۱۳۹۱ خرداد ۲, سه‌شنبه

ژانوس عشق و ترس






به بهانه اکران فیلم انتقام گیران 

فیلم انتقام گیران (The Avengers) جدیدترین تولید سینمائی کمپانی Marvel Studios در ایالات متحده آمریکا است که در حال حاضر بر پرده سینماهای آمریکا و اروپا در حال اکران است. صرف نظر از جزئیات، تمامیت این فیلم ناظر بر سوژه همیشگی سینمای اکشن در آمریکاست. سینمائی که سوای ظواهر همواره در تلاش است تا شمائی اسطوره ای از قدرت و توانمندی آمریکا را از طریق خلق ابرقهرمانانی افسانه ای و شکست ناپذیر به مخاطب القا کند.


قطعاً نمی توان در این نکته تردید داشت که ایالات متحده آمریکا علی رغم بحران جهانی اقتصاد و افت چشمگیر توان های مالی و سیاسی و ایضاً نظامی اش کماکان از این توان برخوردار می باشد تا هژمونی و اقتدار خود را در مقام قدرتمند ترین کشور جهان بالنسبه به دیگر کشورها تحمیل کند. اما در این نکته نیز نباید تردید داشت که یکی از عوامل اصلی در تفوق هژمونی و اقتدار ایالات متحده بر جهان، قبل از ظرفیت های نظامی و سیاسی و اقتصادی، القای باور به برتری ذاتی و فناناپذیری توان نظامی و سیاسی و اقتصادی این هیولای تکنیکال به ذهنیت جهانیان است. یعنی آمریکای توانمند و فناناپذیر و مقتدر و غول آسا قبل از وجود واقعی در عالم عین، بیرون و افزون از اندازه ها و استانداردهای موجودش، برآمده و برساخته و شکل گرفته در ذهنیت جهانیان است. در واقع «چنین رستمی هست یلی در سیستان» لیکن «عامل دیگری ایشان را کرده است رستم داستان»!
آنچه که بیش از اندازه به درکی غول آسا و فناناپذیر از این دیو سرکش و هیولای شکست ناپذیر در ذهنیت جهانیان امداد رسانی کرده، قابلیت شگفتی آور نوارهای سلونوئید است.
به بیانی دیگر در کنار جمیع مولفه های قدرت اعم از توان نظامی و تکنولوژیکی و سیاسی و اقتصادی و رسانه ای، هالیوود و تولیدات هالیوود را می توان در مقامی برتر و موثرتر از دیگر مولفه ها برای ترسیم و گریم بیرون از اندازه و افزون بر قدرت آمریکا در حد فاصل عالم واقعیت تا جهان ذهنیت نشاند.
اگر مشاهده شد در فردای انقلاب اسلامی ایران و اشغال سفارت آمریکا، شهروندان معترض آمریکائی در تظاهرات خود علیه ایران پوسترهای «جان وین» سوپر استار سینمای وسترن آمریکا را بر سر دست گرفته بودند!

جان وین
اگر مشاهده شد در فردای عملیات یازده سپتامبر جمیع رسانه های معتبر آمریکا در مقام دادن آرامش به شهروندان بجای کارشناسان نظامی یا سیاسی یا امنیتی میزبان سوپر استارهائی نظیر «چاک نوریس» یا «سیلوستر استالونه» شدند. دلیل چنین رفتاری را باید در ذهنیت شکل گرفته از جانب هالیوود در اذهان آمریکائیان کاوید که مستقیم و غیرمستقیم به ایشان القاء کرده و می کنند:
آمریکا کشوری است مستظهر به ابر قهرمانانی چون «جان وین» که فناناپذیرانه و قدرقدرتانه به هزیمت کشاننده همه سرخپوست تان پلید و جنایت کار است!
آمریکا کشوری است با قهرمانانی اساطیری که «چاک نوریس» اش در «دلتا فورث» یک تنه و تنها با یک مسلسل و یک موتور سیکلت عازم لبنان می شود و دودمان حزب الله لبنان را به باد می دهد!
چاک نوریس
آمریکا کشوری است که «استالونه اش» یکه و تنها در جنگل های ویتنام و غارهای تارابورا، ویت کنگ ها و روس ها و القاعده را به سرپنجه تفنگ و تدبیر و عضله اش به هزیمت می کشاند!
سیلوستر استالونه
آمریکا کشوری است که «آرنولدش» همه دشمنان آمریکا را با مشت آهنین و بازوان پولادین اش خرد می کند!
آرنولد
طرفه آنکه همین آمریکای مجازی وقتی از دنیای مجازی خارج شده و با دیوار سخت واقعیت برخورد می کند مبتلا به تحیـّـُر و آچمزیت! مفرط می شود خصوصاً آنجا که می بیند فرای «پرده سلونوئید» 240 نفر از نیروهای زبده و جنگآورش که علی الظاهر هر کدام باید یک فروند «چاک نوریس» باشند توسط عملیات جهاد اسلامی بیروت در حمله به مقر تفنگداران آمریکائی در اکتبر 1983 کشته می شوند! و محصول تمام جنگاوری ها و ادوات و تسلیحات فوق مدرن و تکنولوژیکش منجر به زمین گیر شدن در باتلاق افغانستان و عراق و خروج پیش از موعد از این دو کشور می شود تا جائی که وقتی فریاد اعتراض ژنرال مک کریستال فرمانده آمریکائی ناتو در افغانستان بلند می شود که:
ژنرال مک کریستال
مبارزه بی نتیجه ما با چند چریک پابرهنه توسط موشک های چند میلیون دلاری، جنگی نامفهوم است! بلافاصله از کابل فراخوانده و حکم بازنشستگی می گیرد!
نمونه اخیر فیلم «انتقام گیران» تکرار داستان مردانی برومند و تنومند و ویرانگر و ابرقهرمان در کنار زنی قدرتمند و ایضاً به سنت هالیوود «هلومند»! و البته «آمریکائی» اند که با اتکای بر عنصر شجاعت و درایت و صلابت و قدرت بنمایندگی از کلیتی بنام «آمریکا» به جنگ همه بدی ها و پلشتی ها و سیاهی ها می روند و مطابق سنت مالوف پیروز همیشگی این میدان اند!
فی الواقع واشنگتن با ابزار هالیوود «ژانوس گونه» از خود شمائی دلفریب می سازد که به همان میزان که بیرون از اندازه های متعارف، زیبا و دلفریب و اغواگر جلوه می کند هم زمان برخوردار از هیبت و صولت و قدرت و شوکت وعظمتی نامحدود و خوفناک و فناناپذیر و ایضاً مجازی در ذهنیت مفتونان و مرعوبان و مغبونان اش می شود و طبیعتاً جمیع ملت ها و دولت های جهان موظفند از شمای چنین غول مهیب و اغواگری تنها یک پیغام را بشنوند:
یا عاشقم باش یا از من بترس!
یا شیفته زیبائی هایم شو و یا مرعوب قدرتم باش!
یا دلشده در جمالم تمامیت ات را بر من ببخش و یا مذبوحانه از خوف توانم، تسلیم ام باش!
اگر می توانی برای وصالم بمیر! اگر نمی توانی از وحشت توانم بمیر!
به تعبیر رسای جورج بوش در فردای عملیات یازده سپتامبر:
یا با ما باشید و یا قهراً بر مآئید
!
پیغامی که ایرانِ بعد از انقلاب اسلامی، بمثابه جوانی سرکش و جسور، نه استعدادی از خود جهت شیدائی و دلدادگی به آن ماه وش خنیاگر نشان داد و نه مرعوبانه به نهیب «من آنم که رستم بـُود پهلوانش» وقعی گذاشت و در فردای هل من مبارز طلبی صریح جورج بوش با همان صراحت به ایشان پیغام داد:
ما نه با شمائیم و نه با تروریست ها!
پاسخی جسورانه که بیش از 30 سال است ایران را بر کرسی معصیت «بی محلی و بی التفاتی» به آن باور مبالغه آمیز از شمای آمریکائی نشانده که علی الظاهر و بر حسب توافقی نانوشته جمیع دولت ها و ملت های جهان را ملزم و موظف به تمکین از آن ژانوس عشق و وحشت فرض کرده!
معصیتی که واشنگتن بیش از 30 سال است می کوشد از طریق تنبیه و تنبُه آن «ایران چموش»! این پیام را به دنیا بدهد:
شما اشتباه ایران را نکنید! نفی آقائی و بالائی ما برخوردار از هزینه ای سنگین همچون همه مصیبت های متحمله ایران طی 30 سال گذشته خواهد بود!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

zendeh o javed bad iran( eslami) sarboland
zendeh bad mardomeh sar bolandash
va nang abadi bar doshmaneh hagherash