۱۴۰۰ تیر ۶, یکشنبه

فوبیای ساعت شنی!


 

وقتی در مُدرنیته زن «فانکشنال» معنا شد و در بی‌اخلاقانه ترین شکل ممکن آن فانکشن را نیز «واژن‌سالارانه» فونداسیون کردند بدین منوال و لامحاله فاهمه زنان از زن بودن‌شان ساعت شنی را می‌مانست که در اضطراب شمارش معکوس استهلاک استانداردهای «جمال سالارانه» و «باربی محورانه» زندگی در ترس به ایشان تحمیلی گریز ناپذیر خواهد بود!

ترس ناشی از دست دادن زیبائی و دیده نشدن و بی‌توجهی و فراموش شدگی و فرسودگی و «پژمردگی کالبدی» و شمارش معکوس بی‌فروغی تنانگی!

طُرفه آنکه همین زندگی در «ترس و تنهائی» تنها سهم زنانی است که بالنسبه حظی از تراز‌ها و استاندارهای «زیباسالارانه فانکشنال» را برخوردارند و در این میان افسردگی و خودکشی و جنون جراحی‌های ترمیمی و ابتلا به وجوه مختلف کمپلکس «خود زشت‌پنداری» (Body Dysmorphic Disorder) و رشد فمنیسم و هم‌جنس خواهی سوته‌دلانه ناشی از بی‌توجهی مردان تغییر ذائقه داده شده به زنان فانکشنال شده، جملگی سهم زنانی است که بیرون از استانداردهای «باربی سالارانه» قرار دارند.

پیغام مدرنیته به چنان خوانشی از زن آنست که:
ای خواهر تو همه ماهیچه‌ای!
مابقی خود استخوان و ریشه‌ای

طبیعی است وقتی در مُضیق‌ترین تعریف ممکن انسان بودن زن را «واژن محورانه» فانکشنال کنید در آن صورت «کیم کارداشین» حجت خدا می‌شود بر روی زمین تا بتوان ثابت کرد زندگی بدون شعور هم شدنی است!

#داریوش_سجادی

هیچ نظری موجود نیست: