هنری کیسینجر سالها پیش و با گویشی ناقدانه، آموزش سیاست در مراکز دانشگاهی کشورش را به سیستمی سترون تشبیه کرد که خروجی اش مشتی خوکچه آزمایشگاهی شده!
آفتی که نوعاً در ایران نیز دامنگیر ساختار آکادمیک و برونداد آن در عرصه مدیران و دبیران کشور شده است.
آفتی که به فونداسیون تدریس و تحصیل آکادمیک در ایران بویژه در حوزه علوم انسانی بازگشت دارد که قالباً «مونتاژمحور» است.
سازمان آموزش دانشگاهی در ایران مبتلا به یک رنجوری ناشی از مستمندی اندیشه است و اساسا در این سازمان «تولید اندیشه» تعلق به اقلامی دارد که نه موجود است و نه نیازی بابت آن وجود دارد.
ساختاری که غیرمستقیم قائل به صباوت فهم ایرانی است و یگانه راه رستگاری را قرار دادن قطعات تولیدات دانشی و وارداتی غرب بر روی خط مونتاژ و سوار کردن آن قطعات و بازتولید آن در فاهمه دانشجو و استاد ایرانی می داند.
در این ساختار اندیشه تولید نمی شود و تنها اندیشه وارداتی از غرب «شائقانه» بازیافت می شود.
یکی از برجسته ترین کالاهای فکری وارداتی که عناصر دانشگاهی ایران بدون کمترین تردید و بشکلی مهوع و چاکرسالارانه آن را ایقان کرده اند، جمله معروف لرد پالمرستون، نخستوزیر پیشین بریتانیا است که با فهم ماکیاولانهاش از سیاست قائل به آن بود که در سیاست برای یک کشور دوست و دشمن ابدی وجود ندارد و تنها منافع ابدی (ملی) وجود دارد(!)
برخلاف «یقینداشت»ِ ذوب شدگان در بلاهت و آویختگان به بهیمیت غرب، جمله مزبور محصول رویکرد مُلّوَنانه و خویشکامانه و نان به نرخ روزخوارانه برسمیت شناخته شده در حوزه تمدنی «غرب سرمایه سالار» است.
برخلاف آن در حوزه ملاحظات دین سالارانه، برای جمهوری اسلامی دوست یا دشمن ابدی موضوعیت ندارد بلکه طریقیت دارد.
جمهوری اسلامی دوست و دشمن ابدی ندارد بلکه اصول و مبانی ابدی دارد و بر اساس آن اصول و مبانی ابدی مُلزم به سیاست ورزی اخلاق محور است.
در ساختار دانش «مونتاژ محور» فهمیدن و اندیشیدن جرم است!
در این ساختار شما تنها موظفید فرمایشات کدخدا را «طوطیوارانه» و «شیدآوشانه» لب خوانی و بازخوانی و پیروی کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
https://eitaa.com/dariushsajjadi1344
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر