۱۳۹۴ خرداد ۱۰, یکشنبه

عدالت!



آقای روحانی در بخشی از سخنانش در همایش سراسری فرمانداران در توصیف عدالت اظهار داشت:
عدالت یعنی فرصت برابر برای همه. پس فضا و امکانات دولتی اگر قرار است به کسی داده شود باید عادلانه باشد و همه به یک اندازه از آن استفاده کنند.
ظاهراً آقای روحانی در فهم «فضیلت عدالت» علی رغم کسوت روحانیت، و علی رغم توقع از ایشان دال بر استنباط مفهوم عدالت از بطن مبانی دینی، بیشتر متاثر از افکار فیلسوفانی غربی نظیر «جان رالز» بوده و بر همین مبنا فهم شان از عدالت دچار نحافت است.
برخلاف نگاه «رالزی» که رشحات آن را می توان در نگاه رئیس جمهور ایران «اسلامی» رد یابی کرد؛ عدالت در فهم دینی قبل از آنکه استوار بر برابری «فرصت» باشد ناظر بر برابری «امکان» است.
عدالت یعنی امکان برابر برای همه یا تخصیص فرصت ها بر اساس صلاحیت ها.
وقتی همه با هم متفاوتند فرصت ها باید مبتنی بر تفاوت ها باشد.
دادن فرصت برابر بین افراد متفاوت عین بی عدالتی است.
این بدان می ماند که بدون لحاظ تفاوت ژنتیکی بین فیزیولوژی زنان با مردان تمهیدگر مسابقه فوتبال بین دو تیم فوتبال زنان و مردان شده و در آن مسابقه مفروض به طرفین و برای طرفین به فرصت ها و قوانین برابر و استاندارد دلخوش و سرخوش باشیم! امری که ظاهرا عادلانه است اما باطناً ظلم و اجحاف و بی عدالتی درحق زنانی است که به دلیل ژنتیک خلقت و بنیه ظریف شان نسبت به مردان چنان فرصت برابری در چنان مسابقه مفروضی عین بی عدالتی در حق ایشان نسبت به مردان است.
عدالت در اندیشه شیعی یعنی صفر بودن برآیند نظام هستی در هر دو سوی معادله خلقت.
بدین اعتبار عدالت در مضیق ترین تعریف ممکن ناظر بر «تعادل بین مسئولیت و ظرفیت» است.

هیچ نظری موجود نیست: