مشاهیر هر کشوری مفاخر آن کشور هم محسوب میشوند.
قرن بیستم را از این جهت میتوان به قرن مشاهیری اطلاق کرد که تاریخ در آن بر روی شانه غولهائی از حیث قدرت و معرفت و منزلت قرار داشت!
اسطورههائی همچون نلسون ماندلا ، لخ والسا، الکساندر دوبچک، مهاتما گاندی، جواهر لعل نهرو، مارتین لوترکینگ و نهایتا ابرقهرمانی مانند روح الله خمینی!
کسانی که دشمنانشان نیز با وجود خصومت نافی عظمت و بزرگی ایشان نبودند و هر کدام بنوبه خود فصلی از تاریخ تحولات جهان را با قدرت و قوت بنام خود سند زدند!
علیرغم این ظاهرا قرن ۲۱ بر خلاف قرن قبل دنیای کوتولهها است و دیگر باید حسرت بازتولید ابرقهرمانانی در اندازه قهرمانان قرن گذشته را خورد!
آشوب اخیر در ایران آخرین نمونه از این دست است که علتاش چه ناشی از گرانی بنزین میبود یا موفقیت تحریمهای ترامپ یا بهانه بابت سریز شدن اعتراض سیاسی ـ اقتصادی بخشهائی از جامعه، اما منحیث المجموع اصرار بخشی از معترضین در بولد کردن آخرین فرزند ذکور پهلوی و متقابلا جوگیر شدن «رضاشاهپریم» و نشستن وی بر «توهم رهبری اپوزیسیون» را میتوان «شاخص فلاکت عقلی» نزد جماعتی اطلاق کرد که از میانه فاسدترین و مضحکترین و مبتذلترین و بیسوادترین مجموعه سلطنت منقرضه پهلوی «رضائی سبک عقل» را معرکه گردانی کردند!
معروف است زمانی که اسکندر مقدونی در اوج قدرت مواجه با بیوقعی «دیوژن» در خرابههای آتن شد با غرور اعتراف کرد:
اگر اسکندر نبودم دلم میخواست دیوژن باشم!
حال باید دید این بخش از ایرانیان پلههای زوال را تا کجا طی کردند که به «رضاشاه پریم» رسیدهاند!
کاش ایران اگر دشمنی هم دارد دشمنی حائز اهمیت باشد! تا ایرانیان بابتاش دچار شرمندگی نباشند!
#داریوش_سجادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر