۱۳۹۳ بهمن ۲۲, چهارشنبه

راز انقلاب!


عکس ضمیمه یکی از قوی ترین و معنادار ترین عکس های منتشره از راهپیمائی گرامیداشت انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال گذشته بود.
شکل و ظاهر مرد ویلچر ران و تصویر همسر متوفایش در کنار نوشته معنادار بالای تصویر (گفته بود در راهپیمائی 22 بهمن من را هم ببر) نشان دهنده خواستگاه و خاستگاهی است که در قشربندی های اجتماعی بیرون از طبقات مرفه و تازه به دوران رسیده و آلامدان و باد دماغ داران محسوب می شوند!
طبقه ای که 36 سال است در کنار انقلابش و برای صیانت از آن سخت جانی و پایمردی و پایداری می کنند.
طبقه ای که به صفت ظاهر از حیث مادی «انقلابش و نظام برآمده از انقلابش» لقمه دندان گیری به ایشان نداد.علی رغم این ایشان را در حراست از انقلاب شان دچار تردید نکرد.
معروف است در میانه جنگ دلیران تنگستان با متجاوزین انگلیسی، یکی از یاران رئیسعلی دلواری از ایشان پرسید:
ما امروز می جنگیم و کشته می دهیم که چی به دست بیاوریم؟!
رئیسعلی نیز در جواب می گوید:
ما نمی جنگیم که چیزی به دست بیاوریم، بلکه می جنگیم که چیزی از دست ندهیم!
در انقلاب اسلامی نیز مانائی این اقشار در کنار انقلاب شان قبل از آنکه منتجه از داده های حکومت به ایشان باشد محصول نفی نشدن ایشان از جانب حکومت و تکریم ایشان از جانب حکومت است.
اقشاری که تا پیش از این و در تمام ادوار سلطنت به اتهام مسکنت و فقیری و بی نوائی و بی سوادی و بی کلاسی و بی لباسی و بی ریختی(!) و بی پرنسیبی و بی اتیکتی و ناآلامدی و قرشمالی و سیه چردگی و سفله انگاری محکوم به دیده نشدن بود!
بر همین سیاق بالغ بر 5 سال پیش در «خوابگردها» نوشتم:
فردای درگذشت و مراسم سوگواری بنیان گذار جمهوری اسلامی که با حضور جمعیتی بالغ بر ده میلیون نفر در بهشت زهرای تهران برگزار شد با یکی از همکاران گفتگو می کردم و از ایشان پرسیدم:
این چه رازی است که خمینی بعد از ورود به ایران با استقبالی چهار میلیونی در تهران مواجه شد و در همین بهشت زهرا نوید فردائی آباد و آزاد و مرفه را به ایرانیان داد و برخلاف انتظار در تمام ده سالی که در تهران در قید حیات بود و رهبری نظام و انقلاب را به عهده داشت تمامی لحظات مردم ایران صرف جنگ و کشتار و ناامنی و گرانی و بی ثباتی اقتصادی شد اما علی رغم این وقتی ایشان فوت کرد باز هم بیش از ده میلیون نفر از همین مردم در سوگ ایشان در همین بهشت زهرا به عزا نشستند و در فقدانش بی تابی کردند؟
آیا غیر از این بود که خمینی هر چند فرصت نیافت تا وعده های ایرانی آباد و امن و مرفه را برای ایرانیان و مریدانش محقق کند اما برای شیفتگان وی همین کفایت می کرد که وی ایشان را برخلاف همه سلاطین پیش از این بدلیل فقر و مسکنت مالی و فرودستی تحقیر نکرد و نه تنها تحقیر نکرد بلکه ایشان را ولی نعمتان خود و دیگر مسئولین مملکت نامید که صاحبان اصلی مملکتند.
مبارک باد سالگرد انقلاب تان.


۱ نظر:

سروش گفت...

حقیقتا حضرت امام (ره) از نادر ستارگان آسمان سیاست بود. چند روز پیش داشتم فیلم سخنرانی ایشان در بهشت زهرا را می دیدم. دیدم این مرد الهی از همان روز اول تا روز آخر نه از غیر خدا ترسید و نه برای غیر خدا کاری کرد و از همان جملات اولش خودش را مدیون مردم ساده دانست تا آن اخر در وصیت نامه اش که خود را خادم ایشان نامید.
حقیقتا این همه اظهار خاکساری بر آستان مردمی ساده که برای ایشان هم کار نمی کرد معمایی است که جز با فهم عرفان حل نمی شود. امام خودش را خاکسار مردم کرد نه برای رسیدن به قدرت یا حفظ آن بلکه ایشان را خلق معشوقش و اربابش می دید. امام خود را خاکسار مردم کرد چون خدمت به خلق الله را وسیله قرب الهی می دید.

و همین لطیفه عرفانی و عمق بینش الهی بود که محبت او را در دل مردم زنده نگه داشت با وجود آنکه به قول شما نتوانست در مدت عمر دنیوی اش برای مردم نان و آبشان را در حد خوب تامین کند.

و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا