استناد به «تفاوت فرهنگی» در توجیه چرائی رفتار زننده یک دیپلمات ایرانی در یک استخر شنای عمومی و مختلط (!) در برزیل توسط سخنگوی وزارت خارجه ایران را در خوش بینانه ترین حالت ممکن تنها می توان توسل به اصل طلائی Spin Doctoring تلقی کرد. هر چند سخنگوی مزبور در نشست بعدی با ارباب جراید اظهار لحیه خود را اصلاح کرد و ماخوذ به حیا پذیرفت رفتار دیپلمات مزبور را باید ذیل رفتار پدوفیلی (Pedophile) قرار داد و بر همان مبنا با مرتکب برخورد انضباطی کرد.
ظاهراً سخنگوی وزارت خارجه در واکنش نخست خود چیزهائی از «تفاوت فرهنگی» و تشبه آن با پدوفیلی شنیده بوده و مذبوحانه تلاش کرده آبروداری کند!
چهار سال قبل از ترور «عبدالمجید خوئی» فرزند کوچک آیت الله ابولقاسم خوئی در نجف فرصتی فراهم شد تا بمناسبتی در نیکوزیای قبرس با ایشان نشست و گفتگوئی داشته باشم.
در این گفتگو عبدالمجید خوئی که سرپرستی دفتر آیت الله خوئی در لندن را نیز به عهده داشت تعریف می کرد که دفتر آیت الله خوئی در لندن فعالیت های گسترده را برای جامعه مسلمانان مقیم انگلستان عهده داری می کند از جمله یک بار از ایشان توسط اولیای یک دبستان دعوت به عمل آمده بود تا نسبت به رفتار مرتکبه از جانب والدین یکی از محصلین مسلمان در لندن که شائبه «پدوفیلی» والدین نسبت به فرزند را القا می کرد، توضیح دهند.
بنا به گفته عبدالمجید خوئی شائبه مزبور از آنجا ناشی شده بود که فرزند این خانواده در مدرسه محل تحصیل خود ضمن استنکاف از «قضای حاجت» دلیل آن را لزوم حضور پدرش جهت شستشوی خود عنوان کرده بود. چیزی که اولیای مدرسه از آن تصور لمس سکشوال نقاط خصوصی بدن فرزند توسط پدر کرده و پدر مزبور را در معرض اتهام پدوفیلی قرار داده بودند!
بر این اساس بوده که فرزند آیت الله خوئی ضمن حضور نزد مسئولین مربوطه و توضیح شیوه «طهارت مسلمانان» اولیای دبستان مزبور را متقاعد کرده که سوء تفاهم مزبور ناشی از یک «تفاوت فرهنگی» بین مسلمانان و مسیحیان است.
برخلاف اقدام و اظهارات سنجیده عبدالمجید خوئی در رفع شبهه آبرومندانه آن موقع در لندن، اظهارات اولیه سخنگوی وزارت خارجه ایران در توجیه رفتار شنیع یکی از پرسنل وزارت خارجه بمثابه کور کردن چشمی شد که با «نیت خیر» درست کردن ابرو، کلید خورده بود!
این در حالی است که هم زمان با رسوائی اخلاقی دیپلمات مزبور، افکار بین الملل شاهد رفتار زشت و زننده محافظان «باراک اوباما» با چند فاحشه در کلمبیا بودند که مرد رندانه ضمن «بهره وری»!!! از علیا مخدرات از پرداخت حق الزحمه «مشارالیها» استکاف ورزیده بودند. رفتار زننده ای که با برخورد متعارف و خبر رسانی صحیح و بموقع و برخورد انضباطی شدید و افکار عمومی پسند با کمترین التهاب کاخ سفید را با حداقل هزینه از هیاهو گذراند.
با گذشت بیش از 3 دهه متوقع است تا مسئولین ایرانی در برخورد با چنین مسائلی تنها بپذیرند:
اولاً همه انسان ها بصورت طبیعی و قابل فهم در معرض وسوسه و لغزش و معصیت اند و ضریب این لغزش بسته به ایمان و پارسائی و توان فرد در مهار وسوسه های نفس متفاوت است.
ثانیاً می توان بدون نیاز به پرده پوشی و با اشد مجازات متخلف مانع از پروپاگاندی منفی علیه دستگاه دیپلماسی کشور و کلیت پرسنل وزارتخانه شد.
۲ نظر:
به نظرم حق با شماست. باید به رزمندگانی که خانه و زن و فرزند را رها کردند و برای ازادی وطن جنگیدند هم نقدی نوشت که شما حق نداشتید بچه ها را رها کنید و به کشور بپردازید زیرا خانواده مقدم است بر میهن و ارزشها. اینکه شما امثال رحمانی را نمی فهمید طبیعی است چون دیدگاهتان برعکس اوست. او برای عقیده خویش حاضر به گذشتن از بسیار چیزهاست و تاریخ باید قضاوت کند نام کدام یک به نیکی برده خواهد شد. افرادی چون شما یا رحمانی.
shoma az koja inghadr motmaen hasted ke chnin etefaghi hatman oftadeh?????????
dr hali ke ma in hameh doshman darem az 1 chez kochak 1 chez bozorg misazand
shayad badbakht pa ya dastash eshareh shodeh be badaneh dokhtarha
ke aslan az av-val eshtebaheh mahz kard raft dakhelh ab bechareh
ارسال یک نظر