ژورنالیسم سیاسی حرفه حساس و پرظرافتی است که بمثابه راه رفتن روی لبه تیغ ضریب بالائی از دقت و طاقت و معدلت را میطلبد.
برخلاف سیاستمداران که بعضاً و بمنظور ماندگاری در قدرت و حفظ و افزایش محبوبیت عرصه سیاست را با استیج کاباره اینهمانی کرده و بر اساس خوشایند مخاطب خوشخرامی و عوامفریبی میکنند در نقطه مقابل ایشان روزنامهنگاران این عرصه قرار دارند که موظفند رویدادهای سیاسی را با رویکردی «غیرعاطفی» و «غیرجانبدارانه» و «آنالیتیک محور» نقد و ارزیابی کنند.
سالها پیش وقتی مرحوم گلآقا در مقام اثبات تعهد قلم روزنامهنگاریاش بر روی خودنویس نمادین محل کارش نوشته بود «این قلم فروشی نیست قبلا به ملت ایران فروخته شده» به آن مرحوم متذکر شدم:
تعهد قلم من و شما تنها باید پایبند به حقیقت باشد نه «هیچکس» و «هیچچیز» دیگر «حتی مردم» تا در بزنگاهی که مردم هم خطائی کردند بتوانیم بدون پروا و لکنت خطای ایشان را نیز متعهدانه متذکر شویم.
بهمن کلباسی نمونه عبرتآموزی از چنین مواجههای است که علیرغم برخورداریش از استانداردهای قابل قبول روزنامهنگاری اما در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی بشکلی قابل فهم در تله عواطف و عوامگرائی افتاد و طی چند روز گذشته سلسله گزارشهائی کاملا غیرحرفهای از ماجرای هواپیمای اوکراین در تلویزیون بی بی سی ارائه کرد که بجای گزارش صرفا یک مرثیه خوانی عاطفی بود که قطعا در کاریر حرفهای ایشان بعنوان نمونهای منفی ثبت خواهد شد گذشته از آنکه تلویزیون متبوعهاش نیز با پخش آن مرثیهخوانی اعتبار حرفهای اش را مخدوش کرد.
ظاهرا کلباسی ناشی از فشار سنگین عاطفهگرائی عوامی که در میتینگ مردادماه گذشته در تورنتو وی را نابلدانه و ناکارشناسانه محاصره و تخطئه کرده بودند (ویدئوی ضمیمه) دچار پسیکوز عاطفی شده و بمنظور فائق آمدن بر آن اختلال عاطفی و دلجوئی غیرضرور از مخاطب ترجیح داده اعتبار حرفهایاش را مابازاء کند.
مطالب بیشتر را با سابسکرایب تلویزیون صحرا در آدرس زیر ببینید
https://bit.ly/3pVKGI2
#داریوش_سجادی
#بهمن_کلباسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر