ابراهیم حامدی (ابی) آوازخوان خوش صدای نسل پهلوی در جدیدترین خوانش خود تحت عنوان «کوچه نسترن» جاعلانه با تحریف تاریخ و ارائه تصویری ناراست از جنگ تحمیلی کوشیده «آب به تاریخ ببندد»! و ناجوانمردانه و لاکن ناکامانه تلاش کرده سیبزمینی صفتی خودآیشان در جنگ تحمیلی را با «شهیدرُبائی» استتار نماید!
تلاشی نامنصور که از آن طریق تنها توانسته بیحظی خود و کلنی فارسی زبانان لوسآنجلس نشین از واقعیتهای ایران نوین را عریان و هویدا کند!
جناب آقای حامدی!
هر چند جهدتان در تحریف تاریخ قابل فهم است لاکن چنین جهدی لزوما ماخوذ به نتیجه نیست.
پیش از شما و در اقدامی مشابه همسر رجب طیب اردوغان در سفر به ایالات متحده آمریکا کلاهبردارانه ضمن مصادره مولانا به عنوان شاعری اهل ترکیه(!) سه جلد ترجمه انگلیسی دیوان اشعار مولانا را در مقام پیشکش به «لورا بوش» همسر رئیس جمهور وقت هدیه کرد!
هر چند در همان زمان خطاب به رًبایشگران مولانا گفتم گیریم مولانا را به دروغ بنام خود سند زدید لاکن با کدام ترفندی توان آنرا خواهید داشت تا حلاوت اشعار فارسی مولانا را به انگلیسی معادل سازی کنید!؟
آن یکی شیر است اندر بادیه ـ وآن دگر شیر است اندر بادیه
آن یکی میلک (Milk) است اندر کالدرن (Cauldron)
وآن دگر لاین (Lion) است اندر دزرت (Desert)
جناب آقای حامدی!
امروز نیز خطاب به شما میگویم:
مذبوحانه نکوشید بیفروغی آسمان بیستاره خودآیتان را با مصادره «شهدای جنگ تحمیلی» مابه ازا کنید.
آنانکه کوشیدهاید مصادره کنید همانانی بودند که جان عزیز خود را فدیه باشندگی کشورشان کردند تا پاسداشت نباشندگی شمایان در کنار و جوار خود و کشورشان، کرده باشند!
کمال ناجوانمردی است وقتی همین جوانان در دفاع از دین و میهن و نظام و انقلاب و امامشان به جبههها هجوم بردند، شمایان با دریا دریا داعیه وطنپرستی تا عمق لسآنجلس گریختید و به این زبونی نیز بسنده نکرده و نارفیقانه با شش دانگ صدا در «نون و پنیر و سبزی» امام آن مجاهدان را با اتصاف «جادوگر شهر بد» نشستهای بر منبر خون خواندید که رسالتی جز گردن زدن عشاق را بر عهده ندارد!
آقای حامدی
خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر
حَیَوان را خبر از عالم انسانی نیست
بوتیمارانه برای عشق مرثیه سرودهاید و ناپاکانه و ناسپاسانه از دهان شهدای دفاع مقدس ابراز لحیه فرمودهاید که:
مادر نزار اسم من، اسم کوچه مون بشه
وقتی عشق نمی تونه توی کوچه پیدا شه
در حالی که «شیر زهلهگان خمینی» با آونگ موسیقیائی امامشان در جبههها رقص عشق میکردند آنگاه که امامشان به حلاوت و صلابت فرزندانش را انگونه امامت و دلالت میکرد که:
برخی از جوانان مملکت در عنفوان جوانی عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت عشق برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان شتافتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودهاند ... حال من خاکی در بند اول کتاب منیت خود ماندهام و از این قافله بانگ جرسی می شنوم.
جناب آقای حامدی
بقول فروغ تان: پرواز را بخاطر بسپار. پرنده مُردنی است!
شهدای جنگ تحمیلی دُردانههای ایران و فخر جهانند.
این دزدی است جناب حامدی!
رُبایش دفینهای که دلالت شجاعت و صلابت و حُریت و صداقت و پارسائی یک نسل است، سرقت نیست ـ جنایت است.
#داریوش_سجادی
۴ نظر:
شما توده ایها واقعا از نسل امروز مملکت ما چی می خواین وقتی هنوز حضور خیانت بار شما در ۴۰ سال منتهی به بلوای ۵۷ آثارش باقیست.زهی خیال باطل.از کسیکه از خائنی مانند جلال آل احمد حرف می زنه نباید انتثار دیگه ای داشت.
آقای سجادی
همچنان که به بافتن آسمان به ریسمان برای ادیب نشان دادن خود مشغولید و زیرکانه چاپلوسی و کاسه لیسی درگاه همایونی ولایت وقیح را هم یه انجام می رسانید حواستان باشد که نه همه آن عزیزان مثل شما سرسپرده خمینی بودند که بسیاری از آنان برای دفاع از خاک ایران رفتند و خمینی به تار موی گندیده شان هم نبود. پس دست از تحریف تاریخ برای تکه ای استخوان که پیشتان اندازند بردارید.
هم پاسداران شهید شده زمان جنگ فخر بشر هستند هم پاسداران شهید نشده اهل کاسبی زمان صلح
شهیدی را را مثال بزن که داوطلبانه به جبهه جنگ رفته باشد ولی تحت تاثیر ندای خمینی نبوده باشد.
آنان که رفتند و جنگیدند با ندای یاحسن رفتند و البته از خاک کشور هم دفاع کردند.
شما هنوز تفاوت دل سپرده گی و سر سپردگی را نمی دانید.
وصیت نامه های شهیدان موجود است. نود درصد آنها سخن از دفاع از سرحدات دینی و اعتقادی و تبعیت از رهبرشان گفته اند.
گویا که شما درباره جنگی دیگر صحبت میکنید
محمدامین حسن پور
ارسال یک نظر