۱۳۹۴ مهر ۱۹, یکشنبه

ظریفی که حیف شد!


برجام با فراز و نشیب های بسیار بالاخره از تصویب مجلس ایران گذشت. برجامی که متاسفانه محصول بی تدبیری و محتوم به ناکامی است. برجام را نوعاً می توان جدیدترین ورژن از «عوامفریبی نقابدار» با لعاب و ویترین و بزک «توانمندی و کامیابی» موزعین اش توصیف کرد.
برجام را در مضیق ترین تعریف ممکن می توان توفیق دولت روحانی در ترغیب آمریکا بمنظور بنده نوازی و تفویض حق حداقلی در دانش هسته ای برای ایران به بهائی «گزاف و نقد» و مابه ازائی «قلیل و نسیه» تعبیر کرد!
هر چند دولت تدبیر و امید در داوری نسبت به سلف خود در پرونده اتمی بتناوب با انگ «پوپولیست» (!) انگشت شماتت و سرکوفت فقد لیاقت را متوجه ایشان و عملکرد ایشان می کرد و می کند اما لامحاله خود نیز در ماجرای هسته ای اسیر چنگال همان «پوپولیسمی» شد که پیشتر رجم اش می کرد!
پیشتر «اسلاوی ژیژك» در «تاملی بر پوپولیسم» به ذکاوت گفته بود:
چند سال پیش، وزیر امور خارجه پیشین دولت ایالات متحده «لاورنس ایگلبرگر» به شبكه خبری فاكس نیوز گفت كه «توسل هوگو چاوز به مردم ونزوئلا تنها تا هنگامی كارگر است كه مردم شاهد توانایی‌ برای بهبود استانداردهای زندگی باشند. اگر اقتصاد در نقطه‌ای واقعا بد شود، از وجهه عمومی چاوز در داخل مسلما كاسته خواهد شد و این تنها ابزار ما علیه اوست برای آغازِ بدتر كردنِ اقتصاد به گونه‌ای كه توسل او به ملت در داخل كشور افول یابد... در این زمان، هر كاری برای دشوارتر كردن اقتصاد ونزوئلا بتوانیم بكنیم خوب است، ولی بگذارید آن را طوری انجام دهیم كه مستقیما با ونزوئلایی‌ها درگیر نشویم ... بقول آلن بدیو هدف هر پروپاگاندا لزوماً دشمن و نابود كردن یك نیروی بالفعل موجود نیست بلكه نیست و نابود كردن امكانی است در موقعیت كه بدان التفات و توجه نشده است». به دیگر سخن، تلاش آنها كشتن «امید» است.
انگشت اشاره ژیژک متوجه همان نسخه ای است که بالغ بر 30 سال پیش توسط واشنگتن برای انقلابیون نیکارگوئه پیچیده شد.
سال 1989 یک پزشک آمریکائی در مصاحبه با مجله «نیوتایمز» پس از بازگشت از یک سفر چند ساله از نیکاراگوئه در تشریح این انقلاب می گوید:
آرمان های نخست انقلاب نیکاراگوئه به فراموشی سپرده شد و اکنون صرفا «بقا» مایه مباهات شده. مبارزه با بیسوادی و طرح های بهداشت همگانی که مایه شکوه و درخشندگی دوره بعد از سوموزآ بود، سرانجام قربانی جنگ کماندوئی ده ساله ای شد که ما آمریکائی ها از آن حمایت می کنیم. (دکتر کوئل کامیل ـ نیوتایمز ـ اوت 89)
پیرو همین بدآیند بود که سال 1984 سیا در جزوه ای که تحت عنوان «براندازی نظام ساندنیست ها» چاپ کرد به صراحت جهت دامن زدن به جو نارضایتی عمومی در نیکارگوئه متذکر این نکته شده بود که:
یکی از راه های واژگون کردن حکومت مارکسیستی نیکاراگوئه «احتکار خواربار» است.

اکنون نیز ظاهراً آمریکائیان به ظرافت و ذکاوت توفیق یافتند تا با دامن زدن به بحران معیشت و بالتبع ایجاد بحران انگیزش نزد دولتمردان ایران به اسم «تعامل با دنیا» ایشان را در بستر «استراتژی بقا» تا آن درجه مدیریت کنند تا آغوش گشایانه به صرافت آموزه شاملو بیفتند که:
دست از گمان بدآر.
با مرگ نحس پنجه میفکن.
بودن به از نبود شدن. خاصه در بهار!

تنها در این میان این «ظریف» بود که حیف شد و بیرون از هیجان زدگی های عوام و سنت مالوف قهرمان سازی ایرانیان، نام ظریف در تاریخ به عنوان متولی این «بدآیند محتوم» سند خورد!

۱۴ نظر:

Mohammad گفت...

با سلام
ممنون ميشم در صورت امكان گزارش كوتاهى از ديدارهاى عمومى خود در تهران و سوالاتى كه جوانان از شما داشتند منتشر كنيد
و اما راجع به اين مطلب حرف زياد دارم ولى خلاصه بگم فارغ از سود يا ضرر برجام كه در اينده معلوم ميشه مسوليت كامل دستاوردهاى ان فقط و فقط با شخص ايت الله خامنه اي ميباشد. همان طور كه سالها پيش با نهيب به آقاى مهاجرانى فرمودند الان وقت مذاكره نيست چون ما چيزى براى دادن در معامله نداريم امروز هم كه معامله انجام شده بر طبق نظر أيشان بوده و ساده انديشيست اگر فكر كنيم برجام بدون موافقت ايشان از سوى دولت پذيرفته ميشد! در مورد مثال هاى نيكاراگوعه هم كه مطرح كرديداين فرمول امريكا براى همه روشن بوده و اگر أيشان به عنوان همه كاره مملكت سياستى رو در پيش گرفتند كه حاصلش فشار اقتصادى أمريكا بوده أيشان يا ان را پيش بينى ميكردند يا در محاسبات خودشون در مورد اثر اين كارها دچار اشتباه فاحش شدند تا امروز مجبور به قبول برجام شوند.
در هر صورت به عنوان رهبر مطلق مملكت أيشان مسوول اين توافق هم هستند. حد اقل ايت الله خمينى انقدر از أستحكام شخصيت برخوردار بود كه مسؤوليت تام قبول قطعنامه رو به عهده بگيره و مثل أيشان يكى به نعل و يكى به ميخ نكوبه! اينكه آقاى ظريف ر دولت روحانى مسوول نتايج خوب يا بد فرجام در اينده هستند از يك تحليلگر سياسى به اعتبار شما به هيچ وجه قابل قبول نيست
پاينده باشيد

ناشناس گفت...

مرتضی:

با عرض سلام خدمت جناب آقای سجادی:
در این مقاله میفرمایید: برجامی که متاسفانه محصول بی تدبیری و محتوم به ناکامی است. برجام را نوعاً می توان جدیدترین ورژن از «عوامفریبی نقابدار» با لعاب و ویترین و بزک «توانمندی و کامیابی» موزعین اش توصیف کرد..... برجام را در مضیق ترین تعریف ممکن می توان توفیق دولت روحانی در ترغیب آمریکا بمنظور بنده نوازی و تفویض حق حداقلی در دانش هسته ای برای ایران به بهائی «گزاف و نقد» و مابه ازائی «قلیل و نسیه» تعبیر کرد!...... تنها در این میان این «ظریف» بود که حیف شد و بیرون از هیجان زدگی های عوام و سنت مالوف قهرمان سازی ایرانیان، نام ظریف در تاریخ به عنوان متولی این «بدآیند محتوم» سند خورد!"
شما بسیاری مواقع برای اثبات اظهاراتتان به مقالات قبلی خودتان ارجاع میدهید. اجازه بدهید من نیز به همین روش اقدام کنم:
مقاله "شیرین ترین شکست (23 تیر 94): "اما قبل از هر چیز این پیروزی را به مردم ایران و شخص رهبری تبریک می گویم که بسیار حرفه ای و حاذقانه مذاکرات را مدیریت کرد و متقابلا ارزنی اعتبار و کردیت به روحانی و تیم اش نداده و نخواهم داد چرا که روحانی کمترین نقش مثبت را در این پرونده بر عهده داشت.... خوشبختانه مدیریت مقتدرانه رهبری وجود داشت والی در نبود ایشان مطمئنم ماجرا با مدیریت روحانی ختم به ذلت و خاکساری ایران می شد."
مقاله موز عین آفتابه (3 مرداد 94): " مدیریت حاذقانه رهبری در پرونده اتمی ناظر بر این معناست که «آیت الله» قاعده بازی را در دست خود گرفت و ضمن دادن مجوز بازی با کارت صفر (بمب اتمی نخواسته) اکتفا به تلاش تیم روحانی و ظریف نکرد و از طریق توشیح «خطوط قرمز» عملاً سطح «منازعه توام با مذاکره» را در تراز رهبران مذاکره کننده با خود قرار داد و بدینوسیله بصورت نامحسوس و نیابتی هم «روحانی و ظریف» را و هم «مذاکره کنندگان مقابل روحانی و ظریف» را بصورت هم زمان و توامان در کمند خطوط قرمز مصوب خود قرار داد و مدیریت شان کرد."
حالا بنظر بنده تناقضات بالا چطور توجیه میشود؟ آنزمانیکه فکر میکردید برجام پیروزی بزرگی برای ایران ایجاد کرده، آنرا به مدیریت حاذقانه رهبری نسبت دادید تا بزعم خودتان کردیتی به روحانی و ظریف نرسد. و حالا که (احتمالا پس از اعلام گزارش کمیسیون برجام در مجلس) متوجه نقاط ضعف برجام شده اید، فراموش کردید مدیریت حاذقانه رهبری در پشت آن بوده و برجام را نوعی بی تدبیری محتوم به شکست دانسته و حتما بی عرضگی ظریف و روحانی عاملش بوده!!
بطور خلاصه طبق نظرات حضرتعالی مهم نیست در برجام و یا اتفاقات دیگر در مملکت چه چیزی رخ د اده است. مهم این است که هرچه اتفاق مثبت رخ داده مدیریت حاذقانه رهبری عاملش بوده و کردیتی به امثال روحانی نباید تعلق بگیرد، و هرجا اتفاقی ناگوار رخ داده رهبری مسئولیتی ندارد و اینجا بی عرضگی روحانی (و مهمتر از آن، خودخواهی هاشمی) باید جلوه داده شود.
جناب سجادی، پیشنهاد میکنم یکبار بین خود و خدای خود خلوت کنید تا ببینید منظورتان از این نوشته ها چیست. آیا منظورتان ارائه تحلیلی منطبق با واقعیت از اوضاع ایران است یا هدفتان پروپاگاندا برای تضعیف یک گروه و تقویت گروهی دیگر است.
شاید شما خودتان را بالاتر از این بدانید که به نظرات خوانندگان پاسخی بدهید، منتها با توجه به تعداد کم نظرات، قاعدتا مشکل کمبود وقت نباید مانعی شود که به کامنت من پاسخ بدهید. لذا اگر حسن نیت در مقالاتتان وجود داشته باشد، انتظار دارم نظر شما را در مورد تناقضاتی که در بالا اشاره کردم بعنوان پاسخ کامنت بفرمایید.
با توجه به طولانی شدن مطلب، در کامنت بعدی تحلیل خود را از برجام خواهم نوشت.

ناشناس گفت...

مرتضی:
بدلایل بسیار زیاد (که یکی از آنها تحریمهای فلج کننده است) آقای خامنه ای برای حفظ نظام مصلحت را در این دید که قطعا باید در موضوع اتمی با امریکا مصالحه انجام پذیرد. سخت گیری های ایشان در تعیین خطوط قرمز در حین مذاکرات حتما تاثیر مثبت در گرفتن امتیازات بیشتر از امریکا داشته است. ولی این خطوط قرمز برای گرفتن امتیاز بود، و در عمل مواردی از خطوط قرمز ایشان در برجام لحاظ نشد. آقای خامنه ای قبل از امضای برجام توسط ظریف قطعا به عبور از خطوط قرمز مذکور واقف بوده ولی چاره ای جز پذیرش نداشت. یعنی برای حفظ نظام مجبور به نوشیدن جام زهر شد. همانطور که چندساعت قبل از اعلام توافق برجام، آقای عراقچی در صفحه اینستاگرام خود عکسی از دست رهبری در حال امضا گذاشت، این نشانه ای بود که امضای رهبری بر پای برجام است.
اینجا تفاوت عملکرد آیت الله خمینی (در ماجرای 598) و آقای خامنه ای (در ماجرای برجام) بسیار قابل توجه است. در جریان 598 آقای هاشمی رفسنجانی پیشنهاد کرد که صدا و سیما وی را بعنوان عامل امضای 598 اعلام کند و سپس نظام وی را محاکمه کند تا جایگاه رهبری خدشه دار نشود. ولی آیت الله خمینی که تا یکماه قبل هرگونه اعلام سازش و صلح را خیانت به اسلام و کشور اعلام میکرد، شجاعانه مسئولیت 598 را برعهده گرفت و اعلام کرد که به تمام مسئولین نظام اعتماد کامل دارد و برای حفظ نظام اسلامی این جام زهر را مینوشد. اما در اینسوی ماجرا، با اینکه قطعا تمام امتیازاتی که ایران در جریان برجام داده است با موافقت رهبری بوده است، ولی ایشان این مسئولیت را به گردن نگرفت. روحانی و تیم دولت را مسئول نهایی برجام معرفی کرد و با انداختن توپ در زمین مجلس، بطور کامل از خودش رفع مسئولیت کرد. درحالیکه بنظر اینجانب هماهنگی با لاریجانی صورت گرفته بود که حتما برجام در مجلس تصویب شود، ولی قضیه طوری وانمود پیدا کرد که آندسته از نمایندگانی که دلبسته انقلاب هستند با برجام مخالفند و نقاط ضعف برجام جهت تضعیف روحانی و ظریف توسط انقلابیون برجسته میشود.
بنظر من اشتباه بزرگ آقای خامنه ای در موضوع زمانبندی مذاکرات بوده است. همانگونه که ایران در پایان دادن به جنگ با عراق نیز این اشتباه را کرد. وقتی در ماجرای فتح خرمشهر که ایران دست بالا را در مذاکرات را داشت صلح نکرد. و یا حتی در مرداد ماه 66 که قطعنامه 598 صادر شد نیز ایران نسبتا دست بالا را داشت ولی صلح نکرد، ولی ایران زمانی مجبور شد صلح را بپذیرد که در تابستان 67 از فاو و جزیره مجنون و بسیاری مناطق دیگر عقب نشینی کرده بود و در موقعیت ضعف مجبور به صلح شد و هنوز نیز غرامت جنگ را نگرفته است.
بهترین زمان در مذاکرات جدی و پایانی با امریکا در زمستان 1387 بود. وقتی که اوباما اولین نامه را به رهبری نوشت و تقاضای مذاکره بدون پیش شرط کرد ولی آقای خامنه ای در سخنرانی نوروز 88 بجای استقبال از مذاکره، موضوع دست آهنین در زیر دستکش مخملی را مطرح کرد. در آنزمان ایران با داشتن سانتریفیوژهای زیاد و غنی سازی بیست درصد، دست بالا را در مذاکرات داشت و تحریمها هنوز اثری شدید بر اقتصاد ایران نگذاشته بود. بسیار جالب است وقتی نامه آقای دکتر رنانی (استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان) را که در تابستان 87 به رهبری نوشته بود خواندم، وقتی دیدم ایشان وضعیت را مثل زمان فتح خرمشهر دانسته و از رهبری خواسته بود تا دیر نشده مذاکرات را شروع کند تا در موضع ضعف مجبور نشود پای میز مذاکره بنشیند. (برای مشاهده نامه دکتر رنانی به رهبری به لینک زیر مراجعه کنید:
http://renani.ir/index.php/component/jdownloads/download/8-books/130-book-9
(پس از دانلود فایل پی دی اف، به صفحه 45 کتاب مراجعه کنید)
ولی این تذکرات نادیده انگاشته شد و بجای مذاکره جدی و بده و بستان واقعی برای حل مشکل، جناب جلیلی مشغول سخنرانی برای اعلام مواضع محکم و حقانیت نظام شدند و وقت طوری تلف شد که پس از تحریم بانک مرکزی، اقتصاد کشور طوری فلج شد که از زمستان 91 با کاهش شدید ارزش ریال در برابر دلار، ضعف های شدید اقتصاد نمایان گشت و ایران مجبور شد که در موقعیت ضعف در برابر 5+1 برای مذاکره بنشیند. بنظرم آقای ظریف بهترین فرد برای مذاکرات بود و بیشترین امتیاز ممکن را گرفت، ولی مشکل این بود که در موقعیت تضعیف شده بیش از این نمیشد امتیاز گرفت. اگر آقای خامنه ای درایت به خرج میداد و از فرصت پیش آمده در زمستان 87 مذاکره واقعی را آغاز میکرد (مانند مذاکره ای که از پاییز 92 شروع شد)، ایران امتیازات به مراتب بیشتری بدست می آورد.
اصل سخن من این است. آقای خامنه ای هرچقدر درایت داشته باشد، معصوم نیست. اشتباهاتش را به گردن دشمن خارجی و فریب خوردگان داخلی نیندازد. اشتباهاتش را شجاعانه بپذیرد و اعلام کند تا بجای رهبری ظاهری، مانند آیت الله خمینی بر دل های مردم رهبری کند.

داریوش سجّادی گفت...

جناب مرتضی
با تشکر از توجه تان تنها به این نکته تاکید می کنم که اولا کماکان به دعاوی خود در مقاله موزعین آفتابه پایبندم و اگر با دقت مطلب را مطالعه می کردید عنایت داشتید که در آن مقاله عرض کردم طرف غربی از ابتدا عزمی برای رسیدن به توافق با جلیلی نداشت و اساسا انتخابات 92 را از طریق تحریم ها مهندسی کرد تا بعد از پیروزی هاشمی با ایشان به معامله برسند! علی ایحال با رد صلاحیت هاشمی و روی کار آمدن نسخه المثنی ایشان طرح آمریکا با همان محور اما با دوزی رقیق ادامه داشت و دارد و به همین دلیل رهبری در جریان مذاکرات تا حدود زیادی دست بسته ماندند و تاکنون بدلیل آمپاس های تحمیلی سکوت کرده اند. این نافی عرض بنده به تبریک به رهبری بر سر کلیت توافق نامه وین نیست. اگر دقت می فرمودید عرض بنده در آن تبریک ناظر بر حفظ تمامیت اتوریته انقلاب بدون عقب نشینی از سرحدات عقیدتی در کلیت مذاکرات بود اما همان طور که در متن مقاله موزعین آفتابه هم نگاشتم محصول برجام لقمه دندان گیری را نصیب ایران نکرد و امید می رفت لااقل مجلس با آن مخالفت کند که نکرد. لذا از اینجا به بعد بازی در زمین آمریکاست و باید منتظر گربه رقصانی ایشان در برداشتن یا برنداشتن تحریم ها بمانیم تا نوبت به واکنش در ایران برسد

ناشناس گفت...

با سلام
ماجرای پیشنهاد هاشمی رفسنجانی مبنی بر محاک خود، احتمالا از جمله خاطرات ایشان است که اسباب شادی خلایق را فراهم میکند.
در رابطه با اتمام جنگ پس از فتح خرمشهر، نه تنها کلیت نظام سیاسی چنین تصمیمی نداشتند بلکه هیچ پیشنهاد منطقی از سوی مجامع بین المللی نیز به ایران ارایه نشده بود( بماند که در همان هنگام نیز، بخش زیادی از خاک ما در دسا دشمن باقی می ماند) فقط از طرفین خواسته بود که آتش بس برقرار کنند.
به قاعده ی این دوساله ی اخیر، شما نیز همچون جناب ولایتی معتقدید که جلیلی در مذاکرات بیانیه میخوانده و شعار میداده است. متن و نوار مذاکرات موجود است و وزارت امور خارجه تحت امر جناب روحانی و همفکرانشان می توانند آن را منتشر کنند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
در رابطه با نقش رهبری و مجلس هم گویا شما هیچ اعتقادی به پدیده ی تفکیک قوا ندارید. مطالعه ی کتاب روح القوانین قویا توصیه میشود

ناشناس گفت...

مرتضی:
در پاسخ به دوست عزیز ناشناسی که من را توصیه به خواندن کتاب روح القوانین کردند و از استقلال مجلس گفتند:
در موضوعات کلان و بسیار حساس مملکتی (مانند موضوع هسته ای، رابطه با امریکا، استیضاح یک رئیس جمهور،...) مجلس فعلی ایران قطعا فرمایشی است.
اگر در اینمورد تا به امروز شک داشتید، میتوانید به خبر امروز تصویب جزئیات مهمترین طرح تاریخ پس از انقلاب مجلس (یعنی برجام) و توافق هسته ای در مجلس (با وجود 200 پیشنهاد) در عرض بیست دقیقه دقت کرده، و به گفته های امروز آقای کوچک زاده مراجعه فرمایید:
"بر اساس این گزارش لاریجانی نیز در صحبت‌هایی تأکید کرد که بررسی طرح برجام عامل شکاف نشود چون یک موضوع ملی است اما کوچک‌زاده به این موضوع اعتراض داشت و در جمع خبرنگاران اعلام کرد که دیشب آقای لاریجانی پیش وی آمده و گفته کشور تصمیم گرفته طرح باید تصویب شود.
کوچک‌زاده ادامه داد: بنده به آقای لاریجانی گفتم کشور چه مرجع جدیدی است؟ که لاریجانی گفت: «همان که خودت می‌دانی»
کوچک‌زاده همچنین به محمدرضا باهنر و توصیه وی اشاره کرد و گفت: آقای باهنر هم نزد من آمد و گفت: دیشب آقایان لاریجانی٬ حجازی و شمخانی جلسه داشتند و تصمیم گرفته شد این طرح تصویب شود.
کوچک‌زاده در واکنش به این مسئله در جمع خبرنگاران با فریاد می‌گفت که همه بدانند این طرح٬ طرح مجلس نیست و طرح لاریجانی و شمخانی و حجازی است."
البته شما میتوانید اینطور برداشت کنید که این تصمیم لاریجانی، شمخانی و حجازی (از اعضای اصلی بیت رهبری) بوده و آقای خامنه ای در این مورد نقشی نداشته است. ولی "العاقل یکفی الاشاره".
یک نکته کوچک در پاسخ به ادعای آقای سجادی مبنی بر اینکه غرب اساسا بنا نداشت با جلیلی توافق کند. بنده هیچگونه شواهدی مبنی برتایید این ادعای شما نمیبینم. اگر هم این ادعا بر مبنای شم سیاسی و تحلیلی خودتان بیان میشود، اجازه بدهید بنده مبانی تحلیلی و شم سیاسی شما را نپذیرم. مبانی تحلیلی شما بنحوی است که یک روز قبل از اعلام توافق هسته ای در مقاله ای ادعا کردید در آخرین لحظه امریکا دبه درآورده و توافق را به هم میزند، درحالیکه تمام شواهد نشان از قریب الوقوع بودن توافق اتمی داشت.

داریوش سجّادی گفت...

جناب مرتضی
تقریبا دو هفته بعد از انتشار مقاله «موزعین آفتابه» که در آن ابراز داشتم غرب اساسا دنبال نتیجه رسیدن در مداکره با حلیلی نبود آقای صالحی ابراز داشتند:
علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی در پاسخ به خبرنگار روزنامه ایران مبنی بر آنکه «طرف غربی مدعی بود که ایران در دوره احمدی نژاد خیلی در مذاکرات جدی نبود و جلیلی را متهم می‌کردند که به جای مذاکره هسته‌ای، در نشست‌ها مسائل غیر مرتبط و شعاری مطرح می‌کند» ضمن رد این ادعا اظهار داشت:اینجانب از زمانی که پرونده ساختگی هسته‌ای ایجاد شد، در جریان همه جزئیات این چالش قرار داشتم و به عنوان کسی که قبلاً مسئولیت نمایندگی ایران در سازمان بین‌المللی انرژی اتمی را عهده دار بود، بر موضوع هسته‌ای متمرکز شده و به عنوان نمونه با رسانه‌های بین‌المللی زیادی درباره این موضوع مصاحبه داشته یا مقاله نوشتم؛ بعدها که به سازمان انرژی اتمی و پس از آن به وزارت خارجه رفتم با توجه به سوابق کاری متوجه شدم ظاهراً کشورهای عضو گروه 1+5 با شیوه‌ای که در پیش گرفته‌اند، خیلی دنبال دستیابی به نتیجه نیستند. هربار که تیم مذاکره ‌کننده ایران به ریاست جلیلی در مذاکرات حضور می‌یافت، طرف مقابل، موانع جدیدی را برای ایران ایجاد می‌کرد و به جای برطرف شدن موانع، یک «مذاکره برای مذاکره» دیگر، به فهرست مطول مذاکرات قبلی، اضافه و کار مذاکره‌کنندگان ما سخت‌تر می‌شد ... بنده در جریان بودم که ایران جدی بود. آقای جلیلی خودسرانه کار نمی‌کرد؛ کمیته‌های متعددی در شورای عالی امنیت ملی وجود داشت. نمایندگان نهادها و سازمان‌های مختلف از جمله سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه در این کمیته‌ها حضور داشتند و موضوعات را مورد بررسی قرار می‌دادند. آقای دکتر جلیلی در این چارچوب کار می‌کرد.
(مصاحبه روزنامه ایران با دکتر صالحی ـ 14 مرداد 94)

ناشناس گفت...

به مرتضای گرامی:
دوست من، طبیعتا کسی منکر نفوذ شخصیت حقوقی و حقیقی رهبری بر نمایندگان مجلس نیست.
اما رهبری، نظارت خود بر موضوعات کلان را از طریق اعلام سیاستهای کلی نظام و یا بعضا درمیان سخنرانی های عمومی شان، اعمال می کند.

سوال منطقی این است که اگر به راستی ادعای جنابعالی مبنی بر نظر موافق رهبری نسبت به تصویب طرح برجام در مجلس صحیح باشد، حال این سوالات بوجود می آیند که:
1- طبق ادعای شما، مجلس در موارد کلان، صرفا نقشی تشریفاتی دارد و رهبری از چنان قدرتی برخوردار است که میتواند با فرستادن یک نفر از دفتر خود، طرح برجام را به تصویب برساند.
حال سوال این است که با در نظر گرفتن موارد فوق، در زمانی که دولت روحانی اصولا اعتقادی به مشارکت مجلس در بررسی برجام نداشت، پس چرا رهبری علنا قایل به لزوم مداخله ی مجلس در این موضوع شدند؟
2-اگر نظر رهبری به تصویب این طرح بوده است، پس چرا نهادهای نظامی تحت امر وی، دقیقادر روز بررسی این طرح در مجلس، یعنی نیروی هوافضای سپاه، موشک جدید بالستیک را آزمایش میکند و در روز بعد که این طرح در مجلس تصویب شد، نیروی دریایی ارتش، اژدر والفجر را آزمایش میکند و در روزی که این طرح را به شورای نگهبان ارسال میکنند، برای نخستین بار و به نحوی بی سابقه، از خیل موشکهای زمین به زمین سپاه پاسداران در اعماق 500 متری توصیربرداری شده و تصاویرش پخش می شود؟
حتما نخواهید گفت که تمام موارد فوق، اتفاقی بوده است. چرا که العقل یکفیه الاشارة.

تکذیبیه ی دفتر رهبری که در آن صراحتا، ادعای دخالت اعضای دفتر ایشان در فرآیند تصویب برجام و جلسه ی سه نفره ی مورد ادعای لاریجانی و باهنر رد گردیده است، نشان میدهد که چه میزان علی لاریجانی و باهنر از صداقت برخوردار هستند.
حتی لاریجانی نیز در صحبتهای خود با کوچک زاده، با زیرکی هر چه تمام تر از اشاره مستقیم به آقای خامنه ای اجتناب کرده و در لفافه سخن گفته . لاریجانی که احتمال نمیداده کوچک زاده این موضوع را علنی کند، وقتی با علنی شدن این گفته ها توسط کوچک زاده رو به رو شد سریعا هرگونه دخالت رهبری را منکر شد.
استناد کردن به گفته های علی لاریجانی چه در مقام عمل و چه در مقام تحلیل، عاقبت خوشی نخواهد داشت.
همین علی لاریجانی بود که گویا در ساله 88 پیش از اتمام مهلت رای گیری طی تماس تلفنی با میرحسین موسوی، پیروزی وی در انتخابات را تبریک گفت. این ادعا پس از یک سال و اندی از سوی لاریجانی تکذیب شد در حالیکه آنگاه موج اعتراضات خاموش شده و میرحسین در حصر رفته و دیگر چیزی تحت عنوان جنبش سبز وجود خارجی نداشت.


در اشاره تان به تحلیل جناب سجادی از جاده انصاف خارج شدید.
درست است که تحلیل ایشان تا قبل از حصول توافق این بود که آمریکا نهایتا توافق نمیکند؛ ولی پس از حصول توافق صادقانه نوشتند که خوشبختانه تحلیل ایشان درست از آب درنیامد و این اولین بار است که خوشحالند که پیش بینی شان درست از آب درنیامده است.


ناشناس قبلی
محمدامین حسن پور

Mohammad گفت...

با سلام مجدد
با همه احترامی که برای داریوش عزیز قایل هستم مدتهاست به این نتیجه رسیده ام که وقتی بحث ایت الله خامنه ای پیش می اید به دلایلی که بر بنده پوشیده است نمیتوان از ایشان تحلیل های مستند همیشگی را انتظار داشت بنابراین قصد ادامه این بحث را نداشتم ولی در پاسخ اقای حسن پور ناگذیر از نوشتن این چند خط هستم:
دوست عزیز نقش فرمایشی مجلس در موضوعات مهم بر هیچ کسی پوشیده نیست و نه تنها در مجلس بلکه در کلیه قوا اگر رهبر اراده کند با فرستادن یک پیام طرح خود را اجرایی کند. اول از همه فراموش نکنیم که ولایت ایشان مطلقه میباشد. کلیه نیروهای مسلح زیر نظر ایشان قرار دارند. رییس قوه قضاییه و صدا سیما را ایشان انتخاب میکنند و مجلس و رییس جمهور هم از بین کسانی انتخاب میشوند که نمایندگان ایشان در شورای نگهبان تایید صلاحیت کرده اند و از روز نخست رهبری هم نشان داده اند که در همه مسایل کلان دخالت خواهند کرد.
جواب سوال اول شما را هم من هم مرتضی هم هر کسی که سیاست ایران را دنبال میکند از قبل داده است ! ایشان از یک سو چاره ای جز پذیرش برجام نداشتند و از سوی دیگر نمیخواهد مسولییت اثار منفی ان را به عهده بگیرد. بنابر این چاره ای نداشتند جز اینکه برای حفظ ظاهر مجلس هم این را تایید کند وبا ارسال نماینده این کار را کردند و شورای نگهبان هم که امکان نداشت بدون موافقت ایشان کاری بکند بلافاصله انرا تایید کردند!!!
اقای حسن پور عزیز ایشان بارها در مورد مسایل بسیار کم اهمیت تر که مخالف بوده اند به طور مستقیم دخالت کرده اند .. با حکم حکومتی طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس ششم را وتو کردند. با انتخاب اقای رحیم مشایی مخالفت کردند. حتی در مورد برکناری یک وزیر (مصلحی) مستقیما دخالت کردند. ان وقت شما و اقای سجادی انتظار دارید ما باور کنیم در مهمترین موضوع مملکتی بعد از جنگ که ۱۵ سال همه چیز این مملکت را تحت تاثیر قرار داده ایشان نظری نداشتند و به مجلس موکول کردند یا مخالف بودند و اعلام نکردند؟ به قول داریوش عزیز مخاطب را پخمه فرض کرده اید؟؟ به چه زبانی باید گفت ایشان أستحكام شخصيت خمینی را ندارند که مسولییت دستپخت ۱۵ ساله و هزینه سیاست خود را بپذیرند و سعی در رفع مسولییت از خود دارند در حالیکه همی مملکت میدانند چنین برجامی بدون موافقت ایشان ارزنی شانس امضا شدن چه برسد به تایید ۲۰ دقیقه ای در مجلس و تایید بلافاصله در شورای نگهبان نداشت!
در مورد نکته دوم هم بنده که یک نظاره هر معمولی هستم هم حدس میزدم بعد از تایید برجام ایران دست به ازمایش موشکی بزند چه برسد به تحلیلگران سیاسی و گویا تنها کسی که سورپرایز شده شما هستید! هیچ کسی هم از این قضیه متعجب نشده که ایران باید چنگ و دندانی نشان میداد که چیزی عوض نشده !
پاینده باشید

ناشناس گفت...

دوست عزیز
با سلام
گفته اید که ولایت ایشان مطلقه است. و از مثالهایی که زده اید چنین برمی آید که معنای اطلاق ولایت را درنیافته اید. اگر حقیر اشتباه میکنم لطف کنید و معنی کنید تا اشتباه من مشخص شود.
گفته اید که ایشان با حکم حکومتی جلوی اصلاح قانون مطبوعات را گرفت.
اولا که این اصطلاح را جناب کروبی در رابطه با نامه ی آیت الله خامنه ای استفاده کردند وگرنه حقیر معتقد به حکومتی بودن آن حکم نیستم.
قصد بحث بر سر مصادیق را ندارم ولی همیشه در رابطه با قدرت و جایگاه ولی فقیه اغراق شده است: چه از جانب مخالفان و چه از جانب بخشی از موافقان.
مخالفان ایشان از یک سو معتقدند که رهبری به این توافق نیاز دارد ولی نمی خواهد مسولیت تبعات منفی آن را بپذیرد و از سوی دیگر این توافق را بزرگترین اتفاق دیپلماتیک تاریخ ایران دانسته و ظریف را تالی صالح امیرکبیر و دکتر مصدق می دانند و آن را دستاورد بزرگ دولت اعتدال برمی شمارند. سوال این است که با این همه محاسن که برای برجام برشمرده میشود، تبعات منفی اش کجاست که رهبری نمیخواهد مسوولیت آن را بپذیرد؟؟
مضافا آنکه مخالفان رهبری، در انتخابات 92 سعیدجلیلی را نماینده ی ایشان در انتخابات میدانستند و اینگونه القا کردند که رای نیاوردن جلیلی یعنی عدم مقبولیت رهبری.
اگر رهبری به چنین توافقی نیاز داشت، پس چرا میخواست جلیلی را رییس جمهور کند؟ که هم افراطی بود و هم مذاکره بلد نبود و مدام بیانیه میخواند.
اینجاست که کمیت این تحلیلها لنگ میزند و ابدا منطقی نمی نمایند.
در واقع اینان هستند که مخاطبشان را پخمه فرض می کنند.
در آخر اینکه حقیر هم همچون شما از آزمایش های نظامی سورپرایز نشدم، اما آنقدر ساده اندیش نیستم که آن را بی اهمیت بدانم.

در رابطه با مقایسه ی بین آیت الله خمینی و خامنه ای، نظر شخصی حقیر برخلاف شماست.
کینه و حقد دوستان سابق و طعنه زنان امروز به ایشان از آن رو است که آیت الله خامنه ای بر خلاف آیت الله خمینی خود را محدود به حلقه ای معدود از مشاوان و معتمدان نکرده است و به راحتی تاثیرپذیر نیستند.

دیگر اینکه موجب امتنان خواهد بود تا مقصودتان از دستپخت 15 ساله را بیان کنید.
مبدا این 15 سال را هر تاریخی که فرض کردم، نتیجه ی خاصی حاصل نشد

در نهایت قابل توجه است که 100 نماینده ی مجلس به طرح تصویب برجام ( که رهبری به ادعای شما موافق و محتاج به آن است) رای مخالف دادند.
همین 100 رای مخالف ثابت میکند که مجلس فرمایشی و سفارشی نیست.
مگر آنکه بپذیریم که به این 100 نماینده نیز، سفارش مخالفت داده شده بوده است.
موفق باشید

محمدامین حسن پور

Mohammad گفت...

با سلام مجدد
نخست انکه منظور من از مطلقه بودن ولایت به طور خلاصه این بود که در مورد مسایل مهم مملکتی حرف ایشان فصل الخطاب است و ایشان تصمیم اخر را میگیرد. اگر اینطور نیست و من اشتباه میکنم تصحیح کنید. در مورد مجلس ششم هم اینکه پیام ایشان را چه بنامیم مهم نیست مهم اینست که ایشان مخالف بودند و طرح از دستور کار خارج شد به همین سادگی!
بعد از اتفاقات مجلس ششم هم که این رکن به کلی فرمایشی شد و در هر دوره نمایندگان به صراحت ابراز کردند که اگر در مورد طرحی حدس بزنند نظر اقا چیست بدون هیچ دلیل دیگری به ان رای میدهند! اگر این مفهوم فرمایشی نیست شما بنده رو روشن کنید! اصلا خیلی ساده است دوست عزیز شما یک طرح یا یک قانون بعد از مجلس ششم بگویید که مجلس تایید کرده و رهبر مخالف بوده ! هیچ کسی این مجلالس فرمایشی رو جدی نمیگیره و فقط تبدیل به سوژه خنده این مملکت شدند و حتی یک تحلیلگر ایرانی یا خارجی هم نبود که در مورد اهمیت نظر مجلس در تایید برجام چیزی بنویسه چون گویا به جز شما دوست عزیز و خواجه حافظ شیرازی همی دنیا میدانست تایید برجام از طرف دولت بدون موافقت رهبر غیر ممکنه و حالا که رهبر تایید کرده کسی نگرانی از رای مجلس فرمایشی نداشت.
بنده و هر نظاره گر منصفی میداند که به خاطر تاثیر خرد کننده تحریم ها (که دردانه رهبری انرا کاغذ پاره میخواند) ایران راهی به جز رسیدن به توافق نداشت. از اینرو افرادی که ظریف یا روحانی را امیر کبیر و غیره خطاب کنند هم به کلی در اشتباه هستند و هر کس دیگری هم رییس جمهور میشد گونه ای از توافق صورت میگرفت.
در مورد تبعات منفی یا مثبت توافق فقط در طول زمان میشود قضاوت منصفانه داشت و دقیقا به همین خاطر است که رهبری یکی به نعل و یکی به میخ میزند که اگر فردا اثار منفی بر مثبت فزونی گرفت ایشان مسولییت انرا قبول نکند!
نکته دیگر اینکه بنده از مخالفان رهبری نیستم و اتفاقا با وجود انتقاد های بسیاری که به ایشان دارم از مدیریت بسیار خوب ایشان در مورد برجام لذت بردم و فقط از این در عجب هستم که ایشان چرا مسولییت انرا قبول نمیکند؟! اگر چه شاید حق با شما باشد و در مورد نفوذ ایشان اغراق هم صورت گرفته باشد ولی بنده حتی یک مورد هم سراغ ندارم که طرح مهمی در این مملکت رد یا تایید شده باشد در حالیکه ایشان مخالف بوده باشند چه برسد به این موضوع که حساسترین بحث دوران رهبری ایشان است. در مورد اقای جلیلی هم که فرمودید بنده هم فکر میکنم از نظر رهبری احتمالا ایشان فرد اصلح بوده اند ولی همان طور که گفتم فارغ از اینکه چه کسی رییس جمهور میشد ایران گریزی به جز توافق نداشت. و فکر میکنم همه هم متوجه شده اند که قدرت رییس جمهور به شدت محدود است و اگر چه به شوری مجلس نیست ولی حرف اخر را در این مملکت ایت الله خامنه ای میزند و هر چقدر هم که عده ای تلاش کنند و دست و پا بزنند از دیدگاه این ملت v از دیدگاه تاریخ ایشان مسوول نهایی اثار این توافق هستند.
د ر مورد مقایسه با آقای خمینی هم خود من دوران رهبری ایشان رو تجربه نکردم و بر اساس مطالعاتم صحبت میکنم و اینکه ایشان وقتی مهمترین و سخت ترین تصمیم رهبری خود که پذیرش قطعنامه بود را گرفتند کل مسولییت انرا هم به عهده گرفتند و به خاطر ناکامی در دسترسی به اهداف جنگ از ملت ایران پوزش خواستند. مخالف ایشان باشید یا موافق همه میدانستند ایشان شخصیت پذیرش تصمیمات خود را دارند و در چندین مورد هم که فکر میکردند کار اشتباهی صورت گرفته اقرار به اشتباه کردند.
حالا شما این رو مقایسه کنید با رهبری فعلی که در مورد مهمترین موضوع مملکت (که همه هم میدانند بدون توافق ایشان غیر ممکن بود) میفرمایند بنده نه موافق هستم نه مخالف !!! در طول حدود ۲۵ سال رهبری مطلق بر این مملکت و افزایش شدید فقر و فساد و رانت خواری و ... تنها موردی که ایشان به زعم خودشان اشتباه کردند بحث کنترل جمعیت بوده !!! (که اتفاقا از محدود کارهای درست بود) و در هیچ مورد دیگری ایشان اشتباهی نداشتند. کلا ایشان و ماشین تبلیغاتی نظام از روز نخست به دنبال این بودند که هر چی کار خوب و مفید انجام میشه در مملکت به اسم ایشان و درایت ایشان نوشته بشه و هر مشکلی و اشتباهی هم هست به گردن دولت وقت یا مجلس و بقیه بیوفته! و همین فرمول قدیمی در مورد موضوع هسته ای هم دنبال میشه. ولی دیگه بعد از سالها مردم ایران هم به خوبی میدونند چه خبره و اگر مشکلی هست گره کار در دست مجلس فرمایشی یا رییس دولت تدارکاتچی نیست ...
پاینده باشید

ناشناس گفت...

با سلام مجدد
فقط به بخشی از نوشته ی شما پاسخ میدهم:
به نظر شما طرح کنترل جمعیت طرحی صحیح بوده و آقای خامنه ای آن را اشتباه می داند.
حق شماست که این طرح را صحیح بدانید یا ندانید. اما لطفا صحبت ایشان را تغییر ندهید. ایشان نگفت که طرح اشتباه و غلط بوده است بلکه گفتند از یک جا به بعد دیکر نباید با همان شیوه و مقدار ما جمعیت را کاهش میدادیم. میان این دو گفته تفاوت بسیار است.

اما گمان نمی کنم که دیگر صحبت من و شما به نتیجه ی خاصی برسد. وقتی شما از موضع تحقیر، مخاطب خود را اینگونه خطاب میکنید که "به جز او و خواجه حافظ شیرازی همه از موضوع مطلع اند" دیگر فضایی محترمانه برای مباحثه باقی نمی ماند.
اگر من در پیامهایی که گذاشته ام خود را بعضا حقیر خطاب کردم، به قاعده ی رعایت تواضع بوده است، اما گویا آن لفظ "حقیر" موجب سوء تفاهم شما شده و واقعا مخاطبتان را حقیر فرض کرده و اجازه ی تمسخر و تحقیر به خود داده اید.

در نهایت به عنوان یک ایرانی از شما تقاضا دارم که لطف کنید و فقط از جانب خودتان اعلام موضع و نظر نمایید.
گفته اید که از دیدگاه این ملت و از دیدگاه تاریخ ایشان مسوول نهایی اثار این توافق هستند.

تصور نمیکنم من و شما نماینده ی ملت باشیم تا بخواهیم از جانب آنان اعلام موضع کنیم.

محمدامین حسن پور

Mohammad گفت...

آقاى حسن پور عزيز
از پيام اخر شما هم متعجب و هم ناراحت شدم. متعجب از اين بابت كه تا جايى كه به خاطر دارم استفاده از اصطلاح خواجه حافظ شيرازى هيچ وقت براى تحقير مخاطب استفاده نميشد و بيشتر حالت طعنه دوستانه بود ولى اگر شما برداشتتان اين بود كه من شما را تحقير كرده ام صميمانه پوزش ميخواهم و همواره به دنبال بحث در مورد عقايد بوده ام و چون خودم پر از عيب هستم هرگز قصد تحقير شخصيتى كسى را نداشتم.
در مورد اينكه من و شما نماينده مردم ايران نيستيم هم كاملا حق با شماست و من نظر شخصى خودم را گفتم. به هر حال اگر دل خورى پيش أمد متاسفم
از داريوش عزيز هم كه نظرات رو منتشر كرد ممنون هستم
پاينده باشيد

ناشناس گفت...

محمد عزیز
ابدا قصد نداشتم تا از مخاطب خود مطالبه پوزش و معذرت کنم.
اینکه فهمیدم گله ی من باعث رنجش خاطرتان حقیقتا، موجب ناراحتی من گردید.
علی الخصوص که گفته اید استعمال آن کلمه، کاملا دوستانه بوده است.
شما نیز به سهم خود پوزش مرا بپذیرید و حلال نمایید.
موفق باشید
محمدامین حسن پور