گوگوشیسم را میتوان اسم مستعار مداهنه و مدیحهسرائی سنتی نزد کثیری از ایرانیان تلقی کرد که در خرده فرهنگ ایرانی مُبدل به نُرم شده.
از حضرت حافظ با آن مدارج بالای عارفانه و شاعرانه که در مواجهه با تیمورلنگ «بقصد صله» خاکساری کرد و خال هندوی آن ترک شیرازی را به ثمن بخس به سمرقند و بخارا فروخت! تا گوگوش که قبل از انقلاب در «باکارا» و در پیشگاه شاپورغلامرضا (برادرشاه) مُداهنه «تو اون کوه بلندی» را در تمجید آن «عالیجناب» ژاژخائی کرد و بعد از انقلاب هم از اقبال بلندش «آقا خوبه»اش با «والا پیامدار» زندهیاد فرهاد مهراد همزمان شد و اقبال یافت و بهانهای شد تا گوگوش با سکوتش در قبال آن ترانه، تشبث به چاکرسالاری کرده و بیست سال بعد از آن و در فردای خروجاش از ایران یادش افتاد که آن ترانه در وصف پدر صادق نجوکی بوده!
قطعا زنی با خاستگاه و سوادی عوامانه را حَرَجی نیست و گوگوش مانند بسیاری دیگر از ایرانیان از این فلکسیبیلیتی بقصد «قربةالیالله» بکفایت برخوردار است!
محل نزاع، سنت ناصواب چاکرسالاری نزد خواص است که عقربک قطبنمای مصلحتاندیششان از گرویتی منافع و مصالح شخصی شارژ گرفته و دم میجنباند!
هنوز خاطره نحس آن ۳۰ ایرانی و «ذلیلنامه شان» به ترامپ در حافظه ایرانیان موجود است که با ابراز ارادت سالوسانه و پابوسانه به آن «زردمویِ زنباره» تحریم بیشتر و تهاجم به ایران را از آن استوانه بلاهت و مهابت، تکدی میکردند!
از حضرت حافظ با آن مدارج بالای عارفانه و شاعرانه که در مواجهه با تیمورلنگ «بقصد صله» خاکساری کرد و خال هندوی آن ترک شیرازی را به ثمن بخس به سمرقند و بخارا فروخت! تا گوگوش که قبل از انقلاب در «باکارا» و در پیشگاه شاپورغلامرضا (برادرشاه) مُداهنه «تو اون کوه بلندی» را در تمجید آن «عالیجناب» ژاژخائی کرد و بعد از انقلاب هم از اقبال بلندش «آقا خوبه»اش با «والا پیامدار» زندهیاد فرهاد مهراد همزمان شد و اقبال یافت و بهانهای شد تا گوگوش با سکوتش در قبال آن ترانه، تشبث به چاکرسالاری کرده و بیست سال بعد از آن و در فردای خروجاش از ایران یادش افتاد که آن ترانه در وصف پدر صادق نجوکی بوده!
قطعا زنی با خاستگاه و سوادی عوامانه را حَرَجی نیست و گوگوش مانند بسیاری دیگر از ایرانیان از این فلکسیبیلیتی بقصد «قربةالیالله» بکفایت برخوردار است!
محل نزاع، سنت ناصواب چاکرسالاری نزد خواص است که عقربک قطبنمای مصلحتاندیششان از گرویتی منافع و مصالح شخصی شارژ گرفته و دم میجنباند!
هنوز خاطره نحس آن ۳۰ ایرانی و «ذلیلنامه شان» به ترامپ در حافظه ایرانیان موجود است که با ابراز ارادت سالوسانه و پابوسانه به آن «زردمویِ زنباره» تحریم بیشتر و تهاجم به ایران را از آن استوانه بلاهت و مهابت، تکدی میکردند!
#داریوش_سجادی
۱ نظر:
اگر فروید زنده بود ازش میپرسیدم این چه بیماریست که آدم خودش را از خواص می داند و یا اینکه الیتیزم چه مریضی است.
بچسب به گوگوش که دیگه نمیدانید با چی موضوعاتی سر مردم را گرم کنید. بیدار شو که دیگه داره دیر میشه، طرف.
ارسال یک نظر