از اجلاس معروف «گوادلوپ» با حضور جیمی کارتر و جیمز کالاهان و ژیسکار دستن و هلموت اشمیت در دی ماه ۵۷ که در اوج بحران در ایران و بمنظور مهار انقلاب اسلامی، در کارائیب تشکیل شد و خروجیاش توصیه و بلکه امریه به محمدرضا شاه جهت خروج از کشور و روی کار آمدن یک دولت نظامی بود، تا اجلاس ماه آینده لهستان که با خاصه خرجی واشنگتن و میزبانی ورشو قرار است برخورد با ایران را در دستور کار خود قرار دهد بین این دو اجلاس بیش از ۴۰ سال تأخری توام با تفاوت قابل ملاحظه است.
بقول هگل تاریخ دوبار تکرار میشود بار تخست بصورت تراژدی و بار دوم بصورت کمدی! بر این منوال هر اندازه گوادلوپ توانست تراژدی سقوط پهلوی را تسریع کند اکنون و با «نگاه هگلی» اجلاس لهستان را نیز تنها میتوان تکرار کُمیک تاریخ محسوب کرد.
کُمیک بودن اجلاس لهستان ناظر بر این واقعیت است که برخلاف گوادلوپ که واشنگتن در آن تاریخ از رهبری بلامنازع جهان غرب در کنار متابعت ماکسیممی متحدینش برخوردار بود اکنون ترامپ در موقعیتی قرار است واریته لهستان را معرکه گردانی کند که بصورت فردی چه در عرصه بین المللی و چه در داخل ساختار قدرت ایالات متحده در انزوای کامل قرار گرفته و لکوموتیورانی را می ماند که بر روی ریل فاقد واگن مانده.
مشکل ترامپ آن است که سیاست خارجیاش تابع سیاست داخلی و آشفته اش شده و در حالی که در درون ساختار بوروکراتیک آمریکا بخصوص در وزارت خارجه و CIA از کمترین اقتدار و متابعت برخوردار است، ناگریز عرصه سیاست خارجی آمریکا را به یک شووآف بمنظور اخذ باج از رقبای داخلیاش مُبدل کرده.
بر همین منوال اجلاس لهستان را می بایست قرینهای از تصمیم خلق الساعهاش جهت بازگرداندن ارتش آمریکا از سوریه فهم و تلقی کرد که انگیزه هر دو پرخاشگری و واکنش در مقابل فشار ساختار نهادینه شده باندهای قدرت در کریدورهای بوروکراتیک داخل ایالات متحده اعم از وزارت خارجه و پنتاگون و CIA نسبت به تصمیمات ترامپ می باشد.
واریته لهستان یک کمدی سیاسی است که در دورترین نقطه قابل دسترس از وزارت خارجه آمریکا پیش بینی شده تا از آن طریق ترامپ از سوئی دلنگرانی تل آویو و ریاض بابت خروج عجولانهاش از سوریه را تشفی دهد و از جانب دیگر باندهای قدرت متابعت ناپذیر در وزارت خارجه آمریکا و CIA را با این شیوه به چالش بکشد.
مشکل ترامپ آن است که ساختار قدرت نهادینه شده و بوروکراتیک گلوبالیستهای آمریکائی وی را طفلی ناخواسته و بلکه حرامزاده در هرم قدرت محسوب میکنند. نگاهی که بصورت قهری ستیزندگی را به این «مرد تنهای شب» مشق کرده تا لج بازانه چالش سیاسی با رقیبانش در آمریکا را بمنظور «رو کم کنی» به «چیکن گیمی» جنونآمیز مبدل کرده است! (*)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ـ بازی جوجه یا Chicken Game در «تئوری بازیها» و دنیای سیاست کنایه از ماراتنی است که طی آن دو راننده در یک مسیر متقابل با سرعتی زیاد بسمت یکدیگر حرکت می کنند و بازنده کسی است که در آخرین لحظه خودروی خود را از مسیر تصادم و تقابل کنار بکشد.
#داریوش_سجادی
#ترامپ
#گوادلوپ
#اجلاس_لهستان
#چیکن_گیم
بقول هگل تاریخ دوبار تکرار میشود بار تخست بصورت تراژدی و بار دوم بصورت کمدی! بر این منوال هر اندازه گوادلوپ توانست تراژدی سقوط پهلوی را تسریع کند اکنون و با «نگاه هگلی» اجلاس لهستان را نیز تنها میتوان تکرار کُمیک تاریخ محسوب کرد.
کُمیک بودن اجلاس لهستان ناظر بر این واقعیت است که برخلاف گوادلوپ که واشنگتن در آن تاریخ از رهبری بلامنازع جهان غرب در کنار متابعت ماکسیممی متحدینش برخوردار بود اکنون ترامپ در موقعیتی قرار است واریته لهستان را معرکه گردانی کند که بصورت فردی چه در عرصه بین المللی و چه در داخل ساختار قدرت ایالات متحده در انزوای کامل قرار گرفته و لکوموتیورانی را می ماند که بر روی ریل فاقد واگن مانده.
مشکل ترامپ آن است که سیاست خارجیاش تابع سیاست داخلی و آشفته اش شده و در حالی که در درون ساختار بوروکراتیک آمریکا بخصوص در وزارت خارجه و CIA از کمترین اقتدار و متابعت برخوردار است، ناگریز عرصه سیاست خارجی آمریکا را به یک شووآف بمنظور اخذ باج از رقبای داخلیاش مُبدل کرده.
بر همین منوال اجلاس لهستان را می بایست قرینهای از تصمیم خلق الساعهاش جهت بازگرداندن ارتش آمریکا از سوریه فهم و تلقی کرد که انگیزه هر دو پرخاشگری و واکنش در مقابل فشار ساختار نهادینه شده باندهای قدرت در کریدورهای بوروکراتیک داخل ایالات متحده اعم از وزارت خارجه و پنتاگون و CIA نسبت به تصمیمات ترامپ می باشد.
واریته لهستان یک کمدی سیاسی است که در دورترین نقطه قابل دسترس از وزارت خارجه آمریکا پیش بینی شده تا از آن طریق ترامپ از سوئی دلنگرانی تل آویو و ریاض بابت خروج عجولانهاش از سوریه را تشفی دهد و از جانب دیگر باندهای قدرت متابعت ناپذیر در وزارت خارجه آمریکا و CIA را با این شیوه به چالش بکشد.
مشکل ترامپ آن است که ساختار قدرت نهادینه شده و بوروکراتیک گلوبالیستهای آمریکائی وی را طفلی ناخواسته و بلکه حرامزاده در هرم قدرت محسوب میکنند. نگاهی که بصورت قهری ستیزندگی را به این «مرد تنهای شب» مشق کرده تا لج بازانه چالش سیاسی با رقیبانش در آمریکا را بمنظور «رو کم کنی» به «چیکن گیمی» جنونآمیز مبدل کرده است! (*)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ـ بازی جوجه یا Chicken Game در «تئوری بازیها» و دنیای سیاست کنایه از ماراتنی است که طی آن دو راننده در یک مسیر متقابل با سرعتی زیاد بسمت یکدیگر حرکت می کنند و بازنده کسی است که در آخرین لحظه خودروی خود را از مسیر تصادم و تقابل کنار بکشد.
#داریوش_سجادی
#ترامپ
#گوادلوپ
#اجلاس_لهستان
#چیکن_گیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر