جوان ها «فکر می کنند» پیرها چیزی نمی دانند و پیرها «می دانند» جوانها چیزی نمی دانند!
یا بقول آیت الله بهجت:
ما آمده ایم «زندگی کنیم» تا «قیمت» پیدا کنیم نه این که با «هر قیمتی» «زندگی» کنیم. زندگی ما حکایت آن یخ فروشی است که از او پرسیدند: فروختی؟ گفت: نه ولی تمام شد!
پیرو انتشار پست «بازگشت هخا» که با اتکای بر نمونه «هجویه پارازیت» تعریضی بود به سرگشتگی جماعت اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، مراوده ای بین اینجانب با آقای کامبیز حسینی، مجری برنامه موسوم به «پارازیت» صورت گرفت که مطالعه آن را برای مراجعین به این وبلاگ خالی از لطف و فایده نمی دانم.
ذیلاً متن کامل این مراوده دو جانبه را جهت اطلاع منتشر کرده ام که با ارسال پیغام آقای حسینی به اینجانب آغاز شد.
با امید به آنکه ایشان و اینجانب بموقع موفق به فروش یخ های زندگی مان شویم، علاقه مندان را به مطالعه متن کامل این مراوده دو جانبه دعوت می کنم:
جناب آقای سجادی
ببخشید از طریق فیس بوک با شما تماس می گیرم. بنده علاقه مند هستم که شما به عنوان مهمان به برنامه پارازیت تشریف بیاورید و نقطه نظرات خودتان را بیان کنید. اگر شما نیز علاقه مند هستید یا علی. به من اطلاع بدهید و من در خدمت شما خواهم بود.
با احترام ـ کامبیز حسینی
جناب آقای کامبیز حسینی
با سلام
احتراماً پیشنهاد شما جهت حضور اینجانب در برنامه پارازیت دریافت شد و به سهم خود از حُسن نیت شما کمال امتنان و تشکر را دارم.
علی رغم این متاسفم که باید توفیق چنین حضوری را از خود سلب نمایم.
اینجانب به احتساب تعلقم به ژورنالیسم سیاسی برخوردار از پرنسیب هائی هستم که بنا بر چنان پرنسیب هائی خود را در رفتار دلبخواهانه محدود و مقید کرده ام. لذا اخلاقاً نمی توانم دعوت جنابعالی جهت حضور در تلویزیون متبوعه تان را پذیرا باشم هر چند همانطور که عرض شد از حسن نیت شما سپاسگذارم. سال گذشته نیز همکار دیگرتان جناب آقای ... چنین دعوتی جهت حضور اینجانب در یکی از برنامه های تلویزیون صدای آمریکا را مطرح کرده بودند که بنا بر همان اصول به ایشان نیز پاسخ منفی دادم.
چرائی چنان پاسخ منفی را بصورتی مشروح تر به ایشان توضیح داده ام که در صورت تمایل می توانید از ایشان جویا شوید.
اما در صورت امکان و تمایل بدم نمی آید اگر جنابعالی استقبال بفرمائید بنده میزبان شما بوده و در مقام مصاحبه کننده گفتگوئی با شما یا از طریق تلفن و یا ایمیل و اسکایپ داشته باشم.
در صورت موافقت ممنون خواهم شد بنده را مطلع فرمائید.
در ضمن در میان کامنت گذاران صفحه فیس بوک تان ملاحظه کردم فردی اعلام آمادگی کرده بود تا وبلاگ بنده را تخریب فرمایند و ظاهراً تهدید خود را عملی کرده اند و از ظهر امروز عملاً امکان ورود اینجانب به وبلاگم از بین رفته.
هر چند مطمئنم جنابعالی نقشی در این بی اخلاقی نداشته اید اما ممنون می شوم چنانچه صلاح بدانید در صفحه فیس بوک تان اطلاع رسانی کرده تا فرد مزبور دست از این شیرین کاری برداشته و مشکل را مرتفع نمایند.
با آرزوی توفیق روزافزون تان در انجام امور محوله
ارادتمند ـ داریوش سجّادی
آقای سجادی عزیزکسی وبلاگ شما را هک نکرده. بلاگر دچار مشگل شده بود و اگر روی لینک زیر کلیک کنید متوجه می شوید که همزمان با وقتی که شما فکر می کردید وبلاگ تان هک شده بلاگر دچار مشگل بوده است.http://status.blogger.com/
در مورد مصاحبه هم من هنوز سر حرفم هستم هر گاه احساس کردید که علاقه مند هستید نقطه نظراتتان را در «برنامه پر مخاطب پارازیت» مطرح کنید من در خدمت شما هستم.با احترام ـ کامبیز
جناب آقای حسینی
فرمایش شما، بنده را یاد پدر و مادرهائی می اندازد که بخاطر توجیه فرزند خردسال شان جهت پذیرش خرید مورد نظرشان متوسل به این حربه می شدند که «ببین همه از همین می خرند» و طفل مزبور نیز بناچار تمکین می کرد.
جناب حسینی سن و سال شما را نمی دانم. ظاهراً جوانید اما بنده تا آن اندازه عمر کرده ام که کیفیت را مُرجح بر پُر مخاطبی یک برنامه تلویزیونی ندانم. خصوصاً آنکه موج سوم تافلر به اندازه کافی متقاعد کننده برتری کیفیت در مقابل اقبال عمومی است. در مقام مثال آیا می توان به صرف تیراژ میلیونی مجله پلی بوی، آن نشریه را برخوردار از ارزش کیفی از حیث تنویر افکار عمومی دانست.
بگذریم.
در مجموع بنده بر سر موضع خود هستم و برای مصاحبه با صدای آمریکا معذورم.
بخاطر دارم «جناب آقای جلالی» ریاست وقت «صدای آمریکا» بالغ بر ده سال پیش پیشنهاد همکاری با صدای آمریکا را به اینجانب داد و در مقام پاسخ خدمت ایشان معروض داشتم:
ترجیح می دهم صبر کنم تا بلکه صدای آمریکا مُبدل به یک رسانه حرفه ای شود.
انتظاری که ظاهراً بلاموضوع است و متاسفانه دوستان در این شبه رسانه استعدادی در حرفه ای شدن ندارند.
به هر حال از پیشنهاد تان ممنونم.
اما بنده در ایمیل قبلی پیشنهاد دهنده مصاحبه خودم با جنابعالی شدم که «حداقل اخلاق» ایجاب می کرد ولو با چنین پیشنهادی هم مخالف باشید، پیشنهاد دهنده را بی پاسخ نگذارید.
بنده کماکان در صورت استقبال جنابعالی بر انجام چنین مصاحبه ای ابرام دارد.
همچنین چنانچه شما نیز اصرار بر مصاحبه با بنده دارید حاضر هستم با «شخص کامبیز حسینی» به صفت شخصی و در هر کجا که بفرمائید در خدمت تان باشم اما متاسفانه حاضر به حضور در مقابل دوربین شبه رسانه دولت ایالات متحده آمریکا نیستم.
زیاده عرضی نیست. داریوش سجادی
آقای سجادی محترم
من نمی دانم شما برای چه رسانه ای کار می کنید و برای کجا می خواهید با من مصاحبه کنید و اصلا چرا؟
شما مطلبی در جهت تخریب شخصیتی بنده و برنامه ام نوشتید و در لابه لای فحاشی هائی که به شخص بنده نمودید من احساس کردم که شاید نقدی بر برنامه دارید و فقط نمی دانید چطور بیان کنید. به همین دلیل فکر کردم اگر به برنامه بیائید شاید بتوانید نقدتان را بیان کنید. خواهش می کنم اگر می خواهید باب مکالمه را باز کنید از این ادبیات تحقیر آمیز که در یادداشت هایتان موج می زند استفاده نکنید. بنده چون برای رسانه ی مشخصی کار می کنم نمی توانم شخصا برا ی خودم با شما مصاحبه کنم اما سر حرف خودم هستم و می توانم میزبان شما باشم در برنامه ای که میلیون ها مخاطب دارد. آقای سجادی عزیز من آدم دعوائی نیستم و دعوایی هم با شما ندارم. کار من طرح مسئله است نه جنگیدن با مردم. پس لطفا سلاح خود را بگذارید زمین و بیائید در فضائی با احترام متقابل نظرتان را بیان کنید.
کامبیز
داریوش سجادی:
با تشکر از پاسخ تان اما اولاً من متوجه نشدم چه فحاشی و تخریب شخصیتی از جنابعالی کرده بودم الی آنکه بمثابه آئینه کوشش کردم خودتان را به خودتان نشان دهم. چنانچه از رویت تصویر بدون روتوش و بیرون از تصویری که شیدائیان برای شما ترسیم کرده اند «احساس فحاشی کرده اید» مشکل از گیرنده است و نه فرستنده و ثانیاً برخلاف شما که فرموده اید دعوائی نیستم و دعوائی هم با شما ندارم. اتفاقاً بنده دعوائی هستم! اما نه با شما بلکه با دولت و رسانه دولتی که طی پنجاه سال گذشته دوسیه ای مملو از جنایت و خیانت و خباثت در حق ملت و هموطنان وکشورم داشته و اکنون نیز جنابعالی و امثال جنابعالی را در راستای همان جنایت و خیانت گذشته به استخدام علیه کشورم درآورده.
زیاده عرضی نیست و ایام بکام.
کامبیز حسینی:
تاریخ مشخص میکند چه کسی خدمت کرد و چه کسی خیانت.
داریوش سجادی:
البته ظاهراً مطالعات تاریخی شما قلیل است والی متوجه می شدید تاریخ قضاوت خود را از کودتای 28 مرداد به بعد با صراحت ارائه کرده. به همین خاطر است که دولت آمریکا و دنباله هایش نزد پاک دلان ایرانی، کثیف ترین و جنایت کار ترین در حق ملت ایران تلقی شده اند.
کامبیز حسینی:
استاد گرامی مگر من وکیل وصی آمریکا هستم که باید جوابگوی کودتای 28 مرداد باشم؟ شما تا الان به شخص بنده حمله می کردید و مرا جانی و خائن خطاب کردید چه شد ناگهان من شدم عمو سام؟ اقای محترم شما خیلی نگرانی تشریف ببر بیت رهبری زندگی کن چرا آمریکا زندگی می کنی ؟ بنده برنامه ی طنزی دارم برای عموم مردم ایران و درباره ی سیاست و فرهنگ ایران همین. اتفاقا این برنامه را در صدای آمریکا تهیه می کنم چون به من این اجازه را داده است. شما و هم فکران شما در جمهوری اسلامی با همین ادبیات تحقیرآمیز مرا از کشور خودم بیرون کردید. حالا نگران ملت ایران هستید. این نسل شما دعوایی، تلخ ، ناامید، مخرب و اهل ترور شخصیتی است. در مقابل این نسل ما هستیم که از جنگ و دعوا گریزانیم و تلاش داریم امید را زنده نگه داریم. هیچ اتفاقی نمی افتد شما در همین آمریکا بنشینید و حالتان را بکنید و ساکت باشید و تماشا کنید تا ما اشتباهات شما را جبران کنیم.
کار مثبتی جهت پیشبرد ایران نمی کنید که هیچ فقط فحش می دهید و تخریب می کنید. ما یکی مثل شما در ایران داریم که با همین شیوه ی سفسطه گرانه شما مغلطه می کند اسمش هست احمدی نژاد. همان یکی برای هفت پشت ما بس است.
جناب سجادی شما لطفا حالا که آمریکا هستی یک مقداری برنامه های تلویزونی طنز سیاسی ببین تا مفهوم آزادی بیان برایتان شفاف تر شود. در ایرانی که که من متصور هستم من و شما کنار هم زندگی می کنیم و می پذیریم که با هم اختلاف نظر داریم ولی همدیگر را ترور نمیی کنیم.
به امید آن روز و تا آن روز شاد باشید.
داریوش سجادی:
من متوجه نشدم که چه موقع از جنابعالی دعوت کردم جوابگوی کودتای 28مرداد دولت کشور متبوعه تان شوید؟ اساساً شما را در جایگاه پاسخگوئی در این مورد ندانسته و نمی دانم و آنکه باید پاسخ بگوید سیاستمداران جنایت کار آمریکایند. شما از کجا دچار چنین تصوری برای پاسخگوئی شده اید؟
قبلاً فرموده بودید تاریخ بر سر خدمت یا خیانت افراد قضاوت خواهد کرد که بنده نیز حسب اطلاع تان معروض داشتم:
تاریخ خیلی پیشتر قضاوت خود را درباره سیاه کاری های دولت آمریکا کرده که سال 32 علیه دولت مشروع ایرانیان کودتا می کند و امروز با تصور احمق و فراموش کار بودن مردم ایران، تلویزیون درست می کند و برای مردم ایران و دغدغه های دمکراسی خواهانه و حقوق بشری اش زار زار گریه می کند و ضجه می زند و دل صغیر و کبیر را از این همه نوع دوستی و ایران دوستی و اخلاق گرائی با این تصور که ایرانیان (با عرض پوزش) حُکماً خرند!!! کباب می کند.
همه داستان این بود. شما چرا به خودتان گرفته اید؟ در ضمن ترجیح داده و می دهم بجای زندگی کردن در ذیل سایه رهبری ایران در ذیل سایه خداوند در هر کجای دنیا که شخصاً مایل باشم زندگی کنم و برای چنین تصمیمی خود را معطل هیچ کسی نکرده و نمی کنم تا بخواهند برای اینجانب و امثال اینجانب تعیین تکلیف کنند. بر شما نیز فرض است چنانچه دغدغه کجا بودن افراد بر اساس مصالح اش را دارید ابتداً به عنوان یک «شهروند خوب ایالات متحده» که قسم وفا داری به دولت و حکومتش خورده، به دولتمردان تان بفرمائید در افغانستان و عراق چه می کنند؟ برگردند به کشورشان. اما اگر می پذیرید ایشان برای دفاع از منافع ملی کشورتان (آمریکا) خود را محق می دانند در خاک افغانستان و عراق حضور داشته باشند آن هم حضور نظامی. به همان میزان نمی توانید مانع حق امثال اینجانب باشید تا در نبردی که بیش از پنجاه سال است که دولت متبوع جنابعالی علیه ملت و کشور من به راه انداخته اینجانب نیز برای حداقل دفاع از منافع ملی کشورم در خاک آمریکا با زبان «قلم و نگارش» مدافع منافع ملی هم وطنانم در داخل کشور در مقابل جنایات و زیاده خواهی های دولت آمریکا و سربازان رسانه ای اش باشم.
در ضمن، احمدی نژاد خوب و بدش به حساب ملت ایران گذاشته شده. من نمی دانم جنابعالی با تابعیت آمریکائی تان چرا و چگونه خود را با ما ایرانیان هم سرشت و تقدیر تصور فرموده اید؟
یک بار در مقابل قاضی و در دادگاه قانونی ایالات متحده سوگند رسمی شهروندی و تابعیت و وفاداری به دولت ایالات متحده را قرائت کرده اید و اخلاقاً موظف به رعایت لوازم چنان سوگندی هستید. اگر نتوانسته اید ایرانی خوبی برای ملت تان باشید، لااقل اکنون بکوشید آمریکائی خوبی برای کشور و دولت نوین تان باشید.
کامبیز حسینی:
دلیل اینکه بنده این برنامه را (پارازیت) می سازم شفاف سازی از آدم هائی مثل شماست. والبته خندیدن به افکار پوسیده و پر از ریا. دوره ی شما و این حرف ها گذشته آقای محترم. دنبال سفسطه ی جدیدی برای تخریب موفقیت دیگران بگردید.
داریوش سجادی:
انشاالله همواره موفق باشید.
کامبیز حسینی:
شما هم همین طور.