۱۳۹۴ مرداد ۷, چهارشنبه

باز آمدنت نیست. چو رفتی، رفتی!


دکتر محمدرضا عارف اخیرا اظهار داشته اند:
بسیاری از فعالان رقیب اصلاحات بعد از حوادث ۸۸ بر این باور بودند فاتحه اصلاحات خوانده شده است و حتی تعبیر «مرگ اصلاحات» را به کار می بردند. عارف ضمن رد چنین ادعائی نوید آن را داده که اصلاح طلبان در انتخابات اسفند ماه بار دیگر توفیق بازگشت به صحنه را با رای مردم کسب خواهند کرد.
دکتر عارف در این امر تنها نیست و غالب سخنگویان اصلاح طلبان با ادعای برخورداری از عمق اجتماعی و محبوبیت مردمی، بازگشت محتوم خود به قدرت را باور و بازنشر کرده و می کنند.
هم زمان حامیان محمود احمدی نژاد نیز به استناد محبوبیت رئیس جمهور سابق نزد اقشار فرو دست، مشابه همین ادعا را داشته و بازگشت مجدد محمود و یاران محمود به قدرت، با اتکای بر آرای مردم در انتخابات بعدی را بشارت می دهند.
برخلاف باور هر دو طیف مزبور و به استناد واقعیات میدانی و شواهد تاریخی و روحیات فرهنگی موجود در رفتار شهروندی ایرانیان، ظاهراً اصلاح طلبان و احمدی نژادیان مشترکاً موظفند در باور ادعا و نوید بازگشت خود به قدرت جانب حزم را نگاه دارند.
همه شواهد و قرائن محیطی موید آنست که بدلیل نحافت و بی بُنیگی و ضعف ساختار حزبی در ایران، رفتارها و رویکردهای اجتماعی در ایران قبل از آنکه «محاسبه محور» باشد؛ تابع «مـوُد ـ Mood» و حالات و آنات موسمی است.
بدین معنا سنت سیاسی و قانون حاکم بر رفتار اجتماعی ماکزیممی ایرانیان برآمدی از اقتضائات دنیای «موُد و مُد» است که به صورت تب ظهور می کند و با افول تب نیز «دمُده» و فراموش می شود. موُد و مُدی که متکی بر فرد است تا فهم!
به اعتبار همان نحافت ساختار حزبی در ایران و به اقتفای همین «موُد سالاری» فرد محور است که «این جماعت» زمانی شاهین اقبال خود را بر شانه های «محمد خاتمی» می نشاند و قد رعنای ایشان را در قامت اسطوره دوم خرداد فهم می کند و به همان اعتبار و با اقتضائی دیگر و فصلی دیگر آنک بخشی دیگر از همین جماعت موُد سالار «محمود احمدی نژاد» را برتابیده و ایشان را بر سکوی معجزه هزاره سوم، می نشانند.
چنین سنتی از یک جهت می تواند برای اصحاب قدرت «فرصت و مزیت» باشد مشروط بر آن که با گذشتن از «فرد» دست به تمهید «قالبی نوین» بمنظور دل فریبی و رای رُبائی شهروندان بزنند.
لذا حامیان خاتمی و ایضاً حامیان احمدی نژاد منطقاً موظفند ابتداً انقضای فصل خود و بی بازگشتی قهرمان خود را با استعانت به اصل خیامانه «باز آمدنت نیست. چو رفتی رفتی» باور کنند. اما و در عین حال ایشان با استعانت به آنکه نیل به قهرمان خواهی نزد این گستره جمعیتی نمُرده (هر چند قهرمانان سابق ایشان و برای ایشان منقضی و دمُده شده) لذا با یابش یا پردازش خود و قهرمانان خود در قالبی نوین و مُبین با «موُد و ادِتووت» Mood & Attitude آن بخش از «جامعه مد گرای ایرانی» می توانند بستر بازگشت خود به قدرت را با «فـُرمَتی نوین» بازتولید و امیدواری کنند.

هیچ نظری موجود نیست: