاوت کردم. آدم نمیدونه دیگه به کی میتونه اعتماد کنه.
لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم
آقای سجادی می توانید به ایران بیایید و با تئوریهایتان قطعا وزیر فرهنگ و ارشاد مسلمین شوید. ولی امیدوارم 32 سال دیگر از نتایج عملی کردن تئوری هایتان کمتر از مسئولین جمهوری اسلامی شگفت زده و درمانده شوید.
اقای سجادی جنایتی که در خمینی شهر اتفاق افتاد جنایتی تو روتا نبود.اصولا خمینی شهر روستا نیست و دلیل این امر وجود یک باغ دنج در آن منطقه بوده همانطور که اگر در استان تهران هم بخواهد این اتفاق بیافتد در اطراف تهران و باغ های که دسترسی به آنجا کمتر است آتفاق میافتد و تنها در این مورد روستاهای ما تحت تاٍیر نبوده و مردم شهرهای بزرگ میتوانند با مراجعه به این مکان ها دست به این اعمال زشت وخبیٍثانه بزنند.
ارسال یک نظر