۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

من تو دهن خیام می زنم!


چهارشنبه 28 اردیبهشت روز بزرگداشت «حکیم عمر خیّام» دانشمند و شاعر سرشناس ایرانی بود و به همین مناسبت برنامه هائی در تجلیل از شخصیت این حکیم پرآوازه در ایران و خارج از ایران برگزار شد. همچنانکه به همین مناسبت و در همین روز بخش فارسی تلویزیون BBC برنامه «نوبت شما» خود را به بررسی آرا و نقطه نظرات خیام از منظر بینندگان این رسانه اختصاص داده بود.
عصاره خیامی که از دل آن برنامه به مخاطب القا می شد ناظر بر خیامی خوش باش و شادی خوار بود که قبل از دغدغه غم فردای حریفان داشتن، دلنگران پایان شب، قبل از کسب توفیق نوشیدن جرعه ای دیگر و جستجوی پیاله ای دیگر بود!
این قافله عمر عجب می‌گذرد ـــــ دریاب دمی که با طرب می‌گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری ـــــ پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد
خیامی که می خوردن و شاد بودن آئین اش بود.
خیامی که اگر ز باده مست بود خوش بود.
خیامی که با ماهرخی اگر نشسته است خوش است.
خیامی که می و معشوقه گزیده است.
اما چنانچه پیام خیام از چنین اشعاری را بتوان توصیه و پیشنهاد وی به «زندگی بر محور شادباشی» تلقی کرد منطقاً نه می توان چنین توصیه ای را مذموم دانست و نه می توان چنان توصیه گری را شماتت کرد.
عقلاًً نه تنها از توصیه خیام به زندگی بر محور شادی نباید پروا داشت بلکه منطقاً باید و می توان به استقبال از چنین آموزه ای نیز رفت. اما همه مشکل از آنجا آغاز می شود که مشتی الوات و عیاش برای توجیه لاابالی گری خود «خیام» را تا سطح نازل شب نشینی های مبتذل و  سکس پارتی ها و پیاله کشی های مهوع شان پائین می آورند.
اگر جای مذمت و شماتتی باشد ناظر بر مصادره قرائت «شاد زیستی» مطمع نظر خیام تا سطح نازل عیاشی و عرق خوری و الواتی و کوچه مرد بازی های مسبوق به سابقه است!
خیامی که قرائت اش از «زن» صرفاً در چارچوب کالائی جنسی بمنظور رساندن حظ تنانه به مردان است و ساقی گری و پیاله کشی و تن فروشی و مستی نهایت و غایت چنین زنی در پروسه خوشی و شادباشی است.
خیامی که در عالی ترین سطح مُبدل به صاحب شهرنوئی آلامد خواهد شد که احتمالاً بجای «دروازه قزوین» در «چاتانوکای پهلوی شمالی» بساط عیش و عشرت اش را فراهم کرده!
اگر مذمتی باشد ناظر بر چنین قرائتی از خیام است والی چگونه می توان توصیه به شاد زیستی خیام را در شیدائی و شادمانی نماز شب زاهدان و جهاد مجاهدان دید و به پابوس چنان خیامی نرفت.
جوانانی که در جنگ 8 ساله عراق با ایران چنان عارفانه و عاشقانه و شادمانه به مصاف با مرگ می رفتند مقلدان مُبصّر فتوای خیامی بودند که بر طبل زندگی بر محور شادی می کوبید.
ایضاً پیشه ور و صنعتگر و استاد و دانشجو و طبیب و حکیم و داوری که نماز و روزه و عبادت و شهادت و تجارت و زراعت و تعلیم و تعلم و حکمت و طبابت و قضاوت خود را فدیه کسب رضایت خالق و مخلوق و ابتهاج خود کرده پیروی از همان اصلی می کند که پیشتر خیام بشارت آن را داده بود.
در غیر این صورت می توان به دهان خیامی کوبید که «شادی» را محدود به عرق خوری و زن بارگی و تمهید مستمر سورچرانی شکم و زیر شکم آقایان با «بانوانی» دانسته که رسالتی جز «خوابیدن» و ارائه «خدمات در بستر» به اسافل الاعضا آقایان ندارند!
خیامی که کمترین نسبتی با خیام فیلسوف و ریاضی دان و ستاره شناس و ادیب و تاریخ دان نداشته و حداکثر می توان و باید چنان خیامی را در قد و قواره «هی یو هفنر» Hugh Hefner صاحب کمپانی PLAYBOY  برسمیت شناخت که عشرت طلبی های قرن چهارمی چنان خیامی را در قرن 20 و 21 در قالبی شیک و نوین و آلامد، عملیاتی کرده!
می توان در دهان چنین خیامی کوبید که قبل از واقعی بودن برساخته در ذهنیت هوس بازان و زن بارگان و شادی خوارانی است که دغدغه شان قبل از آگاهی از «وجود» یا «عدم وجود» نفت در داروخانه، ادرار کردن است.

۸ نظر:

بی طرف! گفت...

ازین مقاله چیزی برنمیاد٬ الی اینکه؛ ظاهرآ جناب عالی از اون شادباش ها نوش نموده اید که چنین مطالبی را با کمی هیجان از خود در کرده اید!
نظرتان محترم است٬ اما در حال مستی چنین مطالبی را گفتن٬ مقبول نمی افتد!!!
بی طرف!

ناشناس گفت...

مومن از جن و جنگیری بنویس، از حمایت های بی دریغی بنویس که از بعضیا کردند و حالا دارند همونارو می کوبونند. ... نکنه صرف نداره؟ خیام و هفنر و کامبیز حسینی کم خطرترند نه؟ خدا اندکی از عافیت طلبی ژورنالیست اعظم ما کم کن و بر صداقتش بیفزا

ناشناس گفت...

آقا می شه یه دفعه یه تحلیل مثبت هم از شما ببینیم؟ یا شما کلا مخالفید؟ با همه چیز. پس نظر مثبت شما چیه؟

ناشناس گفت...

پلی بوی صرف نظر از عکسهای زنان لخت مقاله های سیاسی و بسیار عمیق به چاپ میرساند

ناشناس گفت...

خیامی به زنی فاحشه گفتا مستی، هر لحظه به دام دگری پــا بستی، گفت شیخا هر آن چه گویی هستم، آیا تو چنان که می نمایی هستی؟

داریوش سجّادی گفت...

البته شعر بالا منسوب به خیام است و اعتبار قطعی به ایشان ندارد و در ضمن رباعی را غلط نوشته اید و بجای خیامی باید شیخی بگذارید

ایرج گفت...

درود بر استاد گرامی
به نظرم دید مردم نه تنها نسبت به خیام بلکه نسبت به خیلی دیگر از شخصیت های ادبی دیدی بسیار سطحی است و دلیل اصلی آن نیز عدم مطالعه در باره بزرگان ادب و هنر است لذا وقتی رسانه ای مانند بی بی سی درباره خیام مستند میسازد و یا نوبت شما راه می اندازد از زاویه دید خود به خیام نگاه میکند لذا بهتر است که مردم سطح سوادشان را از ادبای کشور مان بالا ببرند تا دید سطحی نسبت به آنها نداشته باشند.
با سپاس

ایرج گفت...

درود بر استاد گرامی
به نظرم دید مردم نه تنها نسبت به خیام بلکه نسبت به خیلی دیگر از شخصیت های ادبی دیدی بسیار سطحی است و دلیل اصلی آن نیز عدم مطالعه در باره بزرگان ادب و هنر است لذا وقتی رسانه ای مانند بی بی سی درباره خیام مستند میسازد و یا نوبت شما راه می اندازد از زاویه دید خود به خیام نگاه میکند لذا بهتر است که مردم سطح سوادشان را از ادبای کشور مان بالا ببرند تا دید سطحی نسبت به آنها نداشته باشند.
با سپاس