۱۳۹۴ مهر ۲, پنجشنبه

ادرار در زمزم!


آذر ماه 92 طی یک مصاحبه متذکر نحافت بضاعت کارشناسانه از «آمریکا شناسی» و «آمریکا ستیزی» نزد اساتید و کارشناسان سیاسی در داخل ایران شدم (اینجا) تذکری که اکنون برجسته ترین تبلور آن را می توان در شاذگوئی های «صادق زیباکلام» متعین دید.
شاذگوئی که خواسته یا ناخواسته تداعی گر آنست که مشارالیه تعمد دارند تا از طریق «شکلک درآوردن» به مخاطب به هر شکل ممکنی برای خود توجه بخرند! نامه اخیر زیباکلام به رئیس جمهور بمناسبت سفر ایشان به نیویورک را می توان جدیدترین تلاش وی برای جلب توجهی از این نوع محسوب کرد.
زیباکلام در این نامه با اشاره به هم زمانی سخنرانی روحانی با نطق افتتاحیه باراک اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل خطاب به رئیس جمهور توصیه کرده که «به اوباما لبخند زده و دستش را بفشارید»! (اینجا)
چیزی که شخصاً و کتباً و به سهم خود دو ماه پیش تر در یک تفاوت صدر در صدی با زیباکلام توصیه اش را آنگونه به آقای روحانی کردم که:

... با یک امیدواری کم فروغ متوقعم در مواجهه مفروض و محتمل با اوباما لااقل این بار خرق عادت کرده و در قامت نماینده قابل وثوق و راست قامت انقلاب اسلامی و در تراز رئیس جمهور ملت سربلند و با کرامت ایران با اوباما برخورد کنید ... مستدعی است این بار در موضع یکی از فرزندان انقلاب اسلامی و حاملان و پیروان اندیشه همان خمینی که افتخار «امام» نامیدنش را به نام خود در تاریخ ایران سند زدید؛ از موضعی بالا دستی و مقتدرانه آن گونه با نماینده جمهور آمریکائیان برخورد کنید تا ایرانیان از عمق چشمان تان غرور ناشی از تسلیم نشدن و باج ندادن و حـُریت خود را که بیش از 60 سال در زیر فشار جنایات و اجحافات و مظالم و اجامرش کمر خم نکرد را به عینه ببینند ... آن چنان زبونانه و حقیرانه نگاهش کن تا از عمق نگاهت بتوانی همه بی آزرمی ها و بی اخلاقی ها و بی وجدانی های خود و اسلاف خود علیه ملت ایران را با زبان چشم به پیشانی اش بکوبی! بگذار در تاریخ بنام شما ثبت کنند که ایرانیان 37 سال در مقابل آمریکا مقاومت کردند و در نهایت توانستند از موضعی حق به جانب آن «شیطان بزرگ» را در مقابل خود خاضع کند و «روحانی شان» بمثابه یک سلطان فاتح و با گردنی افراشته بنمایندگی از جانب مردم اش و انقلاب اش، در خاک آمریکا آنگونه با رئیس جمهور آمریکا برخورد کرد گوئی شهریاری اذن شرفیابی و خاکساری را به رعیت اش داده.
(متن کامل را «اینجا» بخوانید)

علی ایحال داوری در باب حقانیت موضع زیباکلام و زیباکلامان یا اینجانبان بماند بر عهده قوه عاقله تاریخ و فحول عرصه دانش و فضیلت و کارشناسی!؟


۳ نظر:

ناشناس گفت...

متاسفانه دید گاههای سیاسی شما که همیشه هم خودتان را درعالم سیاست یک متخصص بی چون و چرا میدانید ، مخصوصا" در رابطه با آمریکا یک نوع جنبه فانتزی دارد و یادآور ماجراهای داستانهای امثال بتمن ورابین درمقابله با تبهکاران است . ما در طول چهاردهه با شعار مرگ برآمریکا ، آتش زدن و لگد مال کردن پرچم آمریکا برای این کشورشکلک درآوردیم . چه نصیبمان شد جز مصیبتی که ناگفته پیداست . نکته ای که برایم جالب است ، امام خمینی با یک هواپیمای مسافربری بوئینگ ساخت آمریکا از فرانسه به ایران بازگشت . با یک شورولت بلیزر ساخت آمریکا برای سخنرانی به بهشت زهرا رفت . بعد از سخنرانی یک هلیکوپتر یا بالگرد ساخت آمریکا وی را از میان ازدحام جمعیت نجات داد. بعد از مرگ هم یک هلیکوپتر ساخت آمریکا که در جنگ ویتنام هم شرکت داشت ! جنازه وی را باز هم ازمیان ازدحام جمعیت نجات داد . در طول هشت سال جنگ با عراق البته علاوه بر ایثارو حتی ایجاز، مقاومت ما با این کشور متجاوز به لطف تسلیحات ساخت آمریکا بود . بنده که از این توصیه جناب زیبا کلام کاملا" استقبال میکنم . آمریکا بعد از پنجاه سال روابط خود را با کوبا از سرگرفت . بعد از ریختن هزاران تن بمب در ویتنام و کشته شده 55 هزار تن از سربازانش روابط خود را با این کشور از سر گرفت . به اوباما ربطی ندارد وقتی که روزولت اقدام به سرنگونی دولت مصدق کرد . اشتباهی که علاوه بر دولت بیل کلینتون ، خود اوباما هم صریحا" بدان اعتراف کرد . عطف به دیدگاه شما که آمریکا را یک بنگاه تجاری فهم میکنید . بنده مایلم از بقال سر محله خرید کرده و با هوشیاری با او معامله بکنم . صرفه نظر از اینکه او مسلمان است یا مسیحی یا یهودی یا اصلا" بی دین . زن است یا مرد . پیر است یا جوان . باسواد است یا بی سواد. کاری که درحال حاضر با بنگاهها و شیطانهای اروپائی میکنیم !

ناشناس گفت...

زنده یاد سید مرتضی آوینی , سید الشهدای اهل قلم چه "صادقانه "و "زیبا کلامانه " پنبه زیباکلامان را پینه کرد و نوشت :
آقایان میراث خواران خوش نشین دیار غرب و وابستگان داخلی استکبار و خود باختگان مرعوب مدینه فاوستی , رجالگان و زنار بستگان دیر میکل جکسون شیفتگان جزایرناتورالیستها{لختیها}و مداحان مفلوک و نوچهه های کمر بسته غرب قداره بند و بزمچهه های از ترس رعد و برق به سوراخ خزیده .....این پهلوان پنبه های جبان فضای خالی میان سطور نشریات نشخوار گر جویده های فرنگیان ....
از صحبتهای زنده یاد آوینی در مقاله " حلزون های روشنفکری ایران "

علی گفت...

جناب ناشناس اول ,فانتزی صحبت کردن بیش از انچه که میگویی در مطالب اقای سجادی است در گفته های شما موج میزنه .اقاجون مگه داری برای پسربچه های هشت ساله صحبت میکنی و تاریخ اختراعات غرب رو به رخ ما میکشی بعد هم شاید انتظار داشته باشی ما هم در جواب بگیم مثلا خوارزمی مبنا تمام پیشرفت غربه چون اگر خوارزمی نبود محاسبات ریاضیات به این شکل ساده در سیستم اعشاری امکان پذیر نبود و نیوتون و پاسکال و انیشتین و غیره باید تمام عمرشون را میگذاشتند تا ساده ترین فرمول های فیزیک را حساب کنند اگر می توانستند!!!!و یا اینکه چطور غربی ها قوانین مالکیت معنوی!!!!! رو زیر پا گذاشتند و با سرقت علمی یافته های ابوریحان و ابن هیثم و رازی و بوعلی رو به نام خودشون منتشر کردند.
اما دانستن اینها هرچند برای کسانی که تا این اندازه دچار روانشناسی ذلت و خفت و خود باختگی و مرض غربگرایی هستند به شدت توصیه می شود اما مبنای اعتقادات ما اینها نیست که حالا که پس بالگرد رو امریکا ساخته و امام هم سوار بالگرد شده بگیم وای خدای من امریکا چقدر خوبه یا امام عجب ادم دروغگو و دورنگی بود نه خیر اقا.
ما چهار دهه نیست که پرچم امریکا اتش می زنیم ما به قدمت تاریخ بشریت پرچم امریکا اتش زده ایم پرچم امریکا پرچم ظالمه و ما از زمان هابیل و قابیل از زمان نوح از زمان فرعون از زمان عیسی و ظلم فریسیان از زمان محمد(ص) و ابوسفیان و از زمان حسین (ع) پرچم امریکا اتیش زدیم حتی ما در زمان تحریم تنباکو هم پرچم امریکا اتش زدیم و از روی ازادگی و ظلم ستیزی و مظلوم نوازی پرچم ظلم امریکا را اتش زدیم و به دنبال ان چیزهای مدنظر شما هم نبودیم که حالا رسیده باشیم بهش یا نرسیده باشیم هرچند در تمام این اعصار عده ای سیب زمینی صفت مانند جناب عالی وجود داشتند که حاضر نبودند جلو ظالم بایستند چون وجودش رو نداشتند و ترس اون یک لقمه نونشون رو داشتند که مبادا همون رو هم از دست بدهند و حقیرانه کفش های ظالم را واکس زدن و زنان و دخترانشون رو به حرمسراهای ظالم بردند.