فضاحت حقوق های نجومی طی سال ۹۵ و نوع برخورد دولت تدبیر و امید با آن حکم سرکنگبینی را یافت که برخلاف انتظار صفرا فزود و نهایتا کار بجائی رسید که آن فضاحت مبدل به ضرورت شد و حامیانی یافت که در تعقیب و تبیین اضطرار «حقوق های نجومی» مرزهای فکاهی را نیز درنوردیداند!
از جمله آنکه برخی از دولتیان و مجلسیان از موضع «توجیه آن ضرورت» بدین شکل ابراز لحیه فرمودند که:
نجومی بگیران نخبگانی اند که اگر حقوقهای کلان نگیرند به خارج از کشور رفته و مملکت از موهبت وجود آنان بینصیب خواهد ماند!
چنین اظهاراتی از جانب چنان موجه سازانی را می توان آذین بندی آلاینده ها معنا کرد تا مدعی بدینوسیله بتواند تردامنی خود را استتار کند!
برخلاف ادعای مشعر به «فَـرّار بودن» و «نازک طبعی» نخبگان مزبور واقعیت آن است که کف ماجرا اساسا نخبه ای موجود نیست تا مواجبی نجومی را ضرورت بخشد!
مزید اطلاع موجه سازان مزبور باید اذعان داشت:
خیر آقایان! ـ مطمئن باشید «نجومی بگیران نخبه مفروض انگاشته» اگر مالی بودند پیش تر رفته بودند! همان طور که بسیاری از نخبگان مسبوق به سابقه طی سالهای گذشته بدون کمترین برخورداری از عرقی ملی یا شرف میهنی و یا تقیدات دینی و تعهدات اخلاقی رغم آنکه با سرمایه های مردم و مملکت فربه و نخبه شدند لیکن در هنگامه ای که آغوش کشور محتاج خدمات شان بود به بهانه آنکه ما نخبه ایم و نازمان خریدنی و اطوارمان پسندیدنی است و قدر ما در ایران دانسته نمی شود ملت و مملکت شان را تنها گذاشتند و رفتند.
بر این اساس توجیه گران حقوق های نجومی بی جهت فخر این«خود نخبه مفروض انگاشتگان» را به ملت نفروشند.
مطمئن باشید ایشان اگر مالی بودند جلوتر و بدون توجه به میزان حقوق شان مانند اسلاف شان، رفته بودند. اگر می بینید نرفته اند چون آش دهان سوزی نیستند تا دوّل راقیه آغوش گشایانه به استقبال شان بروند.
توجیه گران و موجه سازان حقوق های نجومی برای این «از خود متشکران» از کدام نخبگی حرف می زنند؟ کدام تخم دو زرده ای را از جوار نخبگی ادعائی آن متوهمین به «از ما بهترانی» در کارنامه ایشان می توانند افتخار فرمائی کنند تا آنک بتوان برای آن «خبرویت مفروض» دست افشانی و آغوش گشائی کرد؟
یکی از زیباترین دروغ های همین جماعت متوهم و توجیه گر توسل همیشگی شان به افسانه ده ها هزار ایرانی موفق و نخبه در مصادر بالای مدیریتی و علمی و تجاری و سرمایه داری در ایالات متحده آمریکا است!
خیر مردم شریف ایران!
روی سخنم با شماست. فریب تان می دهند. در آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست. هزاران ایرانی نخبه و صاحب مسند در مصادر بالای مدیریتی و علمی و تجاری در آمریکا، افسانه ای بیش نیست!
یعنی افسانه ای است که خودشان ساخته اند و خودشان نیز باور داشته اند تا از جوار آن بتوانند از خود «خودساخته شان» حظ ذهنی و لذت تخیلی ببرند!
سالها است از وجود هزاران ایرانی موفق در مصادر و مناصب بالای تحصیلکردگی و مدیریتی و علمی و تجاری و صنعتی در آمریکا دم می زنند اما شما از ایشان بخواهید آن هزاران ایرانی موفق را به خود واگذارند و تنها ۱۰۰ نفر را از میانه آن هزاران نقر نام ببرند!؟
تنها صد نفر کفایت می کند!
۱ نظر:
"روی سخنم با شماست. فریب تان می دهند. در آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست. هزاران ایرانی نخبه و صاحب مسند در مصادر بالای مدیریتی و علمی و تجاری در آمریکا، افسانه ای بیش نیست!"
داریوش عزیز: اگر از همه این دوره چند ساله وبلاگ نویسی فقط همبن حرف حق از تو در تاریخ به یادگار بماند کافیست ،آفرین بر این قلم.
ارسال یک نظر