۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

چرا؟


مردان بزرگ بعضاً مرتکب اشتباهات بزرگ نیز می شوند. هر چند تاریخ بخش حجیمی از موضوعیت خود را از اعتبار «بزرگ مردان» کسب کرده و می کند. اما تجربه نشان داده همان بزرگ مردان که بزرگی خود را مدیون فراست، شجاعت و فرصت شناسی های شخصی شانند در «بزنگاه هائی تاریخی» مرتکب اشتباهاتی بزرگ نیز شده اند.
اگر هاشمی رفسنجانی را بتوان یکی از مردان بزرگ تاریخ معاصر ایران تلقی کرد که به قطع و یقین می توان ایشان را این گونه فرض کرد لیکن علی رغم همه وجوه حاذقانه و فراست شخصی و اثرگذاری تاریخی وی در تحولات 50 سال اخیر ایران اما در یک نکته نمی توان تردید داشت و آن این که سینه به سینه شدن ایشان در خلال انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با محمود احمدی نژاد پای گذاردن در تله هوشمندانه ای بود که از جانب احمدی نژاد و بمنظور تفــّوُق اش در آن انتخابات تمهید شده بود.

اشتباه بزرگ هاشمی پای گذاردن در چنان دامی از طریق تن دادن به همآوردی با احمدی نژاد با ارسال نامه سرگشاده به آیت الله خامنه ای بود.
اقدامی نابخردانه که عملاً منجر به آن شد تا احمدی نژاد بتواند با موفقیت، آرایش سیاسی انتخابات را نزد افکار عمومی مُبـّدل به مصاف تاریخی «شاهزاده ـ گدا» کند. جدالی تاریخی و مُهیـّج که احمدی نژاد در آن  خود را علمدار اقشار فرودستی تعریف می کرد که در خط مقدم مبارزه علیه اشرافیتی است که هاشمی رفسنجانی پیش قراول آن است. (توضیحات بیشتر در: از قوام السلطنه تا هاشمی رفسنجانی)
هر اندازه احمدی نژاد در آن مقطع نشان داد رقیب تازه نفسی است که توانسته آن پیر مُجرب و زیرک و سیاست ورز را مغلوب چابکی و فراست خود کند اما ظاهراً سروده «میرزا ابولقاسم قائم مقام» بومرنگ شومی است که به نوبت گریبانگیر مردان سیاست می شود و امروز این احمدی نژاد است که در کمتر از دو سال مستحق آن شده تا ضمن واگذاری همه افتخارات پیشین، از کرسی «معجزه هزاره سوم» پائین آمده و سوته دلانه سروده میرزا را زیر لب با خود نجوا کند که:
روزگار است آنکه گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
هر چند غزل «میرزا» خون نویس وی از سنت ناسپاسی چرخ بازیگر بر دیوار باغ نگارستان شد اما فرافکنی است چنانچه احمدی نژاد «بی مروتی چرخ بازیگر» را عامل بدفرجامی امروز خود بداند تا جائی که زمزمه بررسی عدم کفایت سیاسی اش نیز از دالان های سیاست مسموع شده باشد.
قدر مسلم آن است که احمدی نژاد شخصاً و عمداً سهم بسیار بالائی را در تحصیل موقعیت متزلزل فعلی اش بر عهده دارد.
اشتباه بزرگ احمدی نژاد (اگر آن را برنامه فرض نکنیم) از دور دوم ریاست جمهوری اش آغاز شد. نقطه عطف این اشتباه تغییر جایگاه وی از میانه اقشار مذهبی و فرودست و تغییر گفتمان اسلامی ـ انقلابی اش به گفتمان ایرانی ـ انسانی بود.
اینکه این تغییر بر اساس کدام مصلحت صورت گرفت؟ یک بحث است و اینکه تبعات چنین تغییر فازی چه بود؟ بحثی دیگر. در مجموع چنانچه احمدی نژاد فردی باهوش فرض شود که گذشته ایشان نشان داده بی بهره از زیرکی نیست و چنانچه بتوان وی را فردی بلند پرواز تلقی کرد که داده های موجود مؤید بلند پروازی توام با جسارت ایشان است تا جائی که سقف پرواز خود را حتی بلند تر از جایگاه رهبری نظام دانسته و حتی حمایت آیت الله خامنه ای از خود در انتخابات را (چنانچه صحت داشته باشد) عامل اُفت ده میلیونی آرای خود اعلام کرده و پیشتر نیز حسب اظهارات حجت الاسلام منتجب نیا، مشارالیه خود را رئیس جمهور امام زمان می داند.
محمود احمدی نژاد: ایشان (آیت الله خامنه ای) تصور می کند من رئیس جمهور او هستم، من رئیس جمهور امام زمان می باشم (بخشی از مقاله رسول منتجب نیا ـ روزنامه اعتماد ملی ـ 11 تیر 87)

منطقاً و بر اساس همه داده های فوق، احمدی نژاد در جدال بر سر قدرت و کامیابی در تحصیل بلند پروازی ها و جاه طلبی هایش می بایست کماکان در سنگر قبلی می ماند و بر گفتمان قبلی خود پایداری می کرد.
حداقل ذکاوت سیاسی می توانست ایشان را متقاعد کند که با تکیه بر آن سنگر و آن گفتمان بود که ستاره اقبالش در جهان اسلام و نزد توده های محروم در ایران و جهان درخشید و ایشان را بر تارک اقبال میلیونی در مصر و سودان و مراکش و پاکستان و لبنان و ونزوئلا و بولیوی و دیگر ملت ها و طبقات محروم نشاند.
اما برخلاف انتظار و درست در موقعیتی که تحولات منطقه بنفع گفتمان احمدی نژاد، مبتلا به قیام های مردمی شد و درست در موقعیتی که احمدی نژاد می توانست با تکیه بر سرمایه اجتماعی و گفتمان منحصربفرد انقلابی اش موجودیت خود را با قدرتمندترین و اثرگذارترین شکل ممکن و حتی بالاتر و اثرگذارتر از آیت الله خامنه ای به طرفین منازعه در نظام بین الملل تحمیل کند. اما در کمال تحیّـــُـر افکار عمومی از سوئی مواجه با  لکنت زبان و بعضاً سکوت وی در قبال قیام های منطقه شده! و هم زمان ادبیات نوینی از ایشان و از منتهی الیه باستان گرائی های مجعول و مخنث «کوروش نوازانه» و «مکتب سازانه» از ایرانیت ساطع شد که فاقد کمترین توان در بسیج اجتماعی بود و هست!
طبیعتاً و با توجه به رفتارهای هوشمندانه قبلی احمدی نژاد نباید این تغییر گفتمان را به سطح نازل ادعاهای عوامانه «سحر شدگی» و «جن زدگی» و یا «تسخیر شدگی»  تقلیل داد.
چنین تغییر بزرگی قطعاً دلیل و دلائل بزرگی نیز باید داشته باشد! دلائلی که هزینه ـ فایده را بتواند منطقی و قابل فهم کند.
پرسش اصلی یابش چرای بزرگ این «تغییر» پرهزینه و قلیل الفایده است!؟

قطعاً ادامه دارد!

۱۷ نظر:

mojdeh گفت...

bechareh ahmadi nejad teflak ahmadi nejad mazlom A-n
ageh harf bezaneh va poshtebani konad az mardomeh mazlom dona megoyand chera poshtebanei mekonei. ageh hech nagoyad .megoyand chera poshtebane nemekone az mardomeh mazlomeh donya teflak cheh bekonad ? megoftand be fekreh mardomeh khodeman bash? khodemon vajebtar az hameh hastem ? enghadr tashanoj ejad nakon hameh keshvarha be ma hamleh mekonand beshtar az in ma ra (threm aghtesadi) mekonand saket bash. be degar keshvarha makhsosan felesten mazlom kary nadashteh bosh. ma doshman ahmagh va khokhar o be vjdan zeyad darem ke donbaleh bahaneh hastan barayeh hamleh va jang okhon rezi koshtaneh mardom be gonah zan o bacheh pero javan chon barayeh anhah fargh nemekonad
khob on teflak ham be harfeh shomaha ( mokhalefan) ra gosh kard va saket mand ( motasefaneh) bebenad degar cheh bahaneh darand mokhalefanash baz keshvar ra be in bahaneh be atasho ashob mekeshand barayeh in bahaneh va poshtebane az mardomeh mazlomeh felesten va degar keshvarha( chon anha motaghed hastand ,khodeman ra eshgh ast, goreh pedareh degar keshvarhayeh mazlom donya?
dorod bar ahmadi nejad va hameh anha ke az mardomeh mazlom tamameh keshvarha va hahg poshtbani mekonand dorod va hezar ha ham dorodv bar hameh anha.
va dr akhar poshtei bani az hagh mosalman va ghereh mosalman nadarad faghat kafi ast ke yek kam vojdaneh akhlaghei dashteh bashei faghat ye kam?ye kocholo na beshtar ?
dostareh adamhayeh ba vojdan bdrod mojdeh

mojdeh گفت...

be nashenas
man nemedanam manzoreh shoma cheh bod az in harf vali barayeh etela shoma bayad begoyam man be ;2; zabaneh zendeh donya mosalat hastam gonaheh man che bodeh ke madar azezam (farsi va araby ra nagozasht az kodaki yad begeram .in meghdar ham ke baladam ba talasheh khodam ast hala shoma man ra be khatereh nadanestan arabe maskhareh mekoned ?kheli motasefam barayeh shoma ke ba kochak kardaneh degaran khod ra bozorg neshan medahed?
in harfeh shoma tohen bozorgei be man bod shoma ba in tohein man ra azorded dr hali ke shoma nemidaned man cheghadr ashegh iran hastam bedoneh inkeh be,khaham man ra az iran beron avardand
man nemidanam chera bazi az iraneh motasefaneh nemetavanand ya behtar begoyam nemekhahand moad,dab enteghad konand ma hameh irani hastem na doshman
mersi
aman az dasteh ;nashenash zereh in harf har kare ke deleshan bekhahad megoyad.

ناشناس گفت...

"چرا؟"

چون محمود آقا بهتر از هر کسی میداند که رایش دزدی بوده و خبر از نفرت ۷۰% از مردم نسبت به این دزدی دارد؛ ولی چون خودشیفته است (و بنابر این احساس گناه منحصر به فردی هم میکند) میخواهد به نوعی "جبران" کند. یعنی در خودشیفتگی میخواهد با درافتادن با رهبر و روحانیت (که احمدینژاد میداند "منفور" ۷۰% مردم هستند) نشان دهد، بویژه به خودش، که محبوب قلوب مردم است.

ناشناس گفت...

با اینکه من هیچوقت به هاشمی رای ندادم و حتی منتقد او بودم .اما با مواضع ایشان در جریانات اخیر مملکت دریافتم از شعور سیاسی و اجتماعی بالائی برخوردارند که ایشان را بی بدیل میکند . البته تاریخ در مورد بزرگان قضاوت خواهد کرد در زمانی که نیستند تا با قدرتشان بتوانند تاریخ را تحریف کنند این جبر زمانه است

ناشناس گفت...

هاشمی به خاطر مردم دوستی اسلام دوستی و ایران دوستی ضربه خورد
ماسال

ناشناس گفت...

قربان اتفاقا این انتخابات بنفع هاشمی تمام شد .چهره سیاهی که از هاشمی درست کرده بودند حالا به خورشید درخشان در بین مردم بدل شده و باید بدانیم هیچوقت ماه زیر ابر پنهان نخواهد ماند .
چون بدی گفت حسودی و رفیقی رنجی

ناشناس گفت...

با ناشناس از ایران موافقم. مردم حافظه ضعیفی دارند و یادشان رفته تا چند سال پیش نظرشان راجع به آقای رفسنجانی چه بود

ناشناس گفت...

قضاوت فقط در مورد کسانی امکانپذیر است که در گفتار و اعمالشان صادق باشند.
رفتار و گفتار هاشمی از سر صداقت و اعتقاد بود ولی .............

ناشناس گفت...

سلام
دوستان عزيز، نويسنده محترم نوشتار بالا، بايد توجه دقيق داشته باشيم به اينكه آقاي هاشمي تقريبا در همه عرصه ها حضور داشته و در تمام تحركات و برنامه ها و اقدامات نظام حداقل يكي از چرخ هاي اصلي بوده و طبعا كسي كه دائم و همه جا فعال است مستحق خطاهاي متعدد نيز مي باشد. اما آيا مجموع رفتارهاي مفيد او قابل قياس با خطاهايش مي باشد. اصلا شما يك ژست و يك جمله و يك سخنراني اين مرد را با معجزه هزاره سوم مقايسه كنيد، واقعا قابل قياس است. انسان با شنيدن جملات هاشمي هنوز هم آرامش مي يابد، اما حرف هاي تيم هزاره و خصوصا رئيس تيم تشنج زا و تنش زا مي باشد و استرس روحي ايجاد مي كند.
نويسنده عزيز كه نامه آقاي هاشمي را خطاي بزرگ او مي دانيد، اتفاقا اين نامه يك سند تاريخي خوبي است كه گواه خوبي بر بزرگي اين مرد و صحت ديدگاههاي او مي باشد. شايد هر كسي بجاي او بود دق مي كرد. او از گرسنگي لباس روحانيت را نپوشيده و اين امتيازي براي او نسبت به خيل عظيم از اين قشر است. او هيچگاه تملق پيشه نبوده و باورهاي او نه از ترس و نه از طمع است. اگر به رهبر احترام مي گذارد بر اساس باور است و سكوتش و كلامش و ...
خلاصه اينكه با كم رنگ شدن حضور اين مرد وضعيت كشور اسف بار شده و همين گوياي صحت تفكر اوست. او تنها كسي است كه از ابتدا تاكنون رئيس تيم هزاره سوم را قبول نداشت، و حالا برخي تازه به اين نتيجه رسيده اند و تناقضات مي بافند. مملكت به دست كسي سپرده اند كه مجلسشان او را هو مي كندو بر اين باورند كه همه اطرافيانش فاسدند و منحرف ولي او را صراحتا منحرف نمي نامند. واقعا جوكي بالاتر از اين ديده ايم؟ اگر كسي در ميان انبوهي از پلشتي مي تواند دامن پاكدامن بماند پس استدلال آقايان هم درست است.
هاشمي هاشمي است. راجع به خطاهاي احتمالي او كه قطعا دارد، يك هاشمي تر بايستي نظر دهد و امروز چنين كسي را نداريم. همانگونه كه در مورد امير كبير هم به آساني نمي توان قضاوت كرد

ناشناس گفت...

تاریخ ننگ خانه نشین کردن مرد بزرگی چون هاشمی توسط افراد بی اصل و ریشه و برخی خواص حسود و بی بصیرت را از یاد نخواهد برد

ناشناس گفت...

داریوش خان اگر تا اسفند ماه صبر کنی جواب خیلی از سوالات داده میشه اصلا" نگران نباش

ناشناس گفت...

واقعا که حافظهٔ سیاسی مردم خیلی‌ ضعفه.بابا چقدر زود خیلی‌ چیزارو فراموش می‌کنید!دست بردن به خزانهٔ ملی‌ از کی‌ شروع شد؟

ناشناس گفت...

من در انتخابات 88 می خواستم هر کس بغیر از آقای احمدی نژاد رییس جمهور بشود ولی اینک از اینکه او رییس جمهور است خوشحالم

ناشناس گفت...

زنده باد خادمین ایران وتشیع هر کس و در هر مقامی که باشد

ناشناس گفت...

هاشمي اشتباه نکرد، بلکه با توجه به وضعيت پيش آمده، و پيش بيني چنين روزهايي، احساس تکليف و وظيفه کرد، همانگونه که حضرت امام فرمودند: «...همه ما مأمور به اداى تكليف و وظيفه‏ايم، نه مأمور به نتيجه...» (صحيفه امام، ج‏21، ص: 284)
بنابراين، اشتباه را ديگران کردند

ناشناس گفت...

درود بر خامنه ای
سلام بر هاشمی

احمد گفت...

با سلام.
تنها به یک نکته اشاره گردد و آن اینکه شما یکسری نسبتهایی را به رئیس جمهور ،داده اید ،که در صحت و سقم آنها شک بوده و هیچکدام تائید نشده از جمله همان مطلب نقل شده از سایت منتجب نیا که کل مطلب یک طنز بسیار جالب است و همه اش به یک فرد نامشخص ختم شده که خود مغالطه ای رایج و حال چیدن یکسری تحلیل بر روی ادله سست ،خود سست تر از هرچیز خواهد بود و بقول بزرگانی مانند علامه طباطبائی ها ،دروغ هیچگاه پایدار نخواهد بود هرچند نیاز باشد ،چند قرن بگذرد ...
و الله غالب علی امرهو لکن اکثر الناس لا یعلمون (آیه21 سوره یوسف)