۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

شیطنت یا حماقت؟

روز چهارشنبه دهم دی ماه متعاقب راه پیمائی حامیان دولت و در پاسخ به هنجارشکنی در روز عاشورا توسط مخالفین دولت ، شایعه ای پخش شد مبنی بر خروج یا به تعبیر طرفداران حکومت فرار میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی از تهران.
خبر خروج کروبی بلافاصله توسط فرزند ارشد ایشان تکذیب شد اما نکته حائز اهمیت و بلکه اعجاب آور این بود که علی رغم کذب بودن خبر خروج موسوی از تهران بعد از 24 ساعت سایت امروز که یکی از سایت های اصلی جنبش اصلاحات و طرفدار سبزها است تکذیب این خبر را بنقل از سایت محسن مخلمباف فیلم ساز جوزده و هذیان گوی مقیم فرانسه اطلاع رسانی کرد!!!
من نمی دونم خیلی کار سختی بود که مسئولین این سایت تنها با یک تلفن شخصاً خبر مزبور را پی گیری و کذب بودن آن را راساً اطلاع رسانی می کردند؟!!!
جنبش سبز با همین کارهای ناشیانه و انشاالله ناشیانه و نه تعمدی است که در طول کمتر از 6 ماه اعتبار و اصالت خود را قربانی هذیان گوئی های خارجه نشینان هیجان زده کرد.
اگر رهبران جنبش و بدنه ایشان در داخل از همان ابتدا با تعریفی روشن از سرحدات و مرزهای جنبش اجازه ورود یا ادعای همدلی نامحرمان را از فرصت طلبان می گرفت اکنون چنین سرگشته و پریشان خون دل نمی خورد و نمی خوراند.
خدا رحمت کند آیت الله بهشتی را که با آگاهی کامل می گفت:
خون دادن برای انقلاب آسان است اما خون دل خوردن سخت است.

۷ نظر:

ناشناس گفت...

سلام اقای سجادی

این چه ادبیات و استدلالی است که که شما دارید

فیلم ساز جوزده و هذیان گوی مقیم فرانسه

به نظر من کلمات و نظرات هر فرد دوگونه اطلاعات در اختیار ما قرار میدهد. یک جنبه گزاره ای است خبری که میتوان در صحت و سقم ان تردید کرد و جنبه دیگر نشان از زوایای درونی شخصیت او دارند و گوشه ای از هویت گوینده را اشکار می سازند. در این مورد دوم گزاره گویا تر هستند چرا که گوینده با استفاده از کلمات و شیوه استدلال در واقع خود را به تصویر می کشد.
من اقای مخملباف را هیچگاه ندیده ام و شناخت من محدود به فیلمها و صحبتهای ایشان می شود اما خواندن چنین عبارتی از طرف یک فرد که خود را روزنامه نگار میداند برایم بسیار تعجب اور است. ادبیات شما مرا به یاد لحن و استدلال منبریان طرفدار دولت می اندازد تا یک روزنامه نگار.

نگاهی کنید به دیگر جملات خود

انصافاً جنبش سبز دست مریزاد می طلبد که با چنین سرعتی از یک قاری قران یک حشری خوان ساخت!

جنبش سکس سبز

شما که بیان میکنید

متاسفانه ادبيات جنبش دوم خرداد علی رغم اصرار طلايه داران آن قبل از آنکه مبتنی بر ادبيات و گفتمان مصلحانه باشد متاثر از واکنش روانی حس حقارت آميخته با ادبيات تحرقير جناح مقابل بود.

بهتر است یک بار از خود بپرسید ادبیات سجادی چگونه است.
یک راه ساده تر به شما پیشنهاد میکنم.
ادبیات خود را با گغته های اقای احمدی نژاد, علم الهدی، منصور ارضی از یک طرف و محمد خاتمی و کروبی و اقای از طرف دیگر مقایسه کنید تا دریابید با کدام یک بیشتر سنخیت دارید.
گزاره های ما بیش از انکه ماهیت دیگران را اشکار کند زوایای پنهان وجود ما را برملا می سازند.

سعید

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای سعید
از تذکرات اخلاقی جنابعالی کمال امتنان را دارم و مشکلی با کلیت اندرزهای شما نداشته و بعضاً آنها را در حوزه عمومی و بلکه خصوصی تائید می کنم
اما دو نکته را توجه کنید
نخست آنکه وبلاگ حوزه خصوصی یا کمتر رسمی یک نویسنده هست که این فرصت را به نویسنده می دهد تا با ادبیاتی بی تکلف تر و زبانی غیر مُغلق با مخاطبش گفتمان کند
نکته دوم اینکه مثال هائی که از ادبیات اینجانب استناد کرده ای بشدت قابل مناقشه است
من نمی دانم مشکل شما با گزاره:
فیلم ساز جو زده و هذیان گو چیست؟
فیلم سازی که بدون کمترین صلاحیت در حوزه سیاست طی هفت ماه گذشته خود را نماینده و سخنگوی جنبش سبز معرفی کرده و خودشان هم این انتساب را به شدت جدی گرفته و از این موضع وارد کننده گزاره هائی جعلی و اخباری دروغ به افکار عمومی می شود آیا انتساب هذیان گوئی برای چنین فردی امر نامعقولی است؟
آیا معرفی ایشان به عنوان فردی جوزده که فردای درگیری های تهران بین معترضین و پلیس در عصر عاشورا از جانب خود فراخوان اعتصاب عمومی به مردم ایران می دهند چیزی جز جوزدگی مشارالیه است که در یک هم ذات پنداری و قرینه سازی تخیلی بین خود و مرحوم آیت الله خمینی در سال 57 امر به ایشان به عنوان رهبری کاریزما مشتبه شده تا اعلام اعتصاب سراسری کند و حال خودش به کنار به جماعتی در داخل کشور از باب رعیت پنداری ایشان و ذیل فرامین ایشان فرض شدن توهین روا دارند؟
نمی دانم شما که از گزاره حشری خوانی حسین نامجو برآشفته اید با گوش دادن به آن خوانش چه عنوانی را شایسه آن می دانید؟
آیا حالات و اصوات لحظه یک انزال جنسی را با چاشنی موزیک به خورد محاطب دادن تعبیر بهتری جز حشری خوانی دارد؟
اگر دارد لطفاً بنده را راهنمائی فرمائید و گرنه به اینجانب اجازه دهید چنین استنباط کنم که:
آئینه چون نقش تو بنمود راست
خودشکن، آئینه شکستن خطاست
موفق باشید

صابر راستی کردار گفت...

ادبیات آقای کروبی همانی هست که دوران ریاستش در مجلس ابراز کرد! و خیلی جاهای دیگه. در ضمن احتمال قریب به یقین می دهم که هیچ کدام از بیانیه هایش را خودش نمی نویسد. چرا که ادبیاتش همانیست که در مصاحبه هایش دیده و شنیده ایم. آقای خاتمی در لباس آخوندی مجبور است رعایت کند وگرنه فرقی با کروبی نخواهد داشت و البته منش و شخصیت ایشان متفاوت از کروبی به نظر می رسد. دوم اینکه ظاهر و باطن در کسانی که بی پروا صحبت می کنند نزدیکتر است به هم تا بقیه هر چند که کاملا تایید نمی شود. از طرفی شما جملات را باید در کل متن ببینید نه جداگانه تا در آن حل شود. من فکر نمی کنم بدون به کار بردن آن کلمات منظور اصلی میتوانست رسانده شود.

آخر من نمیدانم چرا ملاک ارزش گذاری و تمام خوبی های دنیا جنبش اصلاحات و سردمداراش شدن! کاش کسان دیگری مثال میزدند که آدم شک نکند به ...

ناشناس گفت...

برای من خیلی اسباب تاسف است که می بینم هربار آقای داریوش سجادی مقاله یا مصاحبه ای را خارج از دیدگاه های متعارف موجود انجام می دهند ، عده ای از دوستان منتقد بجای حفظ متانت و انجام یک نقد اساسی و محتوایی که قانع کننده باشد، به دادن نسبت های ناروا و چسبانیدن وصله های دستمالی شده به ایشان متوسل می شوند.
ادامه این نوشته را لطفا در وبلاگ من مطالعه بفرمایید:
http://barbodasgari.blogfa.com/post-2.aspx
ارادتمند
باربد عسگری

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای باربد عسگری
از حُسن توجه جنابعالی کمال امتنان را دارم
مطلبی را هم که در وبلاگ تان زحمت تحریرش را کشیده بودید مطالعه کردم
امالازم می دانم دو نکته را به جنابعالی یادآوری کنم
نخست آنجا که فرموده اید:
ای کاش جناب سجادی همانقدر که به جنبش سبز و اعمال آن تاخته اند، همزمان به عملکرد دولت و پشتیبانان آن و حتی موضعگیری قاضیان این محکمه هم می تاختند
اولاً قطعاً جنابعالی که از قضا با وسواس و دقت مطالب بنده را دنبال می فرمائید نمی توانید منکر شوید که اینجانب تا قبل از به انحراف رفتن جنبش سبز تندترین مطالب در نقد عملکرد جبهه مقابل را به سهم خود تحریر کرده ام
از جمله مقالات زیر:
http://www.sokhan.info/Farsi/Tazeif.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Tajavoz.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Hazimat.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Natzi.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Gonah.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Jomeh.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Mosibat.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Khab.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Sefid.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Anjeer.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Shaltagh.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Ghalam.htm
و مجدد یادآور می شوم همانطور که در پست قبل و قبل تر متذکر شدم فعلاً بدلیل حاکمیت جو هیجان و احساسات جائی برای تحمل مباحث استدلالی کمتر وجود دارد و به همین دلیل است که مقاله چیستی جنبش سبز را منتشر نمی کنم که مطمئن باشید در آن حرف های زیادی زده ام که شاید بخش هائی از آن توقعات جنابعالی از قلم اینجانب جهت نقد جبهه مقابل را نیز مرتفع نماید
اما فعلاً تا رسیدن به آرامش و حاکمیت فضای منطق باید منتظر ماند

ناشناس گفت...

با سپاس از عنایتی که به عرایض من فرمودید
متاسفانه یادداشت من بر مصاحبه شما قدری ناقص و کلی بیان شده است و این سوء تفاهم را ایجاد می کند که من نقد های قبلی (و بسیار مستدل) شما را بر عملکرد جناح دولتی نادیده گرفته ام و از این بابت پوزش می طلبم . اما مقصود من از یک جانبه گویی تنها در مواقعی همچون مصاحبه مذکور است. بطوریکه می دانیم ، تمامی مخاطبان الزاما مقالات شما را مطالعه نمی کنند و ترجیه می دهند نظرات مستقیم شما را با زبانی ساده و خلاصه بشنوند . در چنین مواقعی اگر مصاحبه شونده تنها به آن بخش از دیدگاه هایش که اتفاقا به مذاق وقت خوش نمی آید بپردازد ، مخاطبان احساساتی فورا تحریک می شوند که پشت شصت تیر اتهام و افترا بنشینند و هرچه زودتر آن شخص را وادار به فرار نمایند. حالا که چنین است و همگان با فهم و سعه صدر برخورد نمی کنند ، من شاگردانه به شما پیشنهاد می کنم از موضعگیری چند سویه و همزمان غافل نباشید تا مخاطبان هیجان زده هم باور کنند که شما یک منتقد منصف هستید نه آنچه آنان به اشتباه می پندارند. و از آنطرف بهانه جویانی که در کیهان غصبی نشسته اند، ذوق زده نشوند و برای شما ستون خبر ویژه ننویسند.
برایتان آرزوی موفقیت و بهروزی دارم
باربد عسگری

داریوش سجّادی گفت...

جناب باربد
با کلیت پیشنهاد شما موافقم اما یک مطلب را هم در نظر بگیرید که مطلب اخیر مقاله بنده نبود بلکه مصاحبه ای بود که ابتکار عمل و طراح سوالها ها در اختیار جناب اسحاقی بود البته می پذیرم باز هم امکان حفظ توازن یا انتقاد دو جانبه از هر دو طرف مناقشه امکان پذیر بود اما به هر حال انگیزه آن نشست و مصاحبه آسیب شناسی جنبش سبز بود به همین دلیل وزن انتقادات از آن بیش از طرف مقابل بود
به هر حال از توجه و پیشنهاد شما استقبال می کنم