۱۴۰۰ شهریور ۱۹, جمعه

بی‌قهرمانان!


جوزدگی و مبارزه‌طلبی ولو شتابزده «احمد مسعود» در اعلام نبرد با طالبان هر چند به دلیل «هیجان‌زدگی عاری از تدبیر» فروغی نخواهد داشت و محکوم به زوال است اما همین که «ولو مقطعی» موجبات وجد و ابتهاج جامعه سکولار را فراهم می‌کند، شایسته استقبال است.
چنان شایستگی بازگشت به مسکنت عملی «سکولاریسم غرب‌بنده» در منطقه اعم از سکولارهای ایرانی تا افغانی دارد که انبان‌شان را خالی از قهرمان کرده و در چنین آسمان بی‌فروغی درخشش قهرمانانه «احمد مسعود» ولو آنکه دولت‌اش مستعجل نیز باشد لااقل همین که منجر به تقویت اعتمادبنفس سکولارهای محلی می‌شود، حائز اهمیت است.
اساسا یکی از مشکلات جدی جامعه سکولار ایرانی تا افعانی «بی‌قهرمانی» ایشان است.
گریزی از این واقعیت نیست که تاریخ را قهرمانان می‌سازند اما قهرمان نیز محصول گفتمان است. گفتمانی معطوف به مبانی هویتی و معرفت شناختی. بر این منوال سکولاریسمی که اساسا در حوزه اندیشه سترون است بالتبع در حوزه «قهرمان‌سازی» نیز ابتر بوده و طبیعتا در چنان صحرائی لم‌یزرع نوادری مانند «احمد مسعود» نعمت لنگه کفش در بیابان را تلقی می‌شوند.
وقتی پیشینه‌ات خالی از قهرمان باشد لاجرم سقراط‌انه فانوس به دست در ویرانه‌های آتن از دیو و دد ملول‌اید و «قهرمان» آرزو می‌کنید و در نبود «قهرمان واقعی» دست به «جعل قهرمان» زده و آنگاه نجوای حبیب مُحبیان در «هزاران» قابل فهم می‌شود که:
زیر سم لشکر ضحاک پشت من شکست
کاوه لشکرشکن کو شهسواران را چه شد؟
لشکر توران به قلب سرزمین ما رسید
رستم و گودرز کو اسفندیاران را چه شد؟
اما واقعیت تلخ آنست که «بی‌جهت منتظرید»! بر این روال هیچ قهرمانی نمی‌آید. کاوه و رستم و گودرز و گیو و اسفندیار و آرش و سیاوش «افسانه» اند. قهرمان واقعی «قاسم سلیمانی»هایند که در زمین واقعیت روئیده و بر بستر شجاعت جوشیده و از زهدان معرفت حلول یافته‌اند!

 #داریوش_سجادی


هیچ نظری موجود نیست: