مدت هاست که حکایت اپوزیسیون جمهوری اسلامی با درنوردیدن مرزهای تراژدی به سطوح کمدی آن هم در مبتذل ترین شکل ممکن رسیده!
برجسته ترین نمونه در دسترس آن ماجرای پیشنهاد «مهدی خزعلی» بود که قبل از دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، حاملان جنبش سبز را نوید داد که برخلاف دور نخست که ایشان انتخابات را تحریم کرد و تحقیقاً و به شهادت ایشان و جمعی دیگر از متوهمین این تحریم با موفقیت اجرا شد!!! این بار فرمودند:
شهروندان تهرانی این بار بجای تحریم، بالاتفاق در انتخابات شرکت کرده اما تنها به «علی مطهری» رای دهند.
منطق این امریه ناظر بر آن بود که حاملان جنبش سبز در تهران در یک رفتار بدون ریسک و خطر و بهداشتی و مدنی روز انتخابات پای صندوق رای حاضر شده و با انباشت آرای خود بنام علی مطهری اولاً نماینده ای که نسبتاً با مواضع ایشان نزدیک است را با آرائی بالا به مجلس می فرستند و ثانیاً با توجه به حجم آرای یحتمل بالای 3 میلیونی (با توجه به جمعیت بالای 3 میلیونی سبزها در تهران به استناد راه پیمائی 25 خرداد 88 و ایضاً با مفروض دانستن این اصل که جمیع آن 3 میلیون سبز گوش به فرمان جناب خزعلی مترصد رسیدن امریه های عملیاتی اند) که به نام مطهری در صندوق ها ریخته خواهد شد جنبش سبز با بهداشتی ترین شکل ممکن دست به یک مانور قدرت مثال زدنی در مقابل حکومت خواهد زد مبنی بر آن که:
ما هستیم! خیلی هم هستیم! این هم سندش (آرای مکتسبه علی مطهری)
علی ایحال بعد از این پیشنهاد کورتکس سوز بود که جماعت سبز از یمین و یسار به تکاپو افتادند و عده ای بر له و عده ای بر علیه آن وارد میدان شدند.
ابتدا مسعود بهنود (به استعداد مشاور اعظم اش ابراهیم نبوی) تواضع به خرج داد و خطاب به امت سبزش فرمود:
امریه قبلی من مبنی بر تحریم انتخابات حاذقانه نبود و اشتباه کردم اما این بار شرکت در انتخابات و دادن تک رای به مطهری را تجویز می کنم.
و لابد امت ایشان هم فرمودند:
لبیک ـ الهم لبیک!
بعد از آن بود که دومین رهبر اپوزیسیون (مجتبی واحدی) وارد میدان شد اما این بار از موضع مخالفت با طرح مزبور فریاد شماتت خود را بر سر خزعلی کشید که :
ای عوام! این چه دستور نابخردانه ای است که داده ای؟ متوجه نیستی که در فردای انتخابات حکومت جمیع آرای میلیونی مطهری را بنام خود و نامزدهای خود واریز کرده و حضور میلیونی مردم در تهران را بنام خود و مشروعیت مردمی خود سند می زند؟
ایضاً مشاهده شد دومین رهبر فرهمند جنبش سبز نیز از پاریس (بابک داد) بمیدان آمد و ضمن آرام باش دادن به توده های میلیونی جنبش سبز در تهران، از موضع مجتبی واحدی زبان شماتت بر خزعلی گشود که:
سیاست و مبارزه سیاسی رموز و آئینی دارد نباید چنین ناپخته امت میلیونی سبزها را به حرکت درآورد!
فرض ثابت در جمیع فرمایشات رهبران فرهمند اپوزیسیون در قبال طرح مزبور آن بود که:
ـ جنبش سبز در تهران پایگاهی میلیونی دارد.
ـ پایگاه میلیونی جنبش سبز گوش بفرمان ایشان مترصد عملیاتند.
ـ طرح مزبور بدلیل شدت بهداشتی و بی خطر ومدنی بودنش بدون تردید مورد اقبال امت این رهبران قرار گرفته و حکومت در روز انتخابات زیر گام های میلیونی و خرد کننده سبزها به لرزه خواهد افتاد.
خلاصه ـ انتخابات برگزار شد و علی مطهری با کسب 380653 رای!!! از میان بالغ بر شش میلیون شهروند حائز شرایط رای دادن در تهران وارد مجلس شد!!!
شیرین ترین بخش این کمدی آنجا بود که مهدی خزعلی در فردای اعلام نتایج انتخابات در وبلاگ خود با اعتماد بنفسی مثال زدنی نوشت:
«این نشان موفقیت طرح " تک رأی " و ثبت یک پیروزی برای منتقدین و معترضین است.این پیروزی را به فال نیک گرفته و آن را ذخیره تلاش مدنی گسترده تر برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری قرار می دهیم.از هم اکنون باید به فکر سازماندهی و جذب نیرو برای " جبهه آزادی" بود. من صمیمانه از همه دوستانی که بر خلاف میل باطنی شناسنامه شان را برای ثبت فریاد اعتراض شان ممهور به مهر انتخابات کردند، سپاسگزارم ... پیروزی از آن ماست»
بر این اساس و با شناخت چنین اپوزیسیون فکاهی است که همواره گفته ام:
تا اطلاع ثانوی بقای جمهوری اسلامی تضمین شده است و باید آن اپوزیسیون را در دیدن خواب های شیرین و رنگی اش راحت گذاشت!
۲ نظر:
سلام
ممنون از اینکه دوباره وبلاگ را راه انداختید . دیروز که گوگل ریدرم را چک کردم و دیدم که چند مقاله از شما اومده خوشحال شدم
ممنون
کار این افراد مرا یاد کسانی می اندازد که پس از پایان تماشای یک فیلم سینمایی اکشن و پرماجرا تا مدتها رفتار و گفتار هنرپیشه های فیلم را تقلید می کنند و مثل آنان ژست می گیرند و فریاد می زنند:«بادبانها را بکشید... افراد حمله کنید...» و گاهی هم هنگام انجام این حرکات جلوی مردم ناگهان پاسبانی از راه می رسد و او را دستبند زده و به کلانتری می برد و او مجبور می شود یکشب را در پاسگاه بخوابد. بگذریم، اما یک پیشنهاد ادبی: شما در مطلب فوق نوشته اید« رهبران فرهمند اپوزیسیون » اگر فرهمند را به معنای کاریزمایی بودن بکار برده اید من از یکی از اساتید شنیدم که می گفت این واژه انگلیسی هم معنای «کرشمه» در زبان فارسی است. حالا من خودم دیدم خوبست بجای فرهمند بگوییم « کرشمند » که هم معنای آن درست تر و هم زیباتر است.
برقرار باشید
ارسال یک نظر