۱۴۰۱ آذر ۳, پنجشنبه

شهسواران را چه شد؟


جامعه بی‌قهرمان همان «بی‌قهرمان» بماند بهتر از آنست تا بخواهد این نقیصه را با دخیل بستن به ضریح «قیصرانی مقوائی» مابازاء کند و متوهمانه با «قهرمان خُلدآشیان انگاشته‌شان» خوش خوشانی کنند.

سال ۸۸ و بعد از اقاریر عموم متهمین به فتنه‌گری در دادگاه قاضی صلواتی و متعاقب القای عمومی این مطلب که جمیع اعترافات زیر شکنجه اخذ شده «بابک داد» که خود نیز یکی از متهمان گریخته به فرانسه بود علی‌رغم همه بندبازی‌های سیاسی‌اش صادقانه پرسید:

بر فرض صحت «اعتراف اجباری ناشی از شکنجه» اما آیا نباید در میان امیران اسیرمان حسرت لااقل یک قهرمان را داشته باشیم که مانند رشادت‌های اسیران دوران ساواک اکنون نیز عُرضه مقاومت و نشکستن و قهرمانی کردن را از خود نشان می‌دادند!
.....
اکنون نیز مدل به مدل ژنرال‌های سیاسی و «خودبیسمارک انگاشتان ایرانی» مقیم آمریکا و اروپا جملگی مبتلابه همین بیدرکجائی و هویت
باختگی‌اند که با سرعت و در اولین فرصت سالوسانه و سفلگانه بدون کمترین تعلل با تکدی ملیت آمریکائی و ایضا اروپائی و کانادائی هویت باختگی خود را در حظ و وجد «این‌همانی انگاشتی» با انسان تراز غربی «نشئه تراپی» می‌کنند و شوربختانه حتی یک نفر هم در میان‌شان نیست تا تن به این خفت و خیانت نداده و به شرف ایرانی بودنش مفتخر و مقید و پایبند مانده باشد.

از مصی علینژاد تا رضا پهلوی و اَرِه و اوره و شمسی کوره در کانادا و آمریکا و اروپا جملگی، جامعه ایرانی را حسرت به دل گذاشته‌اند تا لااقل یک نفر را در قامت تهمتنی با پرنسیب و وطن‌پرست برای ثبت در موزه تاریخ «سمپل» کنند!

هر اندازه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ملت‌اش را آنگونه ستود که:

با جرأت مدعى‌ام ملت ایران در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله‌اند

اما برخلاف ایشان اکنون قرائت علی ابن ابیطالب از «کوفیان» شاخص تلخ اما واقعی از همین ایرانیانی شده که مبنای شقشقیه و دردنامه نخستین امام شیعیانند که از جفای‌شان گلایه نزد پروردگارش بُرد که:

خدایا! اينان از من خسته‌اند و من از آنان خسته؛ آنان از من به ستوه‌اند و من از آنان دل شکسته؛ بهتر از آنان را مونس من دار و بدتر از مرا بر آنان بگمار.

هرگاه از لشكر دشمن نزديك مى‌شوند هر يك در به روى خود مى‌بندند و همچون سوسمار در لانه مى‌خزند و مانند كفتار در خانه پنهان‏ مى‌شوند.

به خدا سوگند! آن كس كه شما ياور او باشيد ذليل است و كسي كه با شما تيراندازى‏ كند همچون كسى است كه تيرى بى‌پيكان به سوى دشمن رها سازد.

خداوند نشانه ذلت را بر چهره و پيشانى شما بگذارد! و بهره‌‏هاى شما را نابود سازد. آن گونه كه به باطل متمايل و به آن آشنائيد به حق آشنائى نداريد و آن چنان كه در نابودى حق مى‏كوشيد براى از بين بردن باطل قدم برنمى‏داريد.

#داریوش_سجادی

هیچ نظری موجود نیست: