۱۴۰۰ خرداد ۳۱, دوشنبه

تحلیل سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران


 

انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم هر چند با فراز و نشیب‌هائی زیادی به اتمام رسید اما و اکنون با مشخص شدن فاتح ساختمان پاستور، تحلیل این انتخابات نزد اپوزیسیون برانداز و رسانه‌های خارج از کشور از نتیجه این انتخابات شگفتی سازتر شده خصوصا آنکه تلاش سنگین و مواعید عجیب کمپین تحریم و «نه به جمهوری اسلامی» هنوز فراموش نشده هر چند شواهد موید حافظه گلدفیشی این افراد و سازمان هاست!

اگر دوستان تحریمی (!) فراموش کرده‌اند اما مردم ایران فراموش نکردند که تحریمی‌ها با چه وجد و اعتماد بنفسی از مشارکت ده درصدی و اقبال ۹۰ درصدی به تحریم صحبت می‌کردند و حتی یک هفته قبل از انتخابات وبینار راه انداختند و داشتند درباره حکومت‌شان در فردای انتخابات حرف می زدن و از احمدی‌نژاد تا علینژاد و پهلوی تا رجوی درباره کجائی محل دفن جمهوری اسلامی صحبت می‌کردند!

علی ایحال مطمئناً اگر چنین اتفاقی افتاده بود و مثلا در انتخابات تنها ده درصد شرکت کرده بودند الان در تهران جنگ شهری و نبرد کوچه به کوچه بود و تحریمی‌ها به بهانه پیروزی به خیابان ریخته و درگیری و اغتشاش راه انداخته بودند

اما به هرحال اکنون همین تحریمی‌ها با ساده‌اندیشی و خیال‌پردازی و یک لجاجت کودکانه خودشان را پیروز انتخابات و پیروز جنبش تحریم معرفی می‌کنند در حالی که منتخب مردم با آرای قابل قبول و عرفی ۴۹ درصدی ۴۵ روز دیگه وارد ساختمان پاستور خواهد شد!

بقول «مائو» مهم نیست گربه سفید باشه یا سیاه مهم اینه که بتونه موش شکار کنه و ۲۸ خرداد جناح اصولگرا موش قدرت رو ولو با آرای ۱۸ میلیونی شکار کرد.

آماری که هر چند نسبت به انتخابات قبلی تقلیل داشت اما در نظامنامه نظام‌های دمکراتیک آمار مقبول و مشروع محسوب شده و مهم آنست که ۴ یا ۸ سال آینده اصولگرایانند که مجریه کشور را در اختیار دارند.

اما و علی‌رغم این از لحظه اعلام نتایج انتخابات اخیر عموم رسانه‌های خارج و طلایه‌داران تحریم در اقدامی قابل فهم و بعضا فکاهی به یکدیگر بابت پیروزی کمپین تحریم‌شان تبریک می‌گفتند!

تبریکی که تداعی مُخبر ورزشی است که علاقه‌مند به تیم لیورپول بود و شوربختانه تیم محبوبش در بازی با منچسترسیتی باخت و ایشان در گزارش بازی خبر از آن داد که:

در بازی امروز بین دو تپیم لیورپول و منچسترسیتی اول لیورپول دوم شد(!) بعد منچستر اول شد!

اما صرف نظر از واکنش و وجوه فکاهی اپوزیسیون در قبال نتیجه انتخابات ریاست جمهوری یک واقعیت نیز غیر قابل کتمان است و آن افت ۲۰ درصدی آرای شهروندان در انتخابات مزبوره که بنوعی موید تصمیم قوه عاقله حکومت به برگزاری انتخاباتی بدون ریسک و بدون غافلگیری ولو با پذیرش مشارکتی متوسط است.

این تصمیم از ترکیب نامزد‌های تائید صلاحیت شده شورای نگهبان قابل رویت بود و می‌شود آنرا به یک «نپ سیاسی» در جمهوری اسلامی تلقی کرد.

New Economic Policy (NEP)

(سیاست متخذه لنین با توصیف یک قدم به عقب برای برداشتن دو قدم به جلو با پذیرش حداقلی از سرمایه داری و مالکیت خصوصی)

بدین معنا در انتخابات اخیر هم پیروز انتخابات سیزدهم را باید مصلحت اندیشی حکومتی تلقی کرد که قبل از پاستور یا همزمان با پاستور چشمی هم به ساختمان آذربایجان و رهبر سوم داشت تا به احتساب کِبَر سن آیت الله خامنه‌ای و در فردای اجتناب ناپذیر انتخاب «رهبر سوم» پروسه تداول قدرت در خبرگان با کمترین فترت و کمترین هزینه ترانسفر شود.

بر این مبنا پیروزی رئیسی تنها پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نبود بلکه آنرا ورود بالفعل ایشان به ساختمان پاستور و ورود بالقوه به ساختمان آذربایجان می‌توان تلقی کرد.

یک نکته هم باید در نظر داشت که تغییر دولت‌ها در جمهوری اسلامی با توجه به نقش رهبر و جایگاه ولایت فقیه در ساختار قدرت بمثابه تحویل ادواری تیم های متنوع فوتبال به یک مربی ثابت است و رهبری در ایران با توجه به نقش بالادستی که ایشان در سیاستگذاری و تصمیم‌سازی درساختار سیاسی ایران دارد مانند مربی فوتبالی می‌مانند که یکبار تیم هاشمی را تحویل گرفت و مربی گری کرد و بعد خاتمی و احمدی‌نژاد و روحانی!

که در تمام آنها مربی چاره‌ای ندارد تا بر اساس ظرفیت‌های تیم تحویل گرفته‌اش و ژنرال‌ها و لژیونرها و توانمندی‌ها و جهتگیری‌ای لیدرهای آن تیم در زمین فوتبال سیاست «بازی سازی» تدافعی یا تهاجمی و تدبیر مُدُن کند.

بر این اساس تیم جدیدی که وارد پاستور شده (رئیسی) اولین تیمی است که از وحدتی هارمونیک با رهبر برخورداره و این می‌تواند دست رهبر و ایضاً بخت دولت را برای تمشیت امور با هزینه و تنش کمتر باز بگذارد.

بر همین منوال می‌توان رئیسی را سورپرایز بعد از انتخابات محسوب کرد چنانچه در این دوره بتواند با بهره‌مندی از همدلی و همگونی پیش آمده بین سه قوه و کلیت نطام با رشد و سرعتی مناسب ازطریق حل «بحران معیشت» کارآمدی و مشروعیت نظام را ترمیم و تقویت کند.
در این میان بازنده اصلی انتخابات سیزدهم اصلاح طلبان بودند که با بی تدبیری و عدم وحدت موضع از سوئی بخشی از ایشان انتخابات را تحریم کردند و بخشی دیگر شرکت کردند و برخی دیگر نیز ساختارشکنی کردند و همین تشتت منجر به آن شد تا اکنون نه بتوانند آرای ۲۰ درصدی تحریمی‌ها را بنام خود مصادره کنند و نه آرای همتی را مبنای پایگاه اجتماعی‌شان قرار دهند و عملا و در بلند مدت در عرصه سیاسی خود را به کُمای مغزی مبتلا کردند.

هیچ نظری موجود نیست: